دوازدهمین جلسه از دوره بیست و یکم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی گنجعلیخان کرمان با استادی پهلوان مسافر حسین نگهبانی مسافر عبدالرضا و دبیری مسافر علیرضا دستور جلسه «نظم ،انضباط و احترام در کنگره » پنجشنبه ۲۳ اسفند ۱۴۰۳ ساعت ۱۶ آغاز به کار کرد.
سخنان استاد:
خدا را شکر میکنم که یک بار دیگر توفیق نصیبم شد تا در کنگره 60 حضور داشته باشم. به رسم ادب تشکر میکنم از آقای مهندس و خانواده محترمشان که این بستر را فراهم کردند که منِ حسین به حال خوب و درمان برسم. تشکر میکنم از آقا علیرضا دژاکام که باعث راه اندازی کنگره 60 در کرمان شدند.
تشکر میکنم از تمام خدمت گزاران، ایجنت محترم آقامجید و مرزبانان عزیز و ایجنت محترم قسمت همسفران و مرزبانان که زحمات زیادی برای شعبه گنجعلیخان میکشند. یک تشکر هم میکنم از آقا سینا راهنمای بزرگوارم و همچنین تشکر میکنم از راهنماهای همسفرم سرکار خانم سلیمه و سرکار خانم شکوفه که حال خوب امروز خودم و خانوادهام را مدیون این بزرگواران هستم.
ماه رمضان را به شما مسافران و همسفران عزیز تبریک عرض میکنم. انشالله بهره کافی را از این ماه برده باشیم و طاعات و عبادات شما قبول باشد. یک تشکر میکنم از آشپزهایی که در تهیه افطاری زحمات زیادی رو کشیدند. آقا دانیال، آقا ایلیا، آقا ابوالفضل، آقا آرمان و آقا مهدی و تمام دوستانی که در تهیه افطاری زحمات زیادی کشیدند.
پیشاپیش سال نو را به همه شما تبریک عرض میکنم. این پنجشبه آخرین جلسه عمومی سال 1403 هست و انشالله سال خوبی داشته باشید.
دستور جلسه در مورد نظم، انضباط و احترام در کنگره 60 میباشد. نظم به معنی آراستگی و ترتیب و مرتب بودن است. و سرمنشا نظم، وقت شناسی است. اگر شخصی وقت شناس باشد و کارهایش را سر وقت انجام بدهد خود به خود آن نظم و انضباط در زندگیاش حکم فرما میشود. نقطه مقابل نظم، هرج و مرج است و وقتی نظم جاری نباشد آن هرج و مرج انجام میشود. سر یک چهارراه اگر برق قطع بشود هرج و مرج میشود. هر رانندهای هرجوری بخواهد میآید و باعث میشود چهارراه قفل بشود و هیچ کس نتواند تردد کند.
وقتی مسیر کنگره به من نشان داده بشود مثل این است که برق به چهارراه آمده و یک کسی باید من را راهنمایی کند که آن چهارراه از قفل بودن آزاد بشود و بتوانم تردد کنم و حرکت کنم و آن کسی نیست جز راهنمای کنگره 60.
من اگر میخواهم به نظم و انضباط برسم باید گوش به فرمان راهنمایم باشم و وقتی منِ تازه وارد وارد لژیون میشوم اولین چیزی که راهنما به من میگوید این است که موادی که مصرف میکنی را تقسیم بر 3 کن و در طول روز مصرف کن. وقتی روی دارو میرم ساعتش هم مشخص میشود. یعنی به من میگوید ساعت 7 ساعت 2 و 9 شب. وقتی به من میگوید ساعت 7 ، دیگر ساعت ۷ و ۱ دقیقه توی کنگره 7 نیست و همینطور ۶ و ۵۹ دقیقه 7 نیست. ولی زمان مصرف تا 7:59 دقیقه هم برای من 7 بود و من نمیتوانستم آن نظم و انضباط را برقرار کنم.
وقتی میگویند جلسه ساعت 4 برگذار میشود نگهبان و دبیر از 5 تا 10 دقیقه قبل توی جلسه نشستند که جلسه رو راس ساعت 4 آغاز کنند و این از نظم و انضباط کنگره است.
انضباط یعنی اجرای قوانین و قوانینِ کنگره همان حرمتِ کنگره است. حرمت کنگره میگوید؛ قضاوت نکن، سرزنش نکن، بین صحبت کسی صحبت نکن و داد و ستد مالی نکن. برای اینکه من تبدیل بشوم به فردی که نظم و انضباط دارد و بتوانم در پایان سفر، رهاییام را بگیرم باید تبدیل بشوم و برای اینکه تبدیل بشوم باید تغییر کنم و برای اینکه تغییر کنم باید یک جایگزینی صورت بگیرد تا من بتوانم تبدیل و ترخیص بشوم.
تا جایگزینی انجام نشود، تغییری رخ نمیدهد. مثلا زمانی که من مصرف کننده شدم، مواد مخدر بیرونی را جایگزین مواد محدر طبیعی بدنم کردم و تغییر پیدا کردم و در ادامه تبدیل شدم به یک فردِ مصرف کننده.
حال برای اینکه تغییر کنم، باید نظم و انضباط را جایگزین بی نظمی و بی انضباطی کنم و تنها کسی که میتواند به من کمک کند، راهنمای من است.

وقتی من نظم و انضباط را یاد گرفتم، احترام خود به خود میآید. اگر ظاهر من، گفتار من و رفتار من منظم و منضبط باشد، احترام خودش خود به خود میآید و نیازی نیست که من دنبال احترام بگردم. میتوان گفت که میوه و ثمرهی نظم و انضباط، احترام است.
وقتی که من رهجوی منظمی باشم و سرِ ساعت دارویم را مصرف کنم و گوش به فرمان راهنما باشم، حتی راهنما هم به من احترام میگذارد و دیگر نیازی نیست که که من بیاحترامی بشنوم.
من در سفر اول با کلمهی برجک زدن آشنا شدم. بعضیها میگفتند فلانی برجکم را زده. من از کلمهی برجک زدن خوشم نیامد، چون پایه و اساس کنگره بر مبنای نظم و انضباط و احترام است و این برجک زدن با احترام همخوانی نداشت. با خودم گفتم حسین، باید جوری سفر کنی که هیچ کش حتی راهنمایت نتواند برجکت را بزند و خدا توفیق داد و توانستم سفرم را به پایان برسانم.
انشالله همهی ما بتوانیم نظم و انضباط و احترام را درکنگره برقرار کنیم تا بتوانیم سفر خوبی داشته باشیم.
توصیهی من به سفر اولی ها این است که طوری سفر کنید که راهنما هیچ وقت برجکتان را نزد و بتوانید در آخر کار، ترخیص شدن را با گرفتنِ رهایی از آقای مهندس تجربه کنید.
ممنونم که به صحبتهای من گوش دادید.

عکس:مسافر سعید مرزبان خبری
تایپ:مسافر مهدی لژیون دهم
ویرایش:مسافر یوسف لژیون دهم
- تعداد بازدید از این مطلب :
309