English Version
This Site Is Available In English

عشق نیرویی است که جهان را متحد می‌کند

عشق نیرویی است که جهان را متحد می‌کند

سلام دوستان فریده هستم یک همسفر:
وادی چهاردهم که عنوان جمع‌بندی تمام وادی‌ها را دارد، یکی از عمیق‌ترین و تأثیرگذارترین بخش‌های سفر درونی در کنگره۶۰ است. این وادی با پیام عشق آغاز می‌گردد و مفاهیمی، مانند: محبت، اضداد، امواج و زنجیره‌های عشق در آن توضیح داده می‌شود.

عشق؛ پایه و اساس هستی و نیرویی است که جهان را به حرکت درمی‌آورد و این تنها یک احساس نیست؛ بلکه به عنوان انرژی در تمام ذرات هستی جریان دارد. تمام ادیان و مکاتب معنوی، بر‌مبنای عشق و محبت استوار هستند و اگر انسانی همه چیز داشته باشد؛ اما درون او عشق و محبت نباشد، گویی چیزی ندارد و مانند ظرفی خالی است. عشق؛ معنا و جهت زندگی را تعیین می‌کند و زندگی بدون آن، ارزشی ندارد.

عشق واقعی از درون سرچشمه می‌گیرد و زمانی که باورها و اعتقادات ما با این عشق درونی همراه باشد، می‌توانیم، معنی واقعی محبت را لمس کنیم و به خداشناسی برسیم. این نوع عشق، نه تنها به دیگران؛ بلکه به خود و قدرت مطلق نیز اشاره دارد.

در این وادی سه نگهبان سخنانی می‌گویند که هر کدام دارای پیام‌های عمیقی هستند. اولین نگهبان؛ سردار است که درباره اضداد سخن می‌گوید. ایشان به ما یادآوری می‌کند که این جهان بر پایه اضداد و نیروهای متقابل آن استوار است و هر چیزی در جهان، ضد خود را به همراه دارد، مانند: نور و تاریکی، خیر و شر، شادی و غم. البته این اضداد نه تنها باعث تعادل جهان می‌شوند؛ بلکه به عنوان تکانه‌هایی برای بیداری انسان‌ها عمل می‌کنند.
استاد سردار تأکید می‌کنند که اضداد، ممکن است باعث تخریب شوند؛ اما در نهایت ما را به سوی آگاهی و رشد، هدایت می‌کنند. هر چه انسان به عقل و آگاهی نزدیک‌ شود، اضداد نیز کمرنگ‌تر می‌شوند و جای خود را به صلح و آرامش می‌دهند. مهندس دژاکام در این زمینه بیان کردند: «اضداد؛ مانند چراغ‌هایی هستند که راه را به ما نشان می‌دهند و ما را به چالش‌هایی می‌کشند تا از محدوده خود فراتر رویم و به درک عمیق‌تری از زندگی برسیم».

همچنین استاد سردار بیان کردند: «امواج عشق در کائنات، یکدیگر را جذب می‌کنند و خطی از انرژی مثبت ایجاد می‌نمایند تا نیروهای مخرب را خنثی کنند»، این فرایند نیازمند تلاش و کوشش همه جانبه است که ما باید با قدم‌های استوار و صبورانه حرکت کنیم و بدانیم روزی درهای بسته، باز خواهند شد.

دومین نگهبان؛ عقاب سفید است که درباره امواج عشق سخن می‌گویند، ایشان به ما یادآوری می‌کنند که مرکز تمام هستی بر مبنای عشق بنا شده است. عشق با نیرویی که در تمام ذرات وجود، جریان دارد به ما توان حرکت از سکون و رکود را می‌دهد. آقای مهندس بیان کردند: «عشق مانند رودی است که در وجود ما جریان دارد و اگر به آن توجه کنیم، می‌توانیم از آن برای حرکت به سوی رشد و تکامل استفاده نماییم».

بدون عشق، نمی‌توان از عشق سخن گفت. عشق، زبان جهانی است که همه موجودات آن را درک کرده و به آن پاسخ می‌دهند؛ باید بیاموزیم که چگونه با امواج آن هماهنگ شویم و از عشق برای حرکت به سوی آرامش و صلح درونی استفاده کنیم؛ چون این تنها راه رسیدن به آرامش و صلح درونی است و بدون آن هیچ چیز ارزش واقعی ندارد.

سومین نگهبان، رعد است که درباره زنجیره‌های عشق سخن می‌گوید. ایشان به ما می‌آموزند که عشق با محبت آغاز می‌شود و محبت، صورت مسئله‌ای است که حل آن با عشق انجام می‌پذیرد. استاد رعد بیان کردند: «عشق، مانند انفجار باروت است و نیرویی دارد که می‌تواند، همه موانع را از سر راه بردارد».

مثلث عشق از سه عنصر تشکیل شده است: سایه‌ها، جاذبه و حس که این سه عنصر، پایه‌های اصلی عشق هستند و بدون آن‌ها، عشق معنای واقعی خود را از دست می‌دهد.
همچنین استاد رعد درباره انواع عشق مطرح کردند: «عشق مخلوق به مخلوق، پایه‌ای است که همه انسان‌ها آن را تجربه می‌کنند»، برای مثال: عشق به خانواده، دوستان و دیگران، نمونه‌هایی از این نوع عشق هستند.
عشق مخلوق به قدرت مطلق، انسان را به سوی خداشناسی سوق می‌دهد، رسیدن به این مرحله، نیازمند عشق بلاعوض به مخلوقین است.
عشق قدرت مطلق به مخلوق، نهایت لطف و مهربانی از سوی خداوند است که به انسان‌ها داده می‌شود.

عشق زنجیره‌ای است که همه موجودات را به یکدیگر متصل می‌کند و این زنجیره نه تنها انسان‌ها، بلکه تمام کائنات را در بر می‌گیرد. نیروی عشق می‌تواند، جهان را متحول کند و به آن معنا ببخشد. همچنین پایه و اساس تمام ادیان، مکاتب معنوی و تنها راه رسیدن به آرامش و صلح درونی، عشق است.


سلام دوستان زهرا هستم یک همسفر:
در مورد وادی چهاردهم مطالب بسیاری می‌توان نوشت؛ اما مهم‌ترین نکته‌ای که من برداشت کردم، تربیت و آموزش ذهن است که به چه چیزی فکر کنم یا چه فکری را از ذهن خود دور کنم.

عمل درست، فکر درست می‌طلبد. آقای مهندس در این وادی، سه ضلع مثلث عشق؛ یعنی سایه‌ها، جاذبه و حس را بیان کردند: «سایه؛ یعنی باید حتماً چیزی برای عاشق شدن وجود داشته باشد. جاذبه، قدرت جذب و قدرت دفع را مطرح می‌کند و تصویر پنکه‌ای را در این وادی نشان داده بود که هم به عنوان هواکش و هم به عنوان بادبزن عمل می‌کرد»؛ یعنی هر انسانی می‌تواند، قدرت دافعه و قدرت جاذبه داشته باشد که این بستگی به میزان دانایی هر شخص دارد. اگر ذهن ما به خوبی تقویت و تربیت شود، قطعاً روی اعمال ما تأثیرگذار خواهد بود.
این دانایی فقط با تزکیه و پالایش امکان‌پذیر است و با پیدا کردن راه درست انجام می‌گیرد؛ البته باید بگوییم که با دعا، یوگا و کارهایی از این قبیل نمی‌توان این موتورها را تنظیم نمود و باید ذره‌ذره با تزکیه و پالایش انجام شود.
پس من باید تاریکی‌ها را دفع کنم تا به روشنایی برسم؛ کینه را در وجود خود از بین ببرم تا به عشق و محبت دست یابم و در آخر هر ضد ارزشی را ببینم و بشناسم تا به ارزش‌ها نزدیک شوم.
بسیار خوشحال هستم و در هر نفس، خداوند را شکر می‌کنم که مسیر کنگره را برای من باز نمود و بهترین انسان‌ها را سر راه من قرار داد. مدیون راهنما همسفر صدیقه هستم که با بیانی شیوا، رسا و قدرتی بالا به من آموزش می‌دهد و الگویی قوی هست.
از آقای مهندس و خانواده‌ محترم ایشان سپاسگزارم که برای انسان‌های دردمند پناه امنی شدند.

سلام دوستان مینا هستم همسفر:
به‌راستی آنچه باور است، محبت است و آنچه نیست، ظروف تهی است. انسان‌ها بدون محبت؛ مانند ظرف خالی هستند.

قبل از ورود به کنگره، فکر می‌کردم محبت تنها باید بین اعضای خانواده وجود داشته باشد؛ اما محبتی که در وادی چهاردهم مد نظر است، بین همه موجودات و انسان‌ها وجود دارد و ما اگر بخواهیم به این محبت عام دست یابیم؛ باید به معرفت، علم، آگاهی و دانایی برسیم.

در وادی چهاردهم، با خواندن خطابه اضداد درمی‌یابیم که هر چیزی را می‌توان با ضد آن شناخت تا ارزش و اهمیت واقعی آن بهتر نمایان شود. پیش‌تر فکر می‌کردم تاریکی و بیماری لعنت خدا هستند، اما در کنگره فهمیدم که این‌ها اضداد هستند و برای رشد من پدید آمده‌اند. این موضوعات مسیر را روشن می‌کنند و به ما درس درست زندگی کردن می‌دهند.

در این وادی، خطابه دیگری به نام امواج مطرح می‌شود. دریافت من از این خطابه این‌گونه بود که هر اندازه محبت را از درون خود به افراد دیگر انتقال دهم، به خودم باز می‌گردد و اگر در وجود من ناخالصی باشد، هیچ‌گاه صدای محبت را نمی‌شنوم.

استاد رعد در خطابه سوم که به نام زنجیره‌های عشق مطرح شده، بیان کردند: «از همین جاذبه‌ای که در عشق وجود دارد، کوه‌ها استوار شده، قطره‌های آب به یکدیگر پیوسته و اقیانوس‌ها و دریاها را به‌وجود آورده‌اند». این‌ها همه جاذبه عشق است؛ خداوند با عشق به آن‌ها فرمان داده تا یکدیگر را جذب کنند و سپس هستی را شکل دهند.
ما نیز اگر مهربانی را جذب کنیم، قطعاً قهر، دفع می‌شود و اگر تنفر را جذب کنیم، همانا عشق را از خود دور کرده‌ایم. با جذب اضطراب، آرامش از بین می‌رود و اگر نور را بیابیم، تاریکی رخت برمی‌بندد. همچنین مواد مخدر، افکار منفی و ضد‌ارزش‌ها باعث از بین رفتن ارزش‌های بسیاری خواهند شد.

عزیزان اگر خدا را قبول ندارید یا عشق به خالق در شما وجود ندارد، عشق به مخلوق را پیدا کنید. تمام هستی، عشق و محبت است و عاشق، همه موجودات، حتی آن‌هایی که ظاهری خشن دارند را دوست دارد.
از نظر او رفتار انسان‌ها، کینه توزانه و بد نیست و اعتقاد دارد از محبت خارها گل می‌شود، بی‌محبت موم آهن می‌شود.

سلام دوستان زهرا سادات هستم یک همسفر:
شاکر و سپاسگزار خداوندی هستم که اذن ورود به کنگره۶۰ را برای من صادر کرد تا با آموزش‌های ناب آقای مهندس، درس انسانیت را بیاموزم.


آنچه باور است، محبت است و آنچه نیست، ظروف تهی است. ما در وادی چهاردهم می‌آموزیم که اگر در وجود شخصی، عشق و محبت نباشد؛ مانند ظرف خالی است، گویی آن شخص جان ندارد و زندگی نمی‌کند، البته منظور، محبت به معنی واقعی است؛ نه محبتی که تا قبل از ورود به کنگره می‌شناختیم. من مفهوم عشق و محبت واقعی را در کنگره دریافت نمودم. عشق واقعی، فقط مخصوص خانواده و نزدیکان نیست؛ بلکه می‌توانیم، به عنوان یک انسان واقعی به همه هستی از طبیعت گرفته تا کوچک‌ترین حیوانات و تمامی ذرات هستی، عشق بورزیم. زمانی که من از جان و دل به تمام هستی، عشق و محبت واقعی داشته باشم، می‌توانم، بگویم به معرفت، علم، آگاهی و دانایی بالایی رسیده‌ام.

همه این آموزش‌ها را مدیون راهنما همسفر صدیقه و کنگره۶۰ هستم که من را با وادی چهاردهم آشنا کردند تا بتوانم، سال‌هایی که با رفتار، کردار و تفکرات خود، عشق و محبت واقعی را در وجودم خاموش کرده بودم، پشت سر بگذارم و ان‌شاءالله عشق در وجود من روشن و روشن‌تر شود.

در مورد خطابه اول؛ من سال‌ها اضداد را یک دردسر و گرفتاری می‌پنداشتم و همیشه نالان بودم که چرا اضداد وجود دارند؛ اما به لطف وادی چهاردهم در خطابه اضداد به این آگاهی عظیم رسیدم که اگر اضداد نباشند، هیچ کدام از زیبایی‌ها و خوبی‌ها دیده و حس نمی‌شوند؛ برای مثال: اگر نفرت نبود، من طعم عشق و محبت را نمی‌چشیدم و اگر قهر نبود، آشتی برای من لذت‌بخش نمی‌شد.

هنگامی که به خطابه امواج در وادی چهاردهم رسیدم، فهمیدم که منشاء این عشق بزرگ و واقعی میان اعضا کنگره در کجا قرار دارد. این همان قدرت امواج عشقی است که در کنگره جریان دارد و پیوند محبت را میان اعضا مستحکم می‌سازد. امواج، عشق را انتقال می‌دهند که البته این انتقال دوطرفه است؛ همین باعث می‌شود با قدرت در کنگره بمانیم، خدمتگزار باشیم و با عشق و محبت از جان و دل به خود خدمت کنیم؛ باید سعی کنیم وجود خود را از ناخالصی‌ها پاک نماییم تا بتوانیم صدای عشق و محبت را بشنویم، در این صورت، تمام صفات بد؛ مانند حسادت، کینه و دشمنی از ما دور می‌شوند.

نکته جذاب و تکان دهنده در مبحث زنجیره عشق برای من این بود که توانایی دارا بودن عشق و انتقال آن، فقط مخصوص انسان‌ها نیست؛ بلکه در تمام مخلوقات موج می‌زند؛ چراکه خالق یک انسان با خالق تمام هستی یکی است. مثلا دریا که با عشق و محبت، تمام موجودات دریایی را درون خود جای می‌دهد و یا خورشید که با عشق و محبت به هستی می‌تابد.
بعد از خواندن وادی چهاردهم در عظمت، بزرگی و بخشش خداوند غرق شدم و ساعت‌ها منقلب بودم؛ در آخر باز نتوانستم به مفهوم واقعی آن پی ببرم؛ اما امیدوارم، زمانی برسد که بتوانم عشق و محبت را از اعماق وجود خود با درک کامل، آگاهی و دانایی حس کنم و به درجه‌ای از بخشندگی برسم تا بتوانم، عشق و محبت واقعی را به تمام ذرات هستی، انتقال دهم.


نویسنده: اعضای لژیون هفتم
ویراستاری: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر طیبه (لژیون چهارم)
ارسال: همسفر منصوره (لژیون هشتم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی خواجو

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .