English Version
This Site Is Available In English

سفر به سوی روشنایی تجربه‌های تحول و رشد در مسیر زندگی

سفر به سوی روشنایی تجربه‌های تحول و رشد در مسیر زندگی

به نام خدایی که عاشقی‌اش دل می‌خواهد نه دلیل
کنگره نقطه عطف زندگی من بهترین روز زندگی؛

پایان هر نقطه سرآغاز خط دیگریست. ما نیز این رهایی را به همسفر کوثر صمیمانه تبریک می‌گوییم و توجه شما را به این گفتگو جلب می‌کنیم.

همسفر‌ کوثر و مسافرشان با بیش از ۲ سال تخریب وارد کنگره شدند. مدت ۱۰ ماه و ۶ روز با متد DST و داروی OT با راهنمایی مسافر علیرضا و همسفر زهره سفر کردند.
در حال حاضر مدت ۱۰ روز است که به لطف خداوند و دستان پرمهر آقای مهندس آزاد و رها هستند. رشته ورزشی مسافرشان شنا، بسکتبال و رشته ورزشی همسفر کوثر نیز بسکتبال است.

برنامه ‌و هدف شما برای ادامه مسیر در سفر دوم چیست؟

امروز که در این جایگاه هستم و به همراه مسافرم، قدم در سفر دوم گذاشته‌ام؛ بسیار خوشحال هستم و خداوند را شاکر و سپاسگزارم، که از جهالت خودم یک پله به سمت روشنایی حرکت کردم ‌و هدف من از ادامه مسیر، چیزی نیست جز محکم قدم برداشتن به سمت قشنگی‌ها و حس و حال خوب داشتن.
انشالله سعی می‌کنم درمسیر سفر دوم  محکم‌تر از سفر اول قدم بردارم ‌و برای بهتر شدن وجود و زندگی خودم، دست از تلاش برندارم و در ادامه برای خدمت کردن در این راه، هرچه بیشتر تلاش خواهم کرد.

از آن‌جایی که افراد در سفر اول با چالش زیادی مواجه می‌شوند؛ باتوجه به دستور جلسه این هفته، چگونه چالش‌های سفر خودتان را مدیریت می‌کردید؟

ابتدا از راهنمای عزیزم، تشکر می‌کنم که مسیر راه را برای من روشن کردند تا ببینم کجای راه هستم و چقدر تا پایان مسیر مانده است.
من واقعا با چالش‌های زیادی مواجه شدم و هر لحظه‌ که پا پیش کشیدم، دستی را حس کردم که انگار محکم‌تر از دیروز، من را در آغوش کشیده است؛ پس حس و حال خودم را بد نکردم ‌و برای حل آن مشکل، راه‌حل پیدا می‌کردم و چالش را پشت سر می‌گذاشتم.
مورد بعدی این بود که نظم، در خانه ما کم‌رنگ شده بود و زمانی که نظم در خانه ما شکل گرفت، کم‌کم مشکلات هم کم‌ رنگ‌تر شدند، وقتی هر کس معنی احترام را متوجه شد، مشکلات رنگ و بوی بهتری داشت؛ دیگر مشکلات را لعنت نمی‌دانستم و تک‌تک آن‌ها را رحمت و لطف خداوند می‌دیدم که برای رشد من آمده‌اند و راحت‌تر با آن‌ها کنار می‌آمدم.

در ارتباط با حس و حال خود از افطاری‌های ماه مبارک در جمع دوستان و همسفران برای ما سخن بگویید؟

این دعوت یک مهمانی بزرگ بود که برای من صادر شده بود و هر لحظه از افطار، که خنده‌ها و جنب‌و‌جوش بی‌دریغ دوستانم را برای انجام خدمت می‌دیدم، حسی قشنگ‌تر از آن لحظه پیدا نمی‌کردم.
آن‌قدر محو بچه‌ها می‌شدم و با یک حس و حال ناب افطار می‌کردم که انگار در مهمانی خدا و کنار کسانی نشسته‌ام که انتخاب شده‌ خودش باشند و این لطف خدای من بود.

به نظر شما اگر نظم، انضباط ‌و احترام در زندگی رعایت نشود چه اتفاقی می‌افتد؟

اگر به گذشته خود برگردم و مروری داشته باشم؛ نتیجه تمام بی‌نظمی‌ها و بی‌احترامی‌ها را می‌بینم و به یاد می‌آورم. آن قدر بی‌نظمی شکل زیبایی پیدا کرده بود که نظمی دیده نمی‌شد، آن ‌قدر درگیر حال بد خودمان بودیم که نه تایمی برای خوابیدن، نه تایمی برای بیرون رفتن و یا حتی نظافت خانه پیدا نمی‌کردم و در آن زمان همه را مقصر می‌دانستم، الا خودم ... از هیچ‌چیز دیگر لذت نمی‌بردم؛ حتی یک تفریح ساده دیگر لذت بخش نبود، ‌در آن مواقع دوست نداشتم با هیچ‌کس ارتباط بگیرم؛ زیرا یا کار داشتم یا این‌قدر پریشان بودم که همه چیز را کفر می‌گفتم و از هیچ‌چیز راضی نبودم.‌‌‌ امروز آموخته‌ام اگر نظم نباشد، حال هم خوب نیست و اگر احترام نباشد حس خوب نیست و انسانی که حس و حال خوبی ندارد، انسان نیست.

طراح سؤال: همسفر فرزانه رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون‌اول)
مصاحبه‌کننده: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون‌اول)
ارسال و ویراستاری: همسفر مریم نگهبان سایت
همسفران نمایندگی بیرجند

 

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .