English Version
This Site Is Available In English

دانایی پایه محبت است

دانایی پایه محبت است

نهمین جلسه از دوره پنجم جلسات لژیون
سردار ویژه مسافران،نمایندگی ساوه به استادی راهنمای محترم مسافر محمد ونگهبانی راهنمای محترم مسافر حسن ودبیری مسافر قاسم با دستور جلسه (وادی چهاردهم وتاثیر آن روی من) روز یکشنبه ۲۶اسفند ماه ۱۴۰۳ساعت ۱۹برگزار شد.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان محمد هستم مسافر
ازدبیرو نگهبان لژیون سردار و از ایجنت محترم تشکر می‌کنم که به من فرصت دادند در این جایگاه قرار بگیرم تا آموزش ببینم و خدمت کنم. دستور جلسه وادی چهاردهم و تاثیر آن روی من؛ آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است.یک زمانی ما مصداق ظروف تهی بودیم شعری می‌گوید:
در شهری که مردمانش عصا از کور می‌دزدیدند
  من از خوش باوری محبت طلب می‌کردم
یک زمانی ما در آن شهر زندگی می‌کردیم و با کلمه محبت و عشق آشنایی نداشتیم و در حد معمول بود محبت دو نوع است محبت عام و خاص. محبت خاص یعنی چه؛ آن چیزی که من دارم دوست داشته باشم مثلاً من ماشینم را دوست دارم. این محبت خاص است. وقتی از محبت صحبت می‌شود، همه می‌گویند: همه محبت دارند، ولی نه آن محبت عام. محبت عام خیلی شرط است. چون من حس مالکیت نسبت به بچه‌ام دارم و دوستش دارم، علاوه بر اینکه من بچه‌ام را دوست دارم خیلی از مخلوقات خداوند هم بچه خود را دوست دارند و مراقبت می‌کنند پس این یک غریزه است نمی‌توان گفت این محبت است یک غریزه است که در نهاد هر موجودی هست. محبت عام، محبتی می‌شود که شما بتوانید همه را دوست داشته باشید و این هم به تزکیه و پالایش نیاز دارد و یا آموزش صددرصد جهان‌بینی نیاز است. ما مثلث درمان که از جسم، روان و جهان‌بینی تشکیل شده را داریم. اگر جسم درست شود روان هم درست می‌شود ولی اگر جهان‌بینی همان جهان‌بینی دوران افیونی باشد در واقع هیچ اتفاقی رخ نداده است تفکر باید عوض شود. دیدگاه، برداشت و ادراک باید عوض شود تا بتوانیم محبت را درک کنیم.
در مشارکت مکتوب آقای خدامی نوشته بود:( حق را اگر در خلق نیابی؛ خانه را یابی در را نیابی) یعنی اگر شما بگویید من خدا را دوست دارم و عاشق خدا هستم ولی مخلوقات خدا را دوست نداشته باشید مانند این است که خانه را پیدا می‌کنید ولی در خانه را نمی‌توانید پیدا کنید. وقتی نتوانید در خانه را پیدا کنید نمی‌توانید به کسی کمک کنید، نمی‌توانید عضو لژیون سردار شوید. وقتی من بگویم خدا را دوست دارم ولی بگذارم همه مصرف کننده باشند من که درمان شدم دیگران به من چه ربطی دارند که باشند یا نه، این درست نیست. محبت را در کنگره آموزش می‌بینیم و از محبت و عشق که دریافت کردیم جاذبه دارد! آیا ما امواج که کنگره ۶۰ می‌فرستد ما می‌گیریم؟.
مثلث محبت از سایه‌ها و جاذبه تشکیل شده، در کنگره سایه‌ها همان سفر اولی‌ها هستند آیا ما می‌توانیم این امواج را بگیریم؟  آیا دانایی ما عملکردی هست یا فقط یک سری اطلاعات است؟ ما تعریف تفکر، سفر کردن، نفس و غیر همه چیز را بلدیم و یاد گرفتیم آیا موقع عمل کردن انجام می‌دهیم یا نه. دانایی شرط است. دانایی در مسیر خیر می‌شود خیر محض؛ تبدیل به محبت می‌شود ولی دانایی در مسیر شر باشد کینه و نفرت می‌شود.
محبت در کنگره ۶۰ یعنی بتوانید کمک کنید کمک کردن خیلی شرط است باید دانایی باشد. ما درباره محبت صحبت می‌کنیم ولی محبت کردن کار عظیمی است دوست داشتن خداوند و درباره توحید و محبت صحبت کردن یک علم و دانایی زیادی می‌خواهد که بتوانیم به این وادی برسیم. اگر من به موقع پرداخت‌های خود را انجام برسانم یک نوع محبت است و به بدون هیچ چشم داشتی به دیگران کمک کنم این می‌شود دانایی و دانایی پایه محبت است پس ما نیاز داریم جهان‌بینی ما را تغییر دهیم تا به محبت برسیم و کلام آخر سال جدید و عید نوروز را به همه دوستان تبریک عرض می‌کنم.

نگارش متن:مسافر علی(لژیون هفتم)
عکاس:مرزبان خبری همسفر ناصر
تنظیم وارسال:مسافر رمضان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .