جلسه هشتم از دوره دوازدهم کارگاه آموزشی خصوصی همسفران نمایندگی شهباز با استادی راهنما همسفر سمیرا، نگهبانی همسفر فاطمه و دبیری همسفر فاطمه با دستور جلسه «وادی چهاردهم » روز یکشنبه ۲۶ اسفندماه۱۴۰۳ ساعت ۰۰: ۱۶ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:
ابتدا خدا را شکر میکنم که یک بار دیگر در این جایگاه قرار گرفتم تا خدمت کنم. از راهنمای خوبم همسفر معصومه تشکر می کنم که حال خوب و این جایگاه را مدیون ایشان هستم. دستور جلسه (وادی چهاردهم و تأثیر آن روی من) وادی چهاردهم وادی عشق و محبت هست و این وادی وادی سنگین و دوازده بخش است. در ابتدای وادی می گوید: آنچه باور است، محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است. یعنی انسانهایی که در وجودشان عشق و محبت نیست مثل ظرفهای خالی هستند و کسانی که عشق محبت در وجودشان هست مثل ظرفهای پر میمانند که از محبت و عشق خود به دیگران هم میبخشند. هستی برمبنای عشق بنا شده است و مرکز هستی عشق هست. در انسان هم مرکزی هست، که به آن قلب میگویند و جایگاه عشق هست. مثلث عشق دارای سه پارامتر است ۱_سایهها ۲_جاذبه و ۳_ حس برای به وجود آمدن عشق وجود سایهها الزامی است باید چیزی وجود داشته باشد که ما عاشق آن شویم. مثلاً ما عاشق گل هستیم باید آن گل وجود داشته باشد یا عاشق فردی که هستیم و آن فرد میشود سایه و سایهها یکی از پایههای عشق هستند؛ جاذبه هر چیزی دارای یک جاذبه یا کششی هست که دیگران را به سمت خودش جذب میکند؛ سومین هم حس است که اولین نیرویی است که عقل و عشق را به کار میاندازد. وقتی بیرون کنگره کلمه عشق را میشنویم، ناخودآگاه عشق مادر به فرزند یا عشق جنس مخالف مذکر یا مؤنث به ذهن ما میرسد. عشق مادر به فرزند یک عشق ژنتیکی است که خداوند در وجود همه انسانها و حتی حیوانات هم قرار داده است. عشق مذکر و مونث هم یک نوع عشق خاص است؛ یک نوع عشق عام هم داریم که عشق انسان به قدرت مطلق یا خداوند است که در این مرحله از عشق انسان به کل هستی و همه موجودات هستی عشق میورزد و این زمانی درانسان به وجود میآید که به مرحله ای از عقل، ایمان، خمر و عشق به جایگاه خوبی رسیده باشد، در این مرحله عاشق مثل خورشید نورش را بلاعوض و بیمنت به هستی و کل موجودات میتاباند و هیچ انتظاری هم ندارد؛ وقتی انسان به این مرحله از عشق رسید؛ دوست دارد تا جایی که امکان دارد و فرصت دارد به دیگران کمک کند و با این کار حال خوب و انرژی و آرامش دریافت میکند. همانند انسانهایی که درکنگره ۶۰ بیمزد و منت به دردمندان کمک میکنند تا از تاریکی ها بیرون بیایند و حال خوش برسند. چیزی جز عشق و محبت در وجود آنها نیست که از خودشان و وقتشان و خواستههای معقولشان میگذرند تا حال خوب را نصیب انسانها کنند. دروازه ورود به رحمت خداوند، ورود به قلب انسانها و موجودات کل هستی میباشد. تمام موجودات در حال زیستن در عشق هستند و امواج عشق مثل نور خورشید به همه موجودات میتابد هرکس برمبنای ظرفیتش دریافت میکند. برای اینکه انسان امواج عشق را دریافت کند، بایستی به مرور زمان و ذرهذره از ضدارزشها فاصله بگیرد و به سمت ارزشها حرکت کند و این مهم صورت نمیگیرد مگر با آموزش صحیح و تفکر و آگاهی و تجربه؛ رسیدن به این مرحله به آسانی نیست و اینکه بگوییم من از فردا سعی میکنم کل هستی را دوست داشته باشم. باید برای رسیدن به این مرحله از عشق بهای آن را پرداخت کنیم و حتی گاهی اوقات پوست انسان کنده میشود. حالا شاید بگوییم اگر امواج عشق به همه میتابد پس چرا عشق در بعضیها وجود دارد و در بعضیها وجود ندارد؟وقتی انسان در ضدارزشها باشد نمیتواند امواج عشق را دریافت کند؛ گاهی اوقات کینه، دروغ، جهل، تکبر،دشمنی ...به ما اجازه نمی دهد که صدای عشق را بشنویم و یا امواج عشق را دریافت کنیم. پس تا زمانی که ما در صراط مستقیم قرار نگیریم امواج عشق را دریافت نخواهیم کرد. و وقتی مرحله عشق به خالق یا خداوند رسید، میتواند به مرحله بالاتر از عشق برسد. که آن مرحله عشق خالق به مخلوق هست که بالاترین مرحله عشق می باشد. اگر بخواهیم دربارهی عشق سخن بگوییم کتابها میتوان نوشت. امیدوارم با تزکیه و پالایش بتوانیم به این مرحله از عشق برسیم. دستهایی که کمک میکنند، مقدس تر از لبهایی هستند که دعا میکنند. عبادت به جزخدمت خلق نیست به تسبیح و سجاده ودلق نیست.
ورود به سفر دوم و دریافت گل رهایی همسفر اکرم


.jpg)
تصاویراز مراسم افطار
.jpg)
.jpg)




عکاس: مرزبان همسفر صبا
تایپ: راهنما همسفر سمیرا (لژیون اول)
ویراستار و ارسال کننده: راهنمایتازه واردین همسفر اکرم (لژیون اول)
همسفران نمایندگی شهباز
- تعداد بازدید از این مطلب :
146