یازدهمین جلسه از دورهٔ دوم کارگاههای آموزشی عمومی کنگرهٔ ۶۰، ویژهٔ مسافران و همسفران نمایندگی غزالی مشهد کنگرهٔ ۶۰، با استادی آسیستانت، مسافر جواد، نگهبانی مسافر احمد و دبیری مسافر مسعود، با دستور جلسهٔ «نظم، انضباط و احترام در کنگرهٔ ۶۰» در تاریخ ۲۳ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۱۵:۳۰ آغاز شد.
خلاصهٔ سخنان استاد:
سلام دوستان، جواد هستم، یک مسافر. خدا را شکر که امروز در خدمتتان هستم و از شما سپاسگزارم که اجازه دادید در جمع شما حضور داشته باشم. ماه مبارک رمضان را به همهٔ شما تبریک میگویم و سال نو را نیز پیشاپیش تهنیت عرض میکنم؛ امیدوارم سالی خوش برایتان رقم بخورد و در سال ۱۴۰۳، انشاءالله، برنامههایی که در نظر داشتید بهخوبی به انجام رسانده باشید. به ایجنت گرامی، مرزبانان، راهنمایان عزیز و خدمتگزارانی که زحمت زیادی میکشند، خداقوت میگویم. به تازهواردان و سفراولیهایی که چراغ اینجا را روشن نگاه میدارند، خداقوت و خسته نباشید عرض میکنم؛ انشاءالله موفق باشند. از خدمتگزاران آشپزخانه نیز که توفیق داشتند تا خدمات خویش را به بهترین شکل ارائه بدهند، سپاسگزارم و برایشان آرزوی موفقیت دارم.
به نظر میرسد در تعاملات روزمره، دوستیها، شراکتها و تمام امور، بدترین شرایط آن است که ما در موقعیتی قرار بگیریم که دچار بلاتکلیفی شویم؛ یعنی ندانیم معاملهای که انجام میدهیم خوب است یا نه؟! ندانیم شریک ما مناسب است یا نه؟ً و ندانیم چگونه باید عمل کرد؟! وقتی انسان دچار بلاتکلیفی شود، نمیتواند تصمیم درستی اتخاذ کند؛ این، ظاهراً بدترین شرایط است. اگر دقت کنیم، میبینیم در شرایطی که از نتیجهٔ یک موضوع آگاه نیستیم، قادر به استفاده از تمامی تواناییهایمان نخواهیم بود، زیرا نمیدانیم نتیجهٔ آن چه خواهد شد تا بتوانیم بر اساس آن تصمیم بگیریم.
وقتی میدانی، راحتتر میتوانی تصمیم بگیری. مثلاً میدانی که فصول سال به ترتیبی است که نخست بهار و سپس زمستان میآید؛ بنابراین میدانی چه زمانی بذرت را بکاری و چه زمانی برداشت کنی.

طبیعی است که وقتی انسان میخواهد به سمت یک نفر، یک سیستم یا انجام کاری برود، به سمتی حرکت کند که مشخص باشد؛ یعنی بداند این شخص، سیستم یا رویدادی که قصد تصمیمگیری در مورد آن را دارد، چگونه است. وقتی که کار ما بر مبنای ریتمی منظم انجام شود، وظیفهٔ آن مشخص باشد و طبق سیکل و زمانبندی مناسب و بهموقع انجام شود، نظم شکل میگیرد. وقتی نظم داشته باشید، تکلیف دیگران نسبت به شما مشخص میشود؛ در نتیجۀ نظم، افراد به سمت شما جذب میشوند. همانگونه که ما بهسوی افرادی میرویم که تکلیفمان با او مشخص است؛ در صورت عدم وجود چنین هماهنگی، نمیتوانیم در تعاملات با افراد اعتماد کامل داشته باشیم و اصطلاحاً روی افراد حساب کنیم.
بنابراین، اگر بتوانیم به کارها و رفتارهایمان، چه در صور آشکار و چه در صور پنهان، نظم ببخشیم، در تعاملات روزمره بهطور طبیعی مخاطبان بسیاری بهسوی ما جذب میشوند؛ این امری طبیعی است. بهعنوانمثال، اگر فصول سال به ترتیبی باشند، من بهعنوان یک کشاورز، بهموقع کاشت و برداشت میکنم؛ یا میدانیم که خورشید وظیفهٔ خود را بهطور مشخص انجام میدهد، پس بهموقع بخوابم و بهموقع بیدار شوم؛ یا جلسات کنگره در ساعت ۱۷ برگزار میشود، پس باید در ساعت ۱۷ حضور یابم؛ یا پلههای درمان مشخص است، پس باید طبق پلهها حرکت کنم؛ یعنی در یک سیستم منظم و در تعامل با آن، اگر توانستم خودم را وفق بدهم، در نتیجه فردی منظم و منضبط خواهم شد؛ یعنی در امور مربوط به جامعه، کنگره، هستی، روزگار، شغل، اداره، مدرسه، بانک و سایر امور، زمانی که خود را با نظم و قوانین مربوطه وفق دادم، فردی منضبط بهشمار میروم.
طبیعی است فردی که نظم دارد، تکلیف دیگران نسبت به او مشخص است. اگر آن فرد در انجام کارها بتواند خود را با محیط وفق دهد، مورد احترام قرار میگیرد و همه علاقهمند به تعامل با او هستند.
در کل، این قاعده در سیستم و هستی نیز صادق است؛ هر جا که در زندگی من منظم باشم، موفق خواهم بود و هر جا نتوانم خود را با نظم محیط یا جامعه وفق دهم، موفق نخواهم شد.
کنگرهٔ ۶۰ نیز از این قاعده مستثنی نیست؛ در کنگره، نظمی دقیق رعایت میشود. آنهایی که توانایی وفقدادن خود با این نظم را دارند، محترماند؛ کسانی که منظماند مورد احترام قرار میگیرند؛ و آنهایی که میتوانند با شرایط موجود کنار آیند و نظم داشته باشند، در کنگرهٔ ۶۰ مورد احترام قرار میگیرند.

راجع به احترام میتوان از دیدگاهی دیگر نیز سخن گفت. طبیعی است که انسان بهطور خودجوش به سمت منافع خود حرکت میکند؛ هیچکس به سمتی نمیرود که منافعش در آن نباشد. همه بهسوی آنچه برایشان سودمند است حرکت میکنند؛ به سمتی که بتوانند از آن بهرهمند شوند؛ هیچکس به دنبال آسیبرساندن به خودش و ضرر نیست.
اگر امروز اتفاقاً با عزیزی مواجه شوم که احساس کنم برایم منفعت دارد، برخورد من با او محترمانه خواهد بود؛ اگر احساس کنم درخت مقابل خانهام برایم منفعت دارد، برخورد من متفاوت خواهد بود؛ بهطورکلی، هر شیء، اتفاق و شخصی که برایم منفعت داشته باشد، به طور طبیعی مورد احترام من قرار میگیرد.
در بستر داشتهها، نداشتهها و آگاهی، اگر بتوانم از مخاطبانم منفعت ببینم، به طور طبیعی با همه محترمانه رفتار خواهم کرد؛ حتی اگر از کسی که به من ضربهای وارد میکند منفعتی ببینم، هرگز توهین یا فحاشی رخ نخواهد داد، چرا که میدانم آن شخص با ضربهزدن، به من درسی آموخته تا در آینده از آسیب مشابه جلوگیری کنم؛ او محترم است. مهم، دیدگاه من نسبت به اتفاقات، افراد یا رویدادهاست.
اگر دقیق بنگریم، میبینیم که در تفکر، اندیشه و بسیاری از رویدادها، رمز موفقیت کنگرهٔ ۶۰ احتمالاً در همین دستور جلسه نهفته است؛ این نظام دارای نظمی منسجم است، خود را با محیط پزشکی و نظامهای بیرونی وفق داده، هر رویدادی را به نفع خود تفسیر میکند، مثبت مینگرد و به آن احترام میگذارد. این همان سخنی است که حدود بیست و پنج سال پیش، هنگام آغاز کنگرهٔ ۶۰ مطرح شد؛ در آن زمان، هر چند که موضوعی مطرح شد که در تقابل با تمامی نظامهای پزشکی بود، اما بدون ورود به مبارزه مستقیم و جنگ با آنها، با نظمی خاص خود را با آنها وفق داد و در نتیجه، بهتدریج رویدادهایی حاصل شد.
حال، بهعنوان یک مسافر، چه در سفر اول و چه در سفر دوم، با نگاهی ویژه به این دستور جلسه و رویدادهای پیرامون، میتوانم از دستور جلسهٔ «نظم، انضباط و احترام در کنگرهٔ ۶۰» درس بگیرم. بهطور طبیعی، زمانی که نگاه من به تازهواردان، سفراولیها، همه افراد و رویدادها از منظر سودمندی باشد، بهتدریج مورد احترام قرار خواهند گرفت و این امر، زمینهٔ ایجاد محبت متقابل را فراهم میآورد که نهایتاً مبنای دستور جلسهٔ هفته بعد یعنی وادی چهاردهم خواهد بود.
در پایان، از حضور در این جمع خوشحال هستم و از مشارکتهای شما بهره خواهم برد. از اینکه با سکوت خویش به سخنان من گوش فرادادید از همهٔ شما سپاسگزارم.
تصویربردار: مسافر مصطفی (لژیون پنجم)
پیادهسازی و نگارش: مسافر آرش (لژیون پنجم) نگهبان سایت، مسافر سجاد (لژیون چهارم) و مسافر جواد (لژیون پنجم)
ویرایش و ارسال: مسافر آرش (لژیون پنجم) نگهبان سایت
مرزبان خبری: مسافر حسین (لژیون مرزبانی)
- تعداد بازدید از این مطلب :
132