سخن گفتن درباره وادیچهاردهم برای من بسیار سخت است و مانند این است که مورچهای بخواهد از حکومت کنار حضرت سلیمان سخن بگوید ولی تلاش خودم را میکنم تا گوشهای از این وادی را با توجه به منابع کنگره۶۰ بنویسم.
در اولین جمله از وادیچهاردهم، آقای مهندس میفرمایند: وقتی باورها با محبت واقعی عجین شوند، معنای محبت را لمس میکنیم؛ این جمله چه معنایی دارد؟ ابتدا به لغتنامه دهخدا برای یافتن مفهوم باور مراجعه کردم، در آنجا چنین نوشته شده بود: «باور [ وَ ] (اِ) قبول . تصدیق سخن (برهان قاطع). گمان میکنم از حرف «بَ» و «آور» به معنی یقین مرکب است. (یادداشت مؤلف ). مخفف بآور است. (فرهنگ رشیدی ). قبول داشتن. (غیاث اللغات ) و کسانی که به ضم «واو» خوانند خطاست. (آنندراج ). اصل این کلمه از ریشه ور، به معنی برگزیدن و برتری دادن و گرویدن است. (از فرهنگ ایران باستان پورداود ص 62). و بازشناختن و اعتقاد داشتن نیز معنی میدهد و کلمه واور پهلوی و باور پارسی از ریشه ٔ «ور» پهلوی اشتقاق یافته است. (از مزدیسنا و ادب پارسی دکتر معین ص 442). استوار، راست و یقین (برهان قاطع). باور بودن، پذیرفته بودن، مورد قبول بودن، مورد اعتقاد بودن، استوار و یقین آمدن
«نگه کن که تا چون بود باورم
چو کردارهای تو یاد آورم»
با توجه به این توضیحات، باور یعنی تفکر و اعتقادی که ما برای خود برگزیدهایم آن را انتخاب کرده و سرلوحه کار خود قرار دادهایم؛ حال معنا و مفهوم محبت چه میباشد؟ با توجه به صفحه ۱۶۶ کتاب عشق و ۱۴ وادی برای رسیدن به خود، عشق یا محبت با سه مولفه سایه، جاذبه و حس شناخته میشود که البته با توجه به سیدی «معرفت» آقای مهندس، تفاوت عشق و محبت در این است که محبت معنای عامتری نسبت به عشق دارد؛ یعنی اینکه مثلث محبت تشکیل شده است از سایهها، جاذبهها و حسها و عشق معنای خاصتری دارد. سایه یعنی آن شخص یا چیزی که دارد از خود صفتی را ساطع میکند، جاذبه آن صفتی است که توسط عاشق دریافت میشود و وسیله دریافت جاذبه، حس است. حال اگر اعتقادات قلبی ما با محبت عجین شوند، آن وقت ما معنی محبت و دوست داشتن را درک خواهیم کرد و از آن لذت خواهیم برد.
حال ما چگونه محبت را در خود افزایش دهیم تا بتوانیم معنای آن را لمس کنیم و نسبت به همه انسانها و موجودات با مهربانی رفتار کنیم. حتی آنهایی که از نظر ما موجودات جالبی نیستند و ما با بودن در کنار آنها احساس خوبی نداریم، باتوجه به سیدی «معرفت» آقای مهندس فرمودند: تا دانایی ما افزایش نیابد نمیتوانیم مفهوم محبت را درک کنیم. سوال مطرح میشود که دانایی ما چگونه بالا میرود؟ با توجه به جزوهجهانبینی ۱ آقایامین، دانایی تشکیل شده است از سه ضلع آموزش، تفکر و تجربه که اگر این سه ضلع با هم رشد نکنند، عملاً داناییموثر ما افزایش نمییابد. تجربه با حس انجام میگیرد؛ یعنی ما با احساس خود تجربه میکنیم پس به این نکته پی میبریم که برای عاشقشدن و با محبت بودن و ظروفتهی نبودن باید حسهای خودمان را تزکیه و پالایش کنیم.
در وادی ۱۴ آقای مهندس برای حس مثال زیبایی را میزنند که چرا حس گاهی اوقات نمیتواند امواج عشق را دریافت کند تا عاشق شود؟ در این مثال حیوانات جنگل را توضیح میدهند که میخواهند یک سمفونی اجرا کنند که در آن پرندگان خوشصدا و پروانههای زیبا و حیوانات خوشرنگ مسئول نواختن با هماهنگی زیاد میشوند ولی ناگهان حیواناتوحشی باصدای بلند کاری میکنند که صدایزیبا و هماهنگ پرندگان به گوش کسی نرسد. در واقع آقایمهندس با این مثال مطرح میکنند که برای بازشدن حسهای ما و دریافت امواج عشق باید چشم ما یکسری چیزها را نبیند، گوش ما هر صدایی را نشنود و زبان ما مرتب به سخن گفتن مشغول نباشد، زیرا با این کار فرصت آموختن و تفکر را از خودمان و دیگران میگیریم؛ پس اگر حسهای ظاهری ما روی شلوغیها و امواج مخرب بسته شوند، حسهای بیرون ما باز میشوند و میتواند در ماورا به گردش درآید و امواج عشق را دریافت کند. از شلوغیهای این دوران میشود به فضای مجازی، اینستاگرام، تلویزیون و ... اشاره کرد. در همین وادی آقای مهندس راهکار جلوگیری از امواج مخرب را، معرفت و شناخت مطرح کردهاند. به نظر من یکی از راههای افزایش معرفت، دانایی، تزکیه و تمرکز، نوشتن سیدیهای انتشاراتدژاکام و استفاده از کتابهای نشریات کنگره ۶۰ میباشد؛ چون با نوشتن سیدیها هم تمرکز بر روی کارهایمان داریم و هم آموزشهای کنگره۶۰ که منبع هستند را در ذهن خود حک میکنیم و کمکم باورهای ما با محبت، عشق و دانایی عجین میشوند.
در اینجا بد نیست اشارهای به معنی حب در تفسیرالمیزان داشته باشیم؛ طبق تعریف این منبع، تعریف حب اینگونه است؛ حب و دوستداشتن عبارت است از تعلق وجودی و جذب خاص شعوری میان علتی که انسان را به کمال میرساند و معلول تکامل یافته، حال فرقی نمیکند که این علت، غذایی باشد که انسان میخورد یا مالی باشد که در آن تصرف میکند یا اعتباری که از آن استفاده مینماید و یا معلم و آموزگاری که از وی دانش میآموزد. در سیدی «معرفت» هم، محبت را عامل تکامل میداند و همه ما میدانیم آنچه ما را در کنگره در کنار هم جمع میکند، بندهای محبت میباشد. پس نتیجه میگیریم حرکت درست در کنگره و بودن در کنار راهنما و به اجرا درآوردن آموزشها، باعث افزایش محبت و در نهایت رشد و تکامل ما میشود.
من بابت بودن در این مکانمقدس شاکر خداوند هستم، و از شما که این فرصت را در اختیار من قرار دادید تا آموزش بگیرم؛ بسیار سپاسگزارم.
منابع: کتاب عشق و چهارده وادی برای رسیدن به خود
سیدی معرفت آقای مهندس
فرهنگلغت دهخدا
جزوه جهانبینی آقای امین
کتاب تفسیرالمیزان
نویسنده: راهنما همسفر مرضیه
ویراستار و ارسال: همسفر زری، نگهبان سایت
همسفران نمایندگی عمانسامانی شهرکرد
- تعداد بازدید از این مطلب :
97