دوازدهمین جلسه از دوره بیست و نهم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی اسبیکو، با استادی مسافر راهنما تازهواردین مجید، نگهبانی مسافر علیرضا و دبیری مسافر حسین با دستور جلسه «وادی چهاردهم و تأثیر آن روی من»یکشنبه ۲۶ اسفند ۱۴۰۳ ساعت ۱۶ شروع به کارکرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان مجید هستم یک مسافر خیلی ممنونم از آقای علیرضا نگهبان جلسه و دبیرشان که این فرصت رو به من دادن که در این جایگاه قرار بگیرم و خدمت کنم و آموزش بگیرم خدا را شکر بهخاطر وجود کنگره ۶۰ و آقای مهندس و آموزشهایی که داریم میگیریم و روزبهروز حالمان بهتر میشود و خدا را شکر بابت وجود آقا رضا و خیلی ممنونم برای همه زحمتهایی که در طول سفر اول و سفر دوم برای من کشیدن و بیشتر از این خدا را شکر بابت حس خوبی که نسبت به آقا رضا داریم مخصوصاً کسانی که رهجوی ایشان بودن به نظرم یک حس متفاوتی یک حس راهنما و رهجو بودن خیلی ممنونم بهخاطر اینکه آقای آرمین راهنمای تازهواردینام بودند و کسی بودند که باعث شدند من جذب کنگره بشوم دستور جلسه وادی چهاردهم و تأثیر آن روی من است صحبتکردن در مورد وادی چهاردهم خیلی سخت است به نظر من حتی آقای خدامی هم میگویند که خیلی سخت است مخصوصاً در پنج دقیقه بخواهیم صحبت کنیم چیزی که جناب آقای مهندس در دوازده ساعت بیان میکنند حتی خیلی جاها را هم توضیح نمیدهند و میخوانند و رد میشوند حالا من بخواهم در پنج دقیقه بهعنوان دستور جلسه برای شما توضیح دهم، یک شباهت خیلی زیادی به نظرم بین وادیها و قرآن وجود دارد شاید دلیلش هم این باشد که جناب آقای مهندس وادیها را از قرآن برگرفته اند هر کسی که قرآن بخواند بهاندازه درک و فهم خودش مطالبی از قرآن دریافت میکند و برداشت میکند و دقیقاً چیزی که من نسبت به کتاب وادیها دارم هم همین حس است هر کسی بخواند بهاندازه درک و فهم خودش یک چیزی را برداشت میکند و مهمتر از این است که هر بار که میخوانیم یک مطلب تازه و جدید و جدیدتری را برداشت خواهیم کرد؛ چون هر چقدر جلوتر میرود و آموزش میگیرد سطح دانایی شخص بالا میرود و یک نقاط و نکات مهمتری را از کتاب یاد میگیرد و متوجه میشود مهمترین قسمت دستور جلسه همه دستور جلسهها به نظر من و مخصوصاً دستور جلسات وادیها این است که بر قسمت دوم آمده است یعنی تأثیر آن روی من، آقای مهندس یک جملهای را جدیداً توی سیدیها دارند که مرتب تکرار میکنند که برای باورها هیچ ارزشی نیست خیلی وقت پیش در سی دی معبد فکر کنم عنوان کردند؛ ولی الان هم در چند سی دی گذشته هم مرتب میگویند که برای باورها هیچ ارزشی نیست؛ یعنی اینکه من آن چیزی را که به آن باور دارم زمانی مفید است که تأثیری روی من داشته باشد زمانی که من آن باور را تبدیل به عملکرد کنم تأثیر دارد من بیایم و همه وادی را حفظ کنم؛ ولی هیچ کاربردی در زندگیام نداشته باشد هیچ ارزشی ندارد و این تأثیرگذاشتن روی من هم یکباره و یکدفعه اتفاق نمیافتد هیچچیزی به یکباره و یکدفعه اتفاق نمیافتد شما اگر مثلاً روز است بخواهد شب شود یک مدتی طول میکشد بهصورت یک طیف و آرامآرام هوا تاریک میشود و شب فرامیرسد الان زمستان است اگر بخواهد هوا گرم شود باز هم یک مدت زمانی باید طی شود که هوا گرم شود ما مصرفکننده نبودهایم اگر بخواهیم مصرفکننده بشویم حداقل ۱۰ ماه طول میکشد اگر بخواهیم از اعتیاد بیرون بیاییم باز هم حداقل ۱۰ ماه طول میکشد بخواهیم کسی را دوست داشته باشیم باز هم مدتی طول میکشد و به یکباره این اتفاق نمیافتد که ما آن شخص را دوست داشته باشیم هر تأثیری که ما بخواهیم بپذیریم از وادیها و چه از دستور جلسهها دیگری مدتها طول میکشد و از موارد خیلی کوچک و ریز شروع میشود خیلی من کتاب وادیها را خواندهام؛ ولی متأسفانه من وقت نکردم که سیدیها را برای بار دوم گوش دهم من کتاب وادیها را که خواندم خیلی مطالب در کتاب وادیها بود؛ ولی چند جایش به نظر من کاربردی میآمد یکی از این تعاریف تعریف عشق بود عشق خاص و عشق عام چیزی که تقریباً همه ما تجربهاش کردیم عشق خاص یعنی چیزی را که من مالکیتش را دارم و آن را دوست داشته باشم من این خودکارم را دوست دارم؛ چون مال خودم است من ماشینم را دوست دارم من بچهام را دوست دارم من زن و بچه برادر و پدرم را دوست دارم این دوستداشتن من نبود بهصرف اینکه بچه من بهترین بچه باشد یا برادر من بهترین برادر باشد شاید برادر من بهترین برادر نباشد یا دوست من بهترین دوست نباشد؛ ولی چون نسبت به آن من حس مالکیت دارم من آن را دوست دارم و این میشود عشق خاص و مقدمه ورود به عشق عام است.

عشق عام یعنی چه یعنی هر چیزی که هست و من آن را دوست داشته باشم همه هستی را دوست داشته باشم، ما میگوییم تمام هستی را باید دوست داشته باشیم و سایه تمام هستی میشود خدا من اگر خدا را دوست داشته باشم و بخواهم کاری را برای خدا انجام بدهم بهاصطلاح میگویند فیسبیلالله من هر کاری را که بخواهم در راه خدا انجام بدهم میشود فیسبیلالله و آن در راه خدای من میشود خلق خدا یعنی نسبت به خلق خدا من این کار را انجام میدهم من اگر یک نذری در راه خدا داشته باشم آن نذر را منبه مخلوقین خدا میدهم که این میشود همان عشق عام یک عواملی در عشق مؤثرند که ربط دارد به درمان اعتیاد که میگوید مهمترین عواملی که در عشق تأثیر دارند که میشوند معرفت شناخت آگاهی و کارکرد سیستم ایکس که کارکرد سیستم ایکس برمیگردد به سیستم جسم یعنی یک مصرفکننده که سیستم ایکس نرمالی ندارد نمیتواند کسی را دوست داشته باشد در مرحله عام نمیتواند شاید در مرحله خاص بتواند و آن هم بهخاطر منافع خودش است و چیزهایی که دوست دارد یک جمله خیلی جالب در وادیها هست که جناب مهندس میفرماید از قول یک بزرگی میفرمایند دستهایی که کمک میکنند خیلی مقدستر از لبهایی هستند که دعا میکنند که الان در جامعه عرف شده است که همه به همدیگر میگویند التماس دعا که حتی فکر نکنم کسی برای شخص دیگری دعا کند؛ ولی در کنگره ۶۰ این اتفاق میافتد و آن دستها خدمتشان را انجام میدهند این لبهایی که دعا میکنند میشود همان باورها که هیچ ارزشی نیست تا زمانی که کاربردی نشوند، در پایان از اینکه به صحبتهای من گوش کردید از همه شما متشکرم.
















تایپ: مسافر سپهر لژیون اول
تنظیم و ارسال: مسافر حمیدرضا لژیون اول
- تعداد بازدید از این مطلب :
۳۵۵