سلام دوستان وجیهه هستم یک همسفر
در وادی محبت چون خضر راهبر باش
با رهروان دریا، چون موج همسفر باش
ما با پشت سر گذاشتن سیزده وادی که هر کدام از آنها برای ما دنیایی از علم و آگاهی و مطالب مفید و آموزندهای هستند که به عنوان شاه کلید برای باز کردن قفل و گرههای زندگی میتوانیم از آن استفاده کنیم و اکنون با دانش بیشتری به وادی چهاردهم برسیم و قدم در مسیری بگذاریم که سراسر عشق و ایثار است. وادی چهاردهم با پیام محبت شروع میشود، آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است. در کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر، انسانهایی که از نظر محبت وجود ندارند و درونشان از محبت خالی است به جام( ظرف) های خالی تشبیه شده اند. تمام بزرگان در مورد توحید و یگانگی تعابیر مختلفی دارند و اگر وادی چهاردهم یا عشق و محبت به مرحلهی لازم برسد مترادف توحید و یگانگی است. سه مؤلفه؛ باعث حرکت و چرخش هستی میشوند. ۱) اضداد، ۲)امواج ۳) زنجیرههای عشق. خطابه اول اضداد: مانند یک تکانه هستند برای بیداری انسان ها. انسانهای ناآگاه نمیدانند که نیروهای مخالف او را از مسیر دور می کنند و به طرف خواسته های خود می برند. اضداد در ابتدا مامورند که تا انتها تخریب ایجاد نمایند. زمانی که آگاهی و علم انسان بالا رود و به عقل نزدیک شود، اضداد کم کم رو به کاستی می روند و انسان به صلح و آرامش نزدیک می شود. تمام هستی بر مبنای عشق بنا شده است. در قلب انسان هم یک مرکزی است که به آن قلب می گویند و جایگاه عشق است. واژه عشق از عشقه گرفته شده است و گیاهی بدون ریشه است. عشق با محبت آغاز می شود و محبت صورت مسئله است حل آن می شود عشق، یک مرتبه به وجود نمی آید ذره ذره با محبت همدیگر را می شناسند که لایتناهی است یعنی انتها ندارد. همه موجودات، طبق قانون سایهها، جاذبه و حس، توسط ذرات عشق، به یکدیگر متصل و یکدیگر را دوست دارند و نام این دوست داشتن عشق است. خداوند خود محبت است، چون آنچه را خلق کرده در اختیار انسان ها قرار داده است، زمین، دریاها، گیاهان و حیوانات را در اختیار ما قرار داده است و هر کدام از این ها نباشند زندگی غیر ممکن است. محبت یک عنصر الهی است و نمی تواند با ضد ارزشی ها در یک جا و یک کالبد باشد مثل شب و روز ، زشتی و زیبایی که هیچ وقت نمی توانند با هم باشند. تفاوت محبت و عشق این است که من تا به محبت نرسم به عشق نمیرسم. محبت کردن شرایطی دارد، باید محبت به دیگران بلا عوض باشد، با تفکر همراه باشد در حد ظرفیت مقابل انجام شود؛ چون اگر به اندازه ظرفیت نباشد تخریب ایجاد می کند.در محبت کردن باید بتوانی از خودت بگذری و ببخشی تا به محبت واقعی برسی.
سلام دوستان ژیلا هستم یک همسفر
آنچه هست محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است. بدون عشق نمیتوان از عشق سخن گفت. دریا و اقیانوسها محبت هستند، زمین و آسمان، کوه و دشت و باران همه از عشق خالق هستند. زندگی کردن، نفس کشیدن، محبت پدر و مادر همه عشق است . میوههای درختان و سایهها که به ما میبخشند، همه از محبت خداوند است. تمام موجودات عشق اند، خداوند همه نعمتها را بدون منت آفریده است. از عشق چه بگویم که معنایش را دیر متوجه شدم. آنقدر نفرت و کینه در وجود من بود که تمام حسهایم بسته شده بود. اگر عشقی بود، فراموش شده بود. بخاطر مسائل زیادی که در زندگی من پیش آمده بود از عشق غافل شده بودم. وادی چهارده معنی عشق را به من آموخت، عشق؛ یعنی از خود گذشتن، عشق یعنی بخشیدن، عشق؛ یعنی در هر شرایطی ماندن و زندگی کردن و صبر کردن و امیدوار بودن؛ اگر عشقی وجود نداشت انسانها نمیتوانستند کنار هم زندگی کنند. آقای مهندس عشق فراوانی در وجودشان دارند که این همه انسانها را به درمان و آرامش و آسایش میرسانند. انسانهایی که عاشق هستند، بدون منت میبخشند؛ مثل آقای مهندس، دیدبانها، ایجنت، مرزبانها و راهنماها و فقط انسانهای عاشق میتوانند ببخشند. وادی چهاردهم؛ حسهای من را باز کرد به من جان داد و مرا زنده کرد. در کنگره کسی که وادی چهاردهم را آموزش ببیند، دیگر نمی تواند خدمت نکند؛ چون عاشق تمام هستی میشود. وادی چهاردهم دروازهی ورود به رحمت خداوند، قلب انسانها و موجودات و کل هستی میباشد. پلههای رسیدن به عشق خالق، عشق بلا عوض به مخلوقات اوست. دستهایی که کمک میکنند، مقدستر از لب هایی است که دعا میکنند .
سلام دوستان سوسن هستم یک همسفر
وقتی باورها با محبت واقعی عجین شوند معنی محبت را لمس میکنیم. وادیها راه و ابزار لازم را به ما میدهند تا به صلح و آرامش برسیم. سیزده وادی را در کوله بار خود داریم و از نور و درخشش آنها در زندگی خود استفاده میکنیم، ذرهذره تبدیل شدیم و میدانیم تغییرات بدون دانش، آگاهی و تجربه امکانپذیر نیست. تغییرات من را به وادی عشق و محبت پیوند داد، تا از انسان تک بعدی که فقط خود را میدیدم و فقط به خودم میپرداختم، توجهی هم به اطرافیانم داشته باشم. گریه بدم، خنده شدم، مرده بدم، زنده شدم، دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم. راه رفتن در وادی عشق هم سخت است، هم سهل. اگر در وجودم عشق و محبت نباشد، سخت و اگر عشق و محبت را درک و حس کرده باشم سهل خواهد بود. انسان هر قدر به عقل و آگاهی نزدیک شود به کامل شدن نزدیک میشود.دربهای بسته روزی باز خواهند شد و آنچه کاشتهایم رشد خواهد نمود، آن موقع دیگر انسانی گرسنه نخواهد ماند. عشق یعنی از خود گذشتن. چقدر میتوانم از خواستههای معقول خود بگذرم تا خنده یا حس امیدواری را به دیگران هدیه بدهم؟ حتی با یک نگاه محبت آمیز؛ باعث دلگرمی یک فرد به زندگی شوم و این بستگی به تفکر و بیداری من دارد، این سرمایهاست که اگر ببخشم زیاد و زیادتر میشود و همه انسانها را دوست خواهم داشت و از خوشحالی آنها خوشحال و از ناراحتی آنها غمگین خواهم شد و این تنها با شناخت ومعرفت وآگاهی به دست خواهد آمد.
سلام دوستان منیژه هستم یک همسفر
وادی چهاردهم به عنوان؛ عشق. آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است، این وادی به موضوع عشق و محبت میپردازد که آخرین وادی و در واقع چکیدهای از تمام مفاهیم وادیهای قبلی است. عشق نیرویی است که میتواند انسان را از تاریکی ها و مشکلات رها سازد و برای رسیدن به عشق واقعی باید از خودخواهی، کینه، حسادت و از سایر صفات منفی رها شویم و والاترین ارزش انسانی را به ما یادآوری میکند که برای رسیدن به سعادت و آرامش باید در مسیر عشق گام بردارد و باعث افزایش انرژی، افزایش خلاقیت و کاهش استرس شود و تمام هستی بر مبنای عشق بنیان شده تمام هستی و همه موجودات جولانگاه عشق هستند و خود یک معجزه الهی است ما از آن برخوردار هستیم.
ویراستاری و ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر ژیلا (لژیون اول) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی صفادشت
- تعداد بازدید از این مطلب :
134