English Version
This Site Is Available In English

امواج عشق و محبت در کائنات یکدیگر را جذب می‌کنند

امواج عشق و محبت در کائنات یکدیگر را جذب می‌کنند

به نام انسانی که قطره‌ای از اقیانوس قدرت مطلق است، سخن را آغاز می‌کنیم.
آنچه حقیقت دارد محبت است و آنچه نیست، چیزی جز ظرفی تهی نیست. امواج عشق و محبت در کائنات یکدیگر را جذب می‌کنند چراکه قدرت مطلق این جهان خاکی را با القای عشق در ذرات و امواج آفریده است. فرمان او بخشش و محبت است اما تنها برای کسانی که نور در وجودشان جاری باشد. عشق زمانی واقعی است که از دل برخیزد نه اینکه تنها بر زبان جاری شود تا زمانی که دل نشکند عشق را نخواهیم آموخت. عشق‌ورزیدن زمانی معنا پیدا می‌کند که هیچ بهانه‌ای برای نفرت باقی نمانده باشد. محبت با تکرار و تداوم درک می‌شود اندیشه و تفکر را به نیکی می‌کشاند و خصومت و دشمنی را بی‌معنا می‌سازد. آری، هستی عشق است محبت است و خداوند خود، عشق، محبت و حیات است.

برای رسیدن به عشق خالق باید عشق را بی‌دریغ به مخلوقات او هدیه کنیم. عشق یعنی از خود گذشتن با آگاهی، چشم‌پوشی از نقص‌ها و پذیرش دیگران. این گذرگاه راهی برای تصفیه و پالایش درون است اما برای درک واقعی محبت، به دانش و معرفت نیاز داریم. تنها با آگاهی است که می‌فهمیم چرا و چگونه باید دیگران را دوست بداریم. دانش اگر الهی باشد محبت را به بار می‌آورد اما اگر منفی باشد نفرت و دوری را در پی دارد. در حقیقت، آنچه برای تبدیل‌شدن به انسان کامل نیاز داریم محبت است. یک همسفر حقیقی از طریق قلب و احساس می‌تواند شفابخش باشد زیرا تنها محبت واقعی است که دل‌های یخ‌زده را احیا می‌کند. در نظام خلقت دو اصل مهم وجود دارد: حیات و تبدیل‌شدن. تمام جهان بر پایهٔ تغییر و تکامل بنا شده است تا انسان ناآگاه را به‌مرور به انسان آگاه بدل کند.

ما از آغاز خلقت بوده‌ایم و تا پایان خواهیم بود چراکه در این هستی، هیچ‌چیز از بین نمی‌رود. همه چیز در زمان مقرر و بر اساس تقدیر خود گشایش خواهد یافت پس صبوری پیشه کنیم تا فرمان صادر شود. انسان بودن یعنی شکرگزاری از هستی و قدرت مطلق. یکی از وظایف ما، کارکردن و خدمت به دیگران است، اما باید بدانیم که هیچ تضمینی نیست که همهٔ انسان‌ها صالح و سالم باشند، خوبی و بدی آن‌ها به میزان تکامل نفسشان بستگی دارد. اگر به مرحلهٔ عشق برسیم از روی آگاهی و با میل قلبی خطاهای دیگران را خواهیم بخشید این کار، حال ما و حال دیگران را خوش‌تر خواهد کرد. امواج عشق در همه‌جا جاری است؛ کافی است دستانت را دراز کنی اما تنها زمانی آن را خواهی گرفت که دستانت از کینه، حسادت، نفرت و انتقام خالی باشد.

عشق، به‌ظاهر سوختن است؛ اما نه برای خاکسترشدن بلکه برای نور شدن، برای رسیدن، برای فهمیدن، برای زیستن. کسی که به تاریکی فرومی‌رود، ارزش‌های خود را از دست می‌دهد و دچار خلأهایی می‌شود. در این مسیر، ممکن است به کسانی که صفات گذشتهٔ او را دارند، وابسته شود و احساس شادی کند، اما اگر دانایی نداشته باشد این شادی دوام نخواهد داشت. در اینجا، اگر فرد آگاه باشد رنج‌هایش را به دیگران منتقل نمی‌کند، بلکه در پی احیای ارزش‌های از دست رفتهٔ خود برمی‌آید. این کار سخت است؛ اما نتیجه‌ای روشن و شیرین در پی دارد. عاشق حقیقی کسی است که به فرمان عقل می‌رسد و بدون ادعا باتحمل رنج‌ها به خلوص و تکامل می‌رسد.

وقتی صفات انسانی در وجود کسی تکمیل شود دیگر احساس قربانی شدن نخواهد داشت. عشق، دل را می‌سوزاند، اما اگر انسان توان تحمل این سوزش را داشته باشد، پلیدی‌های درونش به خاکستر بدل شده و از او انسانی می‌سازد که همه را دوست دارد. خاصیت عشق، پالایش است پس درمی‌یابیم که امواج عشق همچون خورشید، همواره بر تمام موجودات می‌تابد؛ اما هر کس بر اساس ظرفیت خود از آن بهره‌مند می‌شود. هدف زندگی خود زندگی است، درک لحظات آن و زیستن در مسیر آگاهی و محبت.
در پایان، از آقای مهندس دژاکام و خانوادهٔ محترمشان سپاسگزارم که این بستر را برای ما فراهم کردند و از راهنمای عزیزم که با صبر و آرامش، درس عشق و محبت را به ما می‌آموزند، قدردانی می‌کنم.

منابع: کتاب عشق، کتاب حال شما چطور است، سی‌دی گره عشق ۱ و ۲، سی‌دی مسیر و سی‌دی خانواده
نویسنده: همسفر خدیجه رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون نهم)
رابط خبری: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر فریبا (لژیون اول)
عکاس، ویراستاری و ارسال: همسفر مونا دبیر سایت ‌
همسفران نمایندگی البرز کرج

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .