دل نوشته مسافر علیرضا از لژیون پنجم راهنمای محترم مسافر ابراهیم در مورد دستور جلسه وادی چهاردهم و تاثیر آن روی من در کنگره 60
سلام دوستان علیرضا هستم یک مسافر
با بیش از پانزده سال تخریب وارد کنگره شدم با انواع آنتی ایکس، آخرین آنتی ایکس مصرفی شیره و تریاک خوراکی، مدت یازده ماه و دو روز سفر کردم به روش DST با داروی OT، به راهنمایی آقا ابراهیم گلچین از لژیون پنجم فردوسی، ورزش من در کنگره فوتبال و شنا، به یاری خداوند و دستان پرمهر آقای مهندس دو سال و دو ماه که آزاد و رها هستم.

تنها پیوند محبت ما را به هم متصل نگاه خواهد داشت.
درمان در کنگره 60 بر اساس سه ضلع جسم، روان و جهانبینی است که مهمترین ضلع درمان، همین ضلع جهانبینی است. درواقع برای رسیدن به دانایی، تغییر نگرش و رسیدن به جهانبینی درست که برای درمان به آن نیاز داریم؛ کتابی بانام چهارده وادی برای رسیدن به خود در اختیار ما قرار دادهاند.
چهارده وادی از تفکر شروع و به محبت ختم میشود.
من برای رسیدن به تعادل به یک سلاح یا ابزار نیاز دارم و مهمترین آن عشق و محبت است. کنگره محبت را به دو نوع خاص و عام تقسیم میکند. در محبت خاص، شخص میگوید؛ من فرزندم را دوست دارم، به خاطر اینکه فرزند من است. پدرم را دوست دارم، به خاطر اینکه پدر من است ولی در محبت عام میگوید؛ همه پدرها را هم دوست دارم، بچههای دیگران را هم دوست دارم. کنگره از من میخواهد که به محبت عام برسم؛ یعنی همهچیز را دوست داشته باشم. سالهایی که غرق در اعتیاد و تاریکی بودم؛ از عشق، محبت و دوست داشتنها دور شده بودم. نداشتن محبت، رفتن به سمت تاریکیها است و این چیزی است که اعتیاد نصیب من کرد. زمانی که وارد کنگره میشویم آرامآرام با آموزشهایی که کسب میکنیم به عشق و محبت میرسیم؛ محبت خاص نه بلکه، به محبت عام دست پیدا میکنیم که همه هستی و نیستی را دوست داشته باشیم.
کنگره به من میگوید؛ تمام جهان برای دوست داشتن ساختهشده است. حال میخواهد صدای آب یا صدای گنجشک باشد، پدرت یا پدرم باشد، همهٔ اینها دوستداشتنی هستند و اگر خلاف اینها باشد یعنی من بهطرف شر حرکت میکنم و مشکلی دارم که نمیتوانم دیگران را دوست داشته باشم. وقتیکه میگویم: پدرم را برای اینکه پدر من است دوست دارم و پدر شخص دیگری را دوست ندارم این حس مالکیت و برخلاف عشق و محبت است. استاد امین در سیدی موانع محبت میفرمایند: وقتی حس مالکیت در من وجود داشته باشد، مانع من میشود که نتوانم محبت را درک کنم.
من با آموزشهایی که اینجا کسب میکنم، یاد میگیرم که همه را دوست داشته باشم و به همه محبت کنم.
پیام وادی چهاردهم میگوید؛ آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است. اگر چیزی غیر از محبت وجود داشته باشد، ظرف خالی است. اگر در من نسبت به دیگران محبتی وجود نداشته باشد، ظرفی خالی هستم.
آموزشهای کنگره دایرهوار به هم متصل هستند، از تفکر شروع و به محبت ختم میشوند. درواقع هرکدام از وادیها درس زندگی هستند و من نمیتوانم بگویم این وادی را میخواهم و آن را نمیخواهم یا فلان وادی را دوست ندارم و به درد من نمیخورد. اینها همه به هم متصل هستند و بهصورت دایرهوار به من آموزش میدهند.

تنظیم وارسال :مسافر فرهاد لژیون پنجم
- تعداد بازدید از این مطلب :
164