مرزبان همسفر زینب در مورد دستورجلسه «وادی چهاردهم (آنچه باور است، محبت است و آنچه نیست، ظروف تهی است) و تاثیر آن روی من» مشارکتی ارائه کردند که در ادامه میخوانید.
وادی یا راه چهاردهم؛ عشق و محبت وادیها دایرهوار میچرخند تا از اولین به چهاردهمین آنها میرسیم، وادیها چراغ راه ما هستند، راهی که سالها گم کرده بودیم و سر از بیراهه و مسلخ درآورده بودیم؛ اما این وادیها؛ همانند چراغی مسیر ما را روشن کردهاند تا به مقصد و هدفمان برسیم. عاشق را که حساب با عشق است با معشوق چه حساب دارد. عشق یکی از عمیقترین و پیچیدهترین احساسات انسانی است که میتواند زندگی افراد را متحول کند. این احساس نه تنها به عنوان یک رابطه عاطفی بین دو نفر شناخته میشود؛ بلکه در ابعاد مختلفی از جمله عشق به خانواده، دوستی و حتی عشق به هستی وجود دارد.
عشق میتواند آرامش، شادی و رضایت را به ارمغان آورد و در عین حال چالشها و سختیهایی را نیز به همراه داشته باشد. این احساس، توانایی ایجاد پیوندهای عمیق و ماندگار را دارد و به انسانها کمک میکند تا از خود فراتر رفته و به یکدیگر نزدیکتر شوند. عشق در واقع نیرویی است که انسانها را به هم متصل میکند و زندگی را با معنا و هدف میآفریند. آنچه باور است محبت است و آنچه نیست، ظروف تهی است. محبت صورت مسئلهای است که اگر حل شود جوابش عشق میشود خداوند ما را با محبت خلق کرده است. در تمام رابطهها محبت وجود دارد، اگر من محبت را درک نمیکنم و نمیتوانم به دیگران عشق بورزم به این دلیل است که درها را به روی خود بستهام.
در وادی چهاردهم مطرح میشود که امواج عشق و محبت نیز در کائنات یکدیگر را جذب میکنند در انسانها نیز اینگونه است؛ یعنی امواج عشق و محبت در بین انسانها هم وجود دارد و کسانی که دارای محبت هستند همدیگر را جذب میکنند، کنگره اینگونه است بر پایه عشق و محبت بنا شده است و استاد بزرگوار ما آقای مهندس دژاکام الگویی بینقص از عشق و محبت هستند. تنها چیزی که توانست کنگره را سر پا نگه دارد تا این همه افراد به رهایی و درمان برسند عشق و محبت بلاعوض آقای مهندس و افراد در این سیستم بود. عشق؛ یعنی حضور مادر، پدر، خواهر، برادر، همسر و یا فرزند یک فرد مصرفکننده.
این افراد در کنگره۶۰ به دلیل محبت و عشقی که نسبت به فرد مصرفکننده دارند حاضرند سختیها و ناملایمتها را تحمل کنند، ما در کنگره۶۰ به خوبی این موضوع را درک کردهایم که در طول سفر مشکلاتی وجود دارد، هیچ چیز به راحتی به دست نمیآید و برای رسیدن به خواستههایمان باید سختیهای زیادی را متحمل شویم. همسفر تمام این سختیها را به جان میخرد؛ زیرا عاشق است و میخواهد معشوقش به درمان برسد تا بتوانند معنای عشق و محبت واقعی را درک کنند. رسالت یک همسفر در کنگره تنها رهایی مسافر نیست، همسفر یک سفر غیر رسمی را پشت سر میگذارد و این سفر بسیار سخت است.
یک همسفر گذشت، صبر و بخشش را در وجودش پرورش میدهد؛ یعنی خواستههای خود را تغییر میدهد و سعی میکند خاطرات ناخوشایندش را فراموش کند؛ زیرا میخواهد هم خود و هم مسافرش به رهایی و درمان برسند و لازمه این کار تنها عشق و محبت است. زمانیکه وارد کنگره شدم و از مشکلاتم برای راهنمایم گفتم چیزی که به من گفتند این بود که باید ببخشم و نفرت را کنار بگذارم، صبر و تحمل داشته باشم و این که این سفر هم سخت و هم سهل است. گوش به فرمان راهنمایم شدم، صبر کردم، آموزش گرفتم، خود را تغییر دادم و اکنون بعد از مدتی جوابش را گرفتم و متوجه شدم عشق و محبت میتواند همه چیز را تغییر دهد.
عشق و محبت تنها بستری است که میتواند هر بذری را به بار بنشاند و کینه و نفرت تنها بستری است که میتواند ریشه تمام محبتها را بخشکاند و جلوی رشد آنها را بگیرد؛ عشق و محبت تواناییها را بارور و کینه و نفرت درخت تواناییها را عقیم و بیبار میکند.
نویسنده: همسفر زینب (مرزبان)
ارسال: همسفر معصومه (نگهبان سایت)
همسفران نمایندگی چالوس
- تعداد بازدید از این مطلب :
118