جلسه اول از دوره چهل و چهارم سری کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰، نمایندگی گیلان با استادی مسافر رضا، نگهبانی مسافر جمشید و دبیری مسافر فاضل با دستور جلسه » وادی چهاردهم و تاثیر آن روی من « یکشنبه 26 اسفند ۱۴۰۳ ساعت ۱۶ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
ابتدا به رسم ادب از آقای مهندس دژاکام و خانواده محترم ایشان تشکر می کنم که چنین بستری فراهم نمودند تا بتوانیم شرایط زندگی و حال روحی و روانی خود را به تعادل برسانیم از راهنمای DST خود آقا اسماعیل و راهنمای ویلیام آقا ارسلان و آقا رضا پارسا راهنمای جونز بنده و تمام کسانی که همواره جهت بهبودی همراه بنده بودند تقدیر و تشکر به عمل می آورم.
در وادی چهاردهم چنین مطرح میشود، آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروفی تهی است، ما در روزهای مصرف معنی عشق و محبت را نمیدانستیم بهعنوان مثال اگر فردی مقداری مواد مخدر برای ما میآورد فکر میکردیم آدم بسیار خوب و با معرفتی است یا مثلاً فکر میکردیم آنکسی عشق و محبت دارد که آبمیوه یا خوراکی با خود بیاورد تا ما همراه با مصرف مواد بخوریم. ما در کنگره 60 عشق و محبت واقعی را آموزش میگیریم.
مثلاً درهمان زمان ورود من به کنگره 60 مرزبان وقت آقا سیامک آنقدر با عشق و محبت بنده را در آغوش گرفتند، بنده با خود فکر کردم سالیان سال است که این فرد را میشناسم و متعجب شدم که این آقا کیست که اینطور به من محبت دارد. سپس نزد آقا میکاییل عزیز راهنمای محترم تازه واردین مراجعه نمودم ایشان در آن سه جلسه چراغ عشق محبت را در من روشن نمود.

من درزمان مصرف فکر میکردم هیچکس مفت و مجانی به کسی چیزی نمیدهد اما در کنگره 60 من آموختم افرادی هستند که تمامکارهایشان برمبنای عشق و محبت است بهعنوان مثال راهنمایان مرزبانان ایجنت و... برایم قابلباور نبود این افراد زودتر از تمام مسافران به کنگره 60 حضور میرسانند برای اینکه به افرادی که دچار مشکل هستند مجانی و فقط با عشق و محبت خدمت کنند تا احوال این افراد بهبود پیدا کند.
بنده هم به تبعیت از این عزیزان سعی کردم همیشه زودتر از موعد مقرر در شعبه حضور برسانم تا از این بزرگواران بیشتر بهره ببرم و عشق و محبت را بیاموزم. زمانی که حدود 4 ماه بود که سفر میکردم با راهنمای خود نزد آقای مهندس دژاکام رفتیم و من قدرت عشق و محبت را آنجا کاملاً احساس کردم و حالی فوقالعاده به من دست داده بود همچنین یکبار به اتفاق راهنمای عزیزم به پارک طالقانی رفتیم.بااینکه افرادی که آنجا بودند را نمیشناختم و حتی نمیدانستم که برای کدام استان هستند اما آنقدر عشق و محبت در آنها موج میزد احساس میکردم که گویا برادر یا دوستان نزدیک خودم را در آغوش میگرفتم و این شرایط و عشق و محبتی که بین اعضا وجود دارد به خاطر این است که آقای مهندس دژاکام با مهندسی دقیق و مهارتی فوقالعاده و عشق و محبتی که داشتند این متد آموزشی را به وجود آوردند آنها نیز نسل به نسل در حال انتقال هستند.
ما هم با رعایت قوانین و آموزشهایی که در کنگره وجود دارد میتوانیم این علوم را رفتهرفته به دست بیاوریم و امیدوارم ما هم بتوانیم این علوم را به آیندگان و کسانیکه به فکر درمان و تعادل زندگی خویش هستند انتقال بدهیم. درگذشته بر این باور بودم که عشق و محبت دادن به اعضای خانواده یعنی پول دادن به آنها و نمیدانستم که خانوادهام به حضور من نیاز دارند ولی الآن با آموزشهایی که در کنگره 60 دریافت نمودم، تازه یاد گرفتم که محبت چیست و برای محبت کردن باید چهکار کنم.
رهایی از بند مواد: مسافر خلیل با راهنمایی مسافر محمدامین

تایپ: مسافر صالح لژیون چهارم
ویرایش: مسافر مهدیالف لژیون پنجم
عکس: مسافر بهنام لژیون دوم
ارسال مطلب: دستیار مرزبان خبری، مسافر حجت لژیون سوم
گروه خدمتگزاران سایت نمایندگی گیلان
- تعداد بازدید از این مطلب :
254