English Version
This Site Is Available In English

امواج عشق در همه هستی موج می‌زند

امواج عشق در همه هستی موج می‌زند

اگر به متن و نوشتارهای وادی‌ها دقت کنیم، مشاهده می‌کنیم که هر کدام از آن‌ها گره‌گشای بخش عمده‌ای از مسائل زندگی ما هستند که تا به امروز نمی‌دانستیم و قادر به باز کردن این گره‌ها نبودیم. وادی‌های آموزشی کنگره۶۰ برای درمان اعتیاد و‌‌ زندگی سالم از وادی اول که با تفکر ساختارها آغاز می‌گردد و بدون تفکر آنچه هست رو به زوال می‌رود و به موضوع محبت در وادی چهاردهم ختم می‌گردد که آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است؛ در این وادی‌ها ما سه خطابه داریم که یکی از این خطابه‌ها مربوط به استاد سردار است و پیام مهمی برای ما دارد ایشان می‌فرمایند: برای آنانی که حال خوشی ندارند دو راه بیشتر وجود ندارد و این مصداق بارز ما همسفران و مسافرانی است که زمانی وارد کنگره شدیم حال خوبی نداشتیم درون‌‌ ما نفرت، کینه و ضد‌ارزش‌ها بود؛ می‌توان گفت به آخر خط رسیده بودیم و به دنبال راهی برای درمان می‌گشتیم.

ابتدای مسیر برای من همسفر این است که فرمانبردار خوبی برای راهنمایم باشم و مطالب را به درستی بیاموزم تا به نیروهای راستین در رسیدن به حق و حقیقت ملحق شوم یا می‌توانم نافرمانی کنم و آموزش‌ها را جدی نگیرم در این شرایط نیروهای مخرب و بازدارنده من را از چرخه آموزشی به عمق ظلمات هدایت خواهد کرد که اضداد نیز در این زمینه به نیروهای منفی بسیار کمک می‌نمایند، اضداد مانند تکانه‌ای هستند برای بیداری ما انسان‌ها و از ابتدا تا انتها مامور هستند که تخریب ایجاد نمایند اگر؛ من در طول سفر آگاهی و دانایی نداشته باشم ممکن است با مشکلات بسیاری روبرو شوم و با تصمیم‌گیری‌های عجولانه نیروهای منفی من را از مسیر ارزش‌ها خارج کنند و در نهایت به عمق تاریکی‌ها فرو ببرند.

در مسیری که قرار گرفتیم به آخرین وادی که عشق و محبت است رسیدیم، باید از سیزده وادی تجربه و دانایی و آن آگاهی و دانش را کسب کرده باشیم که به وادی چهاردهم عشق و محبت برسیم. سرلوحه همه هستی و نیستی محبت و پایه اساس زندگی و ادامه زندگی دادن همان عشق و محبت است.  در مرکز بدن انسان قلب وجود دارد که جایگاه عشق است اما؛ عشق حقیقی فراتر از یک احساس و هیجان است که بطور فیزیکی در بدن ما رخ می‌دهد که نشانه‌هایی دارد و از این طریق می‌توانیم عشق راستین را تشخیص دهیم؛ مثلث عشق از سه ضلع تشکیل شده است یعنی سایه‌، جاذبه و حس، تا زمانی که سایه‌ها نباشند هیچ عشقی وجود ندارد، عشق جسم نیست، جان هم نیست و آن چیزی که با که پا به هستی می‌گذاریم با ما همراه است و وجود دارد هستی است.

قالب‌های مختلفی از عشق داریم مانند عشق به پدر، مادر، فرزند، خواهر، برادر و همسر و... که این‌ها واژگانی هستند که اگر عشق و محبت بین آن‌ها وجود نداشته باشد، می‌توان گفت که فقط یک لفظ هستند و هیچ مفهوم دیگری ندارند؛ عشق مخلوق به خالق که نه سوری و نه قراردادی است به عبارتی در این نوع عشق هیچ تعاملی وجود ندارد هیچ انتقام و قیاسی نیست و از خودگذشتگی و فداکاری اساس آن است. من نمی‌توانم بگویم که خداوند را دوست دارم اما؛ از بندگان خداوند دوری کنم بنابراین باید به همه هستی، موجودات، انسان‌ها، طبیعت عشق بورزم و منتظر پاداش نباشم، در این صورت حساب من با عشق است و با مخلوق الهی کاری ندارم زیرا؛ پله‌های وصل به عشق خالق رسیدن به عشق مخلوق است؛ عشق خالق به مخلوق که بالاترین عشق است، خداوند نور خود را در مخلوق خود دمیده و متجلی کرده است سپس؛ عاشق و معشوق در یکدیگر ادغام شدند.

عاشق نور خود را مانند خورشید به همه هستی می‌دهد و خار و گل برای او تفاوتی ندارد، امواج عشق در همه مکان‌ها و زمان‌ها موج می‌زند، کافی است دست خود را دراز کنیم و آن را دریافت کنیم برای این کار باید خالی از نفرت و کینه باشیم.

نویسنده: همسفر مهین رهجوی  راهنما همسفر معصومه (لژیون ششم)
رابط خبری: همسفر شکوفه رهجوی راهنما همسفر معصومه (لژیون ششم)
ویراستار: همسفر مبینا رهجوی راهنما همسفر الناز(لژیون هفتم)دبیر دوم سایت
ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر خدیجه (لژیون‌چهارم)
همسفران نمایندگی حافظ

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .