برای رسیدن به این وادی باید سیزده وادی را سپری کرده باشیم و آنها را در زندگی خود بهکار گرفته باشیم تا بتوانیم درک عمیقی از این وادی پیدا کنیم. شاید من همسفر هنوز به این نقطه نرسیده باشم؛ اما باید تمام افرادی که در کنگره هستند را دوست داشته باشم تا بتوانم افراد جامعه را نیز دوست داشته باشم. وادی چهاردهم به ما میگوید: «آنچه باور است، محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است». آنچه که ما باور و اعتقاد داریم و به خاطر آنها زندگی میکنیم، محبت است. اگر محبت نباشد، فاقد ارزش و اعتبار است و به مقصود اصلی که همان محبت است نخواهیم رسید.
تیتر دوم وادی به ما میگوید: «آنچه نیست ظروف تهی است». انسانهایی که محبت ندارند و وجود آنها از محبت و دوستی خالی است مانند ظروف خالی و تهی هستند. چهقدر این جمله پر معنی و مفهوم است که اگر وجود ما ظرف باشد، هرچه علم و دانش در درون این ظرف باشد؛ اما محبت نباشد یعنی اینکه ظرف ما خالی است. همیشه افکار منفی و ضدارزش دشمن و متضاد محبت هستند؛ زمانیکه محبت در وجود ما باشد، افکار منفی و ضد ارزش از شهر وجودی ما خارج میشوند؛ بنابراین محبت عنصر ناب الهی است که در کنار ناخالصیها جای نمیگیرد و برای رسیدن به آن راهی جز کسب معرفت، علم، آگاهی، رسیدن به دانایی در کنار تصفیه و تزکیه وجود ندارد.
زمانیکه باورها با محبت واقعی عجین شوند، معنای محبت را لمس میکنیم. سردار میفرماید: «آنها که حال خوبی ندارند و در مسیر ضدارزشها هستند برای آنها دو راه بیشتر وجود ندارد؛ یکی به نیروهای خوب، مثبت و الهی ملحق شوند یا اینکه صبر کنند که نیروهای بازدارنده و مخرب آنها را به عمق تاریکیها هدایت کنند». بنابراین بدانیم که جهانها بر پایه و اصل اساسی، حیات خود را ادامه میدهند. کار و برنامه نیروهای منفی این است که تا آخر تخریب ایجاد کنند؛ اما اگر انسانها هرچه به عقل و آگاهی نزدیکتر شوند، از اضداد جدا میشوند و به نیروهایی که دارای عشق و محبت هستند نزدیک میشوند. این نیروها مانند تکرار و تداوم رودها و اقیانوسهای صاف و زلال هستند که در دنیا بهوجود میآیند.
دانهها و تخمها با آموزشهای درست و راستین کاشته میشوند و تبدیل به مراتع و کشتزار میشوند که خود را آبیاری میکنند و جوانههای شیری بهوجود میآیند. سپس این جوانهها تبدیل به رعد و برقهایی خواهند شد که پیام صلح، محبت و عشق را دارند. آنها با شخصی جنگ و خصومت ندارند؛ زیرا پر از آرامش و صلح هستند. محبت آن است که نگاه من به حقیقت برسد، که چهچیزی را باید ببینم و چهچیزی را نبینم. محبت آن است که به هر فردی که از این در وارد میشود و میخواهد به درمان برسد، کمک کنیم و فرقی نداشته باشد که چه فردی باشد و از طرف چه شخصی معرفی شده باشد. محبت؛ اتفاق و تقدیر نیست، محبت دامنه وسیع یک کمان بیانتها است که واقعی است و صوری نیست که اگر باشد، حقیقت است و دیدن حقیقت، چشم دل میخواهد که باید به آن ارج بنهیم.
نویسنده: همسفر ریحانه رهجوی راهنما همسفر هاجر (لژیون سوم)
ویراستار و رابط خبری: همسفر زهره رهجوی راهنما همسفر هاجر (لژیون سوم)
عکاس خبری: همسفر فروغ رهجوی راهنما همسفر محدثه (لژیون پنجم)
ارسال: همسفر زهرا نگهبان سایت
همسفران نمایندگی چرمهین
- تعداد بازدید از این مطلب :
121