English Version
This Site Is Available In English

وادی چهاردهم و تأثیر آن روی من

وادی چهاردهم و تأثیر آن روی من

جلسه دوازدهم از دوره هشتم کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره60، نمایندگی دامغان، با استادی مسافر محمد، نگهبانی مسافر روح الله و دبیری موقت مسافر فرامرز با دستور جلسه "وادی چهاردهم و تأثیر آن روی من" یک‌شنبه مورخه 1403/12/26 رأس ساعت 15/30 آغاز به کار نمود.

 

سلام دوستان محمد هستم یک مسافر:
از نگهبان و دبیر تشکر می‌کنم، که این جایگاه را در اختیار من قرار دادند تا آموزش بگیرم و خدمت کنم و از این بابت خدا را شاکرم.
آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی‌ست، این دستور جلسه بسیار سختی است، زیرا درک آن برای هر کسی راحت نیست، قبل از وادی چهاردهم، سیزده وادی را پشت سر گذاشتیم تا به این وادی رسیدیم، وادی چهاردهم بعد از همه این وادی‌ها آمده است و به همه آنها معنا داده است و کامل کننده همه این وادی‌هاست، همانطور که جناب آقای مهندس فرموده، وادی چهاردهم مقصد نهایی است، که الگویی خلاصه شده از جامعه و کتب الهی است و اساس کار خلقت و هستی، که همان عشق است.
بسیار روشن و واضح است، که اگر عشق از این سیزده وادی گرفته شود، سیزده وادی معنا و مفهوم خود را از دست می‌دهد، بطور مثال اگر تفکر وجود داشته باشد ولی عشق نباشد، انسان بمب اتم می‌سازد، یا چیزی را اختراع می‌کند که فقط برای طبیعت تخریب ایجاد می‌کند، وقتی در کنار تفکر عشق نباشد، انسان حسابگر می‌شود و از عقل فقط به دنبال خواسته‌های معقول و نامعقول خود می‌باشد و این هم جزء تخریب چیزی برای ما ندارد، ممکن است مدتی احساس خوشبختی کنیم ولی در نهایت باعث تخریب ما خواهد شد.


همه بزرگان دین (پیغمبران) آمده‌اند، که عشق برپا شود، اگر عشق را از ایمان جدا کنیم، الله و اکبر می‌گوییم ولی سر را از بدن جدا می‌کنیم، هیچ حرکتی بدون عشق معنا و مفهومی ندارد و لذتی پشت آن نخواهد بود،بطور مثال وقتی می‌خواهی مشهد برویم، می‌گوییم به عشق امام رضا، یا زمانی که به شمال سفر می‌کنیم، می‌گوییم به عشق دریا و جنگل، پس اگر عشق را از زندگی خودمان جدا کنیم، زندگی تهی خواهد ماند، اینجا است که می‌گوید آنچه نیست ظروف تهی است.
همه ما مثل ظروفی هستیم که ساخته شده‌ایم، برای انجام یک فعل، وقتی عشق را از ما بگیرند ما مانند ظروفی تهی خواهیم شد، مانند رباطی می‌شویم که فقط در رفت و آمد هستیم و هیچ فایده‌ایی نداریم و حتی تخریب هم بوجود می‌آوریم، وقتی صحبت از عشق می‌شود، بعضی از ما می‌گوییم اگر عشق وجود دارد، چرا خداوند دنیا را جوری آفریده است که همه ما در رنج و عذاب هستیم، اینجاست که جناب آقای مهندس در وادی چهاردهم می‌گوید، چیزی که بر مبنای دانایی نباشد، ارزشمند نیست و پایدار نخواهد ماند، راه رسیدن به دانایی عشق است، اساس کار خلقت بر اساس اضداد است، یعنی شر آمده تا خیر دیده شود، پس شر وجود ندارد، جایی که خیر نباشد شر خود را نشان خواهد داد، یا تاریکی عدم وجود نور است، زمانی که تاریکی می‌آید تازه ما نور را درک می‌کنیم، پس باید این اضداد باشند که انسان بتواند به رشد و تکامل برسد.


نگاه ما به مشکلات تعیین می‌کند که ما کجای کار هستیم، خیلی از مسائل مشکل نیست، بلکه ما فکر می‌کنیم مشکل هستند، وقتی ما حرکت نمی‌کنیم همه چیز را سخت می‌بینیم، برای حل مشکلات باید قوانین هستی را یاد بگیریم، اگر قوانین هستی را یاد نگیریم، هنوز از مشکلی بیرون نیامدیم، مشکلی دیگر سراغ ما خواهد آمد، معجزه قرار نیست برای ما اتفاق بیفتد، باید با آموزش و حرکت به دانایی برسیم و با عشق به هستی مشکلات را از پیش رو برداریم.مراتب بالای عشق را می‌توان عشق خالق به مخلوق، عشق مخلوق به خالق و در انتها مخلوق به مخلوق نام برد، اگر ما به این دانایی برسیم که اگر عشق نباشد ظروف تهی است، علاقه و دوست داشتن و عشق ورزیدن به یکدیگر خالصانه خواهد شد.
‌تایپ و ویرایش: مسافر یزدان لژیون ششم
تصاویر: مسافر رضا لژیون پنجم
تهیه و تنظیم: راهنما مسافر امین رفیعی لژیون یکم

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .