«آنچه باور است محبت است و آنچه نیست، ظروف تهی است». برای شروع مطلب از کتاب «عشق چهارده وادی برای رسیدن به خود» که مهمترین منبع آموزشی کنگره۶۰ میباشد، کمک میگیریم. با نوشتن این مطلب به آشوب کشیده میشوم از قدرت مطلقالله وجود نیروهایی که به چشم، جسم آنها را نمیتوان دید به شگفت در میآیم و سرتاسر بدنم به لرزه در میآید، اشک در چشمانم حلقه میزند، بغض گلویم را میگیرد و قلبم میتپد و در تعجب هستم که خداوند چه بهای سنگینی برای انسان پرداخت میکند؛ ولی انسان نمیداند و همواره ناسپاس است و شاید متوجه شوید که تنها پیوند محبت ،انسانها را به هم متصل نگاه داشته است و انسانهای فاقد محبت، ظروفهایی تهی یا ظروفهایی که پر از خالی هستند. بالاخره متوجه حتی اگر پس از مرگ هم باشد؛ چون همین پیوند ما را به هم متصل نگاه میدارد. من که میگویم کلام خود نیست، مگر معنی آن بداند که آن چیست. ارابهها را در بیکران به حرکت درآورید که نگهبانان ماوراء به آنچه در زمین میگذرد، نیازمندند.
همانطور که میدانیم بر اساس پروتکل درمان اعتیاد در کنگره۶۰ یا متد DST برای رسیدن به درمان قطعی اعتیاد و قطع کامل بندها و پیوندهای مصرفکننده است. در مبحث جهانبینی مسئله تحت تاثیر مستقیم وضعیت جسمی و روانی ما است، آموزش در کنار تفکر و تجربه یکی از ارکان مهم دانایی است. در پروسه درمان اعتیاد به تعادل رسیدن به جهانبینی مصرفکننده از نقطه جهانبینی افیونی آغاز میشود. ساختارهای جسم، روان، کسب آموزش، آگاهی و معرفت در جهت صراطمستقیم به تدریج جهانبینی فرد وضعیت افیونی خارج میشود و سالم زیستن بر مبنای اصول و قواعد زندگی سالم و به دور از ضدارزشها و در یک کلام صراطمستقیم میگردد. به فرموده استاد سردار؛ «صراط مستقیم در انوار الهی تجلی مییابد و انسان را از نقطه تاریکی به روشنایی هدایت میکند». اگر به متن نوشتار این وادیها دقت کنیم، میبینیم که هر کدام از آنها گره گشای بخشی از مشکلات و گرههای زندگی ما هستند، در ادامه زندگی سالم از موضوع تفکر آغاز میگردد و با تفکر ساختارها آغاز میگردد و بدون تفکر آنچه هست رو به زوال میرود.
وادیها، دایرهای را تکمیل میکنند. شاید تصور شود که محبت را همه انسانها دارند و احساس میکنند و این موضوع ربطی به دانایی ندارد. در پاسخ این سوال یا نظر به اینکه بگوییم که محبت بر دو نوع است: خاص و عام؛ محبت خاص، اینکه انسان موجودات متعلق به خود را اعم از بیجان، جاندار که نسبت به آنها احساس مالکیت میکند. محبت خاص که ریشه آن احساس مالکیت است از اولین و پایینترین سطوح محبت است. نظر به اینکه وادی چهاردهم (عشق و محبت) محبت عام است، محبتی که همهچیز و همه موجودات و انسانها را در بر میگیرد، رسیدن به این سطح از محبت کار سادهای نیست و به حرف و سخن نیست تا زمانی که وجود ما سرشار از ناخالصی و صداهای ناهنجار مانند حسادت، کینه، دشمنی و … باشد به تدریج ضعف میشود و در آخر محبت اتفاق نیست، تقدیر نیست، محبت وسیع یک کمان بیانتهاست. برداشتی که من از وادی چهاردهم که عشق و محبت است داشتم اینکه همیشه با محبت باشم با اینکه محبت کار سادهای نیست با اینکه همه موجودات و انسان ها را در بر میگیرد و همیشه محبت وسیع و بیانتها است.
منبع: اپلیکیشن (انتشارات دژاکام)
نویسنده: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر نرگس (لژیون پنجم)
رابط خبری: همسفر مهین رهجوی راهنما همسفر نرگس (لژیون پنجم)
ویراستاری و ارسال: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی زاگرس
- تعداد بازدید از این مطلب :
106