English Version
This Site Is Available In English

بی‌نظمی؛ بزرگ‌ترین ساختار برای نابودی

بی‌نظمی؛ بزرگ‌ترین ساختار برای نابودی

چهارمین جلسه از دوره هفدهم کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره‌۶۰، ویژه مسافران نمایندگی ملایر، با استادی راهنما مسافر مجتبی، نگهبانی مسافر رضا و دبیری مسافر علی، با دستور‌جلسه «نظم، انضباط و احترام» روز پنجشنبه ۲۳ اسفند ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان مجتبی هستم مسافر
از آقای مهندس و خانواده محترم ایشان تشکر و قدردانی می‌کنم. از راهنمای خودم آقای رضا و آقای احمد تشکر می‌کنم. پیشاپیش سال نو را هم تبریک می‌گویم خدمت همه عزیزان و امیدوارم که همان‌طور که شاهد گذر زمان هستیم متناسب با گذر زمان دانایی ما هم افزایش پیدا کند و شاهد تغییرات در درون و برون خودمان باشیم. انسان‌ها دائما در حال به وجود آوردن ساختارها هستند. از صبح که از خواب بیدار می‌شویم در حال به وجود‌آوردن ساختارهای منفی و مثبت هستیم و یک جاهایی انسان به آن ساختار ادامه می‌دهد و به آن ساختارها قدرت می‌دهد و یک جاهایی باید در صدد تخریب آن ساختارها بر بیاید. اعتیاد خودش یکی از بزرگ‌ترین ساختارهای منفی است که وقتی به وجود می‌آید شاخ و برگ‌های زیادی دارد که ما بارها و بارها در صحبت‌ها هم می‌شنویم که اولین چیزی که اعتیاد از انسان می‌گیرد نظم است. بی‌نظمی خودش بزرگ‌ترین ساختاری است که برای نابود‌کردن زندگی یک انسان کافی است اما موضوع این است که ما اگر بخواهیم یک ساختار منفی را از بین ببریم می‌توانیم از راه‌های مختلفی وارد بشویم یک زمانی است که انسان برای این‌که بخواهد یک ساختار را از بین ببرد فوری اولین چیزی به ذهنش می‌رسد این است که با آن درگیر شویم و آن را از بین ببریم، یعنی یک خنجر یا یک شمشیر بزرگ بر می‌دارد و به جنگ آن اهریمن می‌رود تا آن را شکست بدهد. اما در این مواقع ما طبیعتاً باید منتظر تقابل آن نیروی مقابل هم باشیم چیزی که در کنگره انجام می‌پذیرد و کنگره در واقع طبق آن اصول حرکت می‌کند این است که ما اگر با یک ساختار منفی و یک ساختار قدرتمند طرف هستیم و اگر قرار است ما ساختار را از بین ببریم بهترین و عاقلانه‌ترین کار این است که یک ساختار مثبت در مقابل آن به وجود بیاوریم. بنده این مثال آقای مهندس  را بارها زده‌ام که گفتند یک زمانی بود که لژیونی وجود نداشت، بچه‌ها برای خودشان لژیون می‌زدند، خب حالا صحبت‌هایی می‌کردند و برای مقابله، یک راهش این بود که ما این‌ها را از کنگره بیرون کنیم. اما یک راه دیگرش این بود که ما در مقابلشان یک گروه مثبت تشکیل بدهیم، که شد لژیون. وقتی لژیون شکل گرفت خود به خود آن دورهمی‌ها و صحبت‌های منفی هم از بین رفت. بی‌نظمی هم دقیقا به همین شکل است، وقتی ما وارد کنگره می‌شویم باید آن ساختار بی‌نظمی از بین برود. قبل از ورود به کنگره هر شخصی برای تصمیم‌گیری در زندگیش و برای نحوه‌ی اداره زندگیش مختار است، اما زمانی که وارد کنگره می‌شود دیگر بحث فرق می‌کند، چون کنگره کارخانه قالب‌سازی است، کنگره خودش یک قالب بزرگی است که می‌آید، قالب تولید می‌کند و آن قالب‌هایی که تولید می‌شوند آن‌ها هم باز قالب تولید می‌کنند، اگر قرار باشد این قالب‌ها معیوب باشند تا هست و هست این ادامه دار است و انسان‌هایی که در کنگره پرورش پیدا می‌کنند، ناقص و معیوب می‌شوند. وقتی ما وارد کنگره می‌شویم سه جلسه مشاوره می‌شویم این سه جلسه مشاوره در واقع اتمام حجت است با رهجو، که اگر می‌خواهی در کنگره قرار بگیری و در کنگره درمان بشوی باید در قالب کنگره قرار بگیری. بهانه‌هایی مثل وقت ندارم و کار دارم نیست. کنگره می‌گوید برو اول کارت را انجام بده بعد بیا. اگر نمی‌توانی سی‌دی بنویسی برو فکرهایت را بکن، اگه توانستی بنویسی بیا. اگر بی‌سواد هستی و سواد نداری برو سواد یاد بگیر بعد بیا، یعنی یک اتمام حجتی برای رهجو است. من خودم وقتی یک تازه‌وارد می‌آید در لژیون در ابتدا قبل از این‌که او را روی دارو بیاورم، می گویم تا الان هیچ اتفاقی نیفتاده است، ولی اگر روی دارو بروی دیگر قضیه فرق می‌کند دیگر نتوانستم و نشد و نمی‌توانم و این چیزها نیست چون کار سخت‌تر می‌شود. اصلا دلیل تشکیل لژیون انضباطی همین است، یک وقت‌هایی ما فکر می‌کنیم که لژیون انضباطی یا پرداخت مبلغی که ما انجام می‌دهیم این جریمه است ولی جریمه نیست برای این است که ما مسائل انضباطی و نظم و انضباط را یاد بگیریم یک جاهایی انسان یاد می‌گیرد یک جاهایی باید به او یاد بدهید. و در واقع این تشکیل ساختار مثبت در مقابل ساختار منفی، همان با پنبه سر بریدن است یعنی شخص انضباط را یاد می‌گیرد، نظم را یاد می‌گیرد بدون این‌که هیچ جنگی به وجود بیاید. و در ادامه هم راجع به احترام صحبت می‌شود آن چیزی که من راجع به احترام متوجه شدم انسان‌های منضبط و انسان‌های منظم انسان‌های قابل احترامی هستند. ما در جامعه یا در اطرافیان می‌بینیم که می‌گویند فلانی انسان محترمی است ولی وقتی به زندگی او نگاه می‌کنیم یا به رفتارها و عملکردش نگاه می‌کنیم دو تا ویژگی بارز داریم، یکی این انسان منظم و منضبطی است و یکی این‌که به همه انسان‌ها احترام می‌گذارد. این دو تا ویژگی باعث می‌شود که می‌گویند فلانی انسان محترمی است و این یکی از بزرگ‌ترین اصول و قوانینی است که در کنگره استفاده می‌شود برای این‌که کنگره بتواند کارش را به درستی انجام بدهد. من پنج دقیقه وقتم تمام شد و اگر قرار است راجع به نظم و انضباط صحبت کنیم اول باید خودمان رعایت کنیم.

از این‌که به صحبت‌های من گوش دادید متشکرم.

طبخ و سرو افطاری:

عکس: مسافر علی لژیون چهارم

تنظیم و ارسال: مسافر وحید لژیون چهارم
مسافران نمایندگی ملایر

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .