جناب آقای مهندس در سیدی ايمان میفرمایند: اعتقاد من بر این است که نظم در کنگره 60 باید صد مرتبه بیشتر از دانشگاهها یا غیره باشد به دلیل اینکه افراد دارای بیماری خاصی بودهاند و از نظر افکار و اندیشه متزلزل هستند. حرفها باید یکبار زده شود و افراد باید اجرا کننده باشند و این مسئله ما را به نتایج دلخواه میرساند.
چه چیزی وجود دارد که ما را از خواستههای شخصی خود دور میکند و از چیزهایی که دوست داریم، دور می شویم یا کارهایی که میخواهیم انجام دهیم را انجام نمیدهیم، سختیها را متحمل میشویم و وقت خود را برای دیگران میگذاریم، چه چیزی باعث شده نیرویی در وجود راهنمایان و... کنگره 60 باشد؟ از نظر ظاهری عقل است، اما از نظر حسابگرانه با چه معیاری میخواهید این را بسنجید؟ چیزی جز عشق در پس این مسئله نیست، عشق باعث جنبش و حرکت در انسان است و این عشق نشأت گرفته از ایمان است.
ایمان یعنی تجلّی نور خداوند در انسان، تجّلی نور خداوند در انسان یعنی، صفات خدا در انسان متجلی میشود. خداوند بخشنده است و کسی که ایمان دارد، بخشنده است. خداوند رحیم است پس کسی که ایمان دارد، رحیم است و... کسانی که ایمان دارند ، انسانهای توانایی هستند، تمام صفات خداوند در انسان نهفته است در وجود خداوند مانند اقیانوس است اما برای انسان مانند قطره و... است.
مفهومی دیگر از ایمان، اعتقاد داشتن است. اعتقاد داشتن به خود، به انسانها، به راستی و درستی و... سیستم الهی و هستی به این صورت است که، کسی که در سیستم هستی می دهد، مانند آب زلال است و مانند رودخانهها جاری هستند با وجود اینکه تمام مراتع و بوستانها از این آبها بهره میبرند و باعث حیات انسانها و گیاهان میشوند اما از آب رودخانهها کم نمیشود و همیشه پرآب، زلال، قوی و نیرومند هستند، چون میبخشد. انسانی که چیزی نمی دهد مانند برکه و حوض آب است و آب ساکن در نتیجه تبدیل به گنداب و لجن میشود.
ایمان آن چیزی است که شما حاضر باشید از عصاره جان خود بدهید، کسی که ایمان داشته باشد، سعی میکند تمام زیبایی وجود خود را به دیگران بدهد و در نتیجه مرتب پرتر میشود. کسی که عصاره جان خود را داد، ایمان دارد و عاشق است و ظرف آن پر است و هرچه از ظرف خود میدهد، روز به روز ظرف او پرتر میشود. در هستی نمیتوانی طوری باشی که ندهی اما بگیری! هیچ کس نمیتواند بگوید من ایمان دارم و عشق دارم اما از عصاره جانم نمیتوانم بدهم، این شخص ایمان ندارد حتی اگر ساعتها مشغول عبادت باشد.
انسان وقتی که نمیبخشد به جایی میرسد که هر روز حالش بد میشود، ریشه تمام بیماریها از بی ایمانی است. چنین انسانی همه چیز را برای خود و خانواده خود میخواهد. کسانی که ایمان دارند، کمتر مریض میشوند، اعتقاد دارند و باور دارند، خداوند را قبول دارند و به او توکل میکنند ولی کسانی که ایمان ندارند، توکل نمیکنند و فقط خیال میکنند که توکل کردهاند.
سیستم خلقت طوری است که باید دوست داشته باشی تا دوستت داشته باشند، باید بدهی تا بدهند، شما نکاشته نمیتوانی درو بکنی. یکی از بدبختیهای انسانها این است که نکاشته میخواهند درو بکنند وقتی که هیچ بذری را نکاشتند و میخواهند درو کنند.
در ایمان، اگر کاشتی به حساب برداشت محصول، به تو محصول نمیدهد یا این کار را انجام دادی برای تفاخر، جواب نمیدهد. این قضیه باید بلاعوض باشد. اگر بلاعوض باشد، آن موقع جواب میدهد. وقتی از عصاره جانت، فکرت، اندیشهات، پولت، برای اینکه انسانهای دیگر را خوشحال کنی و مشکلشان حل بشود، دادی ولی انتظار برگشتش را نداشتی، آن موقع به تو محصول میدهد. برای همین میگویند عشق بلاعوض. کسی ایمان دارد که کاری انجام میدهد بلاعوض است و انتظار ندارد. ایمان از امنیت میآید و کسانی که ایمان دارند در آسایش و امنیت هستند و آنهایی که ایمان ندارند همه چیز در اختیارشان هست و استفاده میکنند ولی تردید و شک دارند و به صورتی خودش را بروز میدهد مثل انواع و اقسام بیماریها؛ مثل انواع سرطانها؛ چون تکیهگاهی ندارد و آرمانی ندارد و یک پشتوانه ندارد و مثل کسی است که در دریایی دارد غرق میشود و جایگاهی ندارد.
نویسنده: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر سمانه (عضو لژیون سردار)
ارسال: همسفر سارا رهجوی راهنما همسفر سمیه (عضو لژیون سردار)نگهبان سایت
همسفران نمایندگی باغستان کرج
- تعداد بازدید از این مطلب :
83