در پیام سفر اول که یکی از زیباترین پیامهای کنگره۶۰ میباشد و خود به تنهایی یک کتاب است، برای مسافران سفر اول وعدهی پاداشی نیکو داده میشود؛ اما بیندیش که وقتی این سفر تمام شد، آنجا تو را پاداشی نیکو خواهد بود و آن پاداش بند عشقی است که بین تو و قدرت مطلق الله برقرار میگردد، این بند عشق چیزی جز عشق و محبت به خالق و محبت و خدمت به مخلوق نیست که نتیجهی رسیدن به دانایی و کسب معرفت و علم و آگاهی در جهت صراط مستقیم و دوری از ضد ارزشها است.
اصولا صحبت کردن از محبت و دوست داشتن؛ برای انسانهایی که به دانایی نرسیدهاند، امری عبث و بیهوده و به واقع؛ فقط بازی کلماتی بدون احساس و بدون درک معنا و مفهوم است. شاید تصور شود که محبت را همه انسانها دارند و احساس میکنند و این موضوع ربطی به دانایی ندارد، بله هر انسانی فرزند خود را دوست دارد، والدین خود را دوست دارد، چه دانا باشد و چه نباشد. در پاسخ این سوال در سیدی معرفت آقای مهندس محبت را دو نوع فرمودند: محبت خاص و عام. محبت خاص این است که انسان موجودات متعلق به خود را اعم از بیجان و جاندار که نسبت به آنها احساس مالکیت میکند را دوست دارد؛ مثل اینکه ما اتومبیل خود را دوست داریم؛ چون مال میباشد، خانهی خود را دوست داریم؛ چون تلاش کردیم؛ برای خرید و یا ساخت آن، فرزند خود را دوست داریم؛ چون فرزند ماست و از خون ما متولد شده است.
پدر و مادر خود را دوست داریم؛ چون والدین ما هستند؛ حال سوال این است که آیا انسانهای دیگر را هم دوست داریم؟ آیا فرزندان انسانهای دیگر را هم دوست داریم؟ آیا همهی پدر مادرها را دوست داریم؟ محبت خاص که ریشه آن احساس مالکیت است از اولین و پایینترین سطوح محبت است که برای موجودات پایینتر از مرحلهی انسانی یا حیوانات نیز صدق میکند؛ این نوع محبت ربط چندانی به دانایی ندارد؛ اما محبتی که مد نظر وادی چهاردهم است، محبت عام است، محبتی که همه چیز و همهی موجودات و انسانها را در بر میگیرد. رسیدن به این سطح از محبت، کار سادهای نیست، به حرف و سخن نیست، دنیایی پر از سختی و رنج است که انتهای آن زیبا میشود و در پشت کوه تزکیه و تصفیه و رسیدن به دانایی است.
در این مسیر طولانی، برای آموزش پلهای و قوانین زندگی سالم،کنگره،۶۰، چهاردهوادی یا قانون و یا راه را در قالب فصلهای آموزشی به مصرفکنندگان موادمخدر و خانوادهها و همه کسانی که به دنبال؛ برای رسیدن به آرامش هستند، ارائه میدهد؛ اگر به متن و نوشتارهای این وادیها دقت کنیم، میبینیم که هر کدام از آنها کلید عمدهای از مشکلات و گرههای زندگی ما هستند که تا به امروز نمیدانستیم و نمیتوانستیم، قفلهای آن را باز کنیم. وادیهای آموزشی کنگره۶۰، برای درمان اعتیاد و در ادامه برای زندگی سالم، از موضوع تفکر آغاز میگردد (با تفکر ساختارها آغاز میگردد و بدون تفکر آنچه هست، روبه زوال میرود) و به موضوع محبت در وادی چهاردهم ختم میگردد.
وادیها دایرهای را تکمیل مینمایند که باز در انتها به هم میرسند؛ مسیر تفکر تا محبت و محبت که با تفکر رابطه تنگاتنگی دارد. بنیان و موسس کنگره ۶۰ جناب آقای مهندس دژاکام، جملهی زیبایی را از دانشمند بزرگ سهروردی، نقل مینمایند: که کسب معرفت در جهت خیر محض، رسیدن به محبت است، بنا به قاعده؛ بایستی عکس آن نیز صادق باشد؛ یعنی کسب معرفت در جهت شر محض نیز رسیدن به دشمنی و کینه و نفرت است. همانگونه که یک مصرفکننده در دوران مصرف موادمخدر و اعتیاد که کسب معرفت در جهت شر بود و به نفرت، کینه و دشمنی با خانواده و مردم رسید؛ اما حالا در پروسه درمان اعتیاد، عکس آن مسیر را درحال پیمودن و در جهت خیر محض که خروج از ظلمات و تحت نیروی شیطانی بودن است، حرکت خود را را آغاز کرده است و در جهت خیر محض کسب معرفت مینماید.
پیمودن و عبور کردن از وادیهای کنگره۶۰ به مفهوم آموزش، یادگرفتن و عمل به آنها میباشد و چیزی جز کسب معرفت در جهت خیر و صلاح محض نیست؛ قطعا ما را به وادی محبت میرساند، نظر به اینکه پرداختن به این دستور جلسه و نوشتن در مورد آن در حد و اندازه من همسفر نیست، لذا برای شروع مطلب از کتاب عشق (چهارده وادی) که مهمترین منبع آموزشی کنگره ۶۰ میباشد، کمک میگیریم. در اینجا نگهبان در حال نوشتن این مطلب به آشوب کشیده میشود، از قدرت الله و وجود نیروهایی که به چشم، جسم آنها را نمیتوان دید به شگفت در میآید و سرتاسر بدنش به لرزه در میآید، اشک در چشمان او حلقه میزند، بغض گلویش را میگیرد و قلب او میتپد و در تعجب فرو میرود که خداوند چه بهای سنگینی؛ برای انسان پرداخت میکند!؛ ولی انسان نمیداند و همواره ناسپاس است.
ما همواره نیروهاي عظیم را در بیکران بیهوده و خرافات میپنداریم و هستی را آن میدانیم که میبینیم. در اینجا فقط قطعهای را از دوست دیگرش ارائه میدهد که میتواند با آن کمی آرام بگیرد؛ آری شاید متوجه بشوید که تنها پیوند محبت انسانها را به هم متصل نگاه داشته است و انسانهای فاقد محبت بسان ظرفهایی، تهی و یا ظرفهایی که پر از خالی هستند، این سخن را اگر امروز باور نکنید، یک روز حتما به آن خواهید رسید؛ حتی اگر پس از مرگ هم باشد؛ چون همین پیوند محبت ما را به استادانمان و دوستانمان وصل نموده و وصل مینماید. همان گونه که میدانیم بر اساس پروتکل درمان اعتیاد در کنگره۶۰ و یا متد دیاستی؛ برای رسیدن به درمان قطعی اعتیاد و قطع کامل بندها و پیوندهای مصرفکننده با مواد مخدر و دنیای آن؛ بایستی سه ضلع مثلث درمان اعتیاد؛ یعنی جسم، روان و جهانبینی در کنار یکدیگر به تعادل و سلامتی برسند.
در مبحث جهانبینی، مسئله تحت تاثیر مستقیم، وضعیت جسمی و روانی ماست، آموزش در کنار تفکر و تجربه یکی از ارکان مهم دانایی است و دانایی نیز شالوده و زیر بنای جهانبینی است. انسان برحسب درجهی دانایی، دنیا و جهان را از زوایای مختلفی میبیند که این زوایا، وسعت دانایی اوست. در پروسه درمان اعتیاد، به تعادل رسیدن جهانبینی مصرفکننده، از نقطهی جهانبینی افیونی آغاز میشود و به موازات به تعادل رسیدن ساختارهای جسم و روان و کسب آموزش و آگاهی و معرفت در جهت صراط مستقیم، به تدریج جهانبینی فرد از وضعیت افیونی و معتادگونه خارج میشود و در ادامه معطوف به سالم زیستن بر مبنای اصول و قواعد زندگی سالم و به دور از ضدارزشها و در یک کلام صراط مسقیم میگردد.
به قول سردار: صراط مستقیم در انوار الهی تجلی مییابد و انسان را از نقطهای کور به فراز روشنایی هدایت میکند، سفر اول برای درمان اعتیاد در کنگره ۶۰ حداقل ۱۰ ماه زمان میبرد و در این مدت، مسافر یا به دانایی و معرفت نسبی میرسد و اعتیاد خود را برای همیشه درمان میکند و یا اینکه نمیرسد و از درمان باز میماند، درمان اعتیاد بدون رسیدن به دانایی غیر ممکن است.
منبع: وادی چهاردهم، کتاب ۱۴ مقاله و سیدی معرفت
نویسنده و ویراستار: همسفر زهره رهجوی راهنما همسفر شهناز (لژیون سوم)
عکاس: همسفر سما رهجوی راهنما همسفر ژیلا (لژیون اول)
ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر ژیلا (لژیون اول) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی صفادشت
- تعداد بازدید از این مطلب :
۲۲۴