سلام دوستان حسن هستم یک مسافر.
وادی چهاردهم این قدرت را در خود دارد تا علم را به معنویت رساند و عشق را به گونهای مطرح کند که گویی در قالب هندسه به اثبات می رساند!
این وادی در نشان دادن و آشکار سازی مطالب درصدد آن است که گویی نادیدنی ها را، شخص همچون بوی گل حس کند و بداند که برای اثبات مسائل همیشه دیدن و شنیدن و پنج حس ظاهر مطرح نیستند!
گرچه این کار را با وعده و فرضیه انجام نمیدهد بلکه از علومی صحبت میکند که هم اکنون قادر به لمس آن نیستیم اما نمیتوانیم منکر آن شویم، درست مانند بحث کردن در رابطه با وجود امواج رادیویی یا اکسیژن در هزاران سال پیش!
حال چگونه؟
در قالب مبحث صور پنهان؛
صور پنهان یعنی وجود فرکانس در ابعاد غیر قابل لمس توسط پنج حس ظاهری انسان، مانند: صدای مورچگان!
قدرت مطلق به نحوی در حال بیان این دیدگاه است که هیچ چیز بی منشأ نیست هر اتفاقی که میافتد یا هر فکری که شکل میگیرد با پشت هر سخنی همیشه منشأ وجود دارد و همانطور که سلولهای مرتبط با هم، ارگان های انسان را میسازند، ارگان ها نیز درکنار هم جسم را میسازند و انسان ها به هم مربوط میشوند.
ابر باد و مه خورشید و فلک نیز به گونه ای بهم مربوط اند. امکان ندارد خداوند چیزی خلق کند که فقط برای خود آن چیز باشد و به نحوی هر جزئی به مجموعه ای کل تر مرتبط است؛ حال اگر دید خود را وسیع تر کنیم، میبینم که ابر و مه و خورشید و فلک و در نتیجه جهان خاکی به چیز دیگری نیز مرتبط است و آن صور پنهان است، جایی که اتفاقات بسیاری به دور از چشم ما در حال افتادن است!
پس بعید نیست که اگر سخنی گفته میشود و قلبی میشکند، پشت پرده اتفاقاتی رخ داده است! اگر دروغی گفته میشود و یا حقی از کسی ضایع میشود و یا غیبتی اتفاق میافتد در ماورای سکوت صحنه، فاجعه ای در حال رخ دادن است، یا اگر خیری به کسی میرسانیم یا خدمتی میکنیم، به راستی حال خوش ما از کجا پدیدار میشود؟
شاید بگوییم سیستم شبه افیونی بدن در لحظه شروع به تولید سروتونین میکند و سیستم ایکس به نحوی نماینده ی حال خوب است که با منشا یابی و توجه به همین مسئله جناب مهندس، روش DST را خلق کردند، ایا روش ایشان بجز مهندسی کردن و منشأ یابی حال خوش نبود که در فیزیولوژی قابل شناسایی است؟
اما در صور پنهان چطور؟ آیا ترشح سروتونین در لحظه انجام خدمت یا عمل خیر به خودی خود صورت میگیرد؟ براستی چه کسی دستور می دهد و از کجا میداند عمل خیر چیست و ملاک حسابگری او چیست؟
جواب در صور پنهان است. چرا که امکان ندارد در این جهان اتفاقی رخ دهد و نمایندهای در صور نادیدنی نداشته باشد بدون صور پنهان جهان خاکی، مشتی خاک است و انسان مقداری گوشت و پوست و استخوان.
صور پنهان همه چیزِ عشق است، گویی ماده اولیه جهان خاکی است و خالق به بهترین نحو امواج لطیف نادیدنی عشق را فشرده ساخته و هفت طیف از جهان را ساخته است که تماما به هم مرتبطند.
پس وقتی که در جهان ما اتفاقی رخ میدهد لازمه اش آن است در جهانی دیگر مقدمه سازی شود و در نهایت، نتیجه نیز به عنوان تاثیر، به جهان های دیگر باز میگردد.
امواج عشق همیشه درحال فرستادن فرکانس از نوع خود میباشند که هم نام خود را تحت تاثیر قرار میدهند، پس هیاهوی عظیمی در سکوت جهان خاکی نهفته است که اگر پرده افتد ، امکان زندگی ناممکن میشود و نه مایی میمانیم و نه شما!
حال پرسش این جاست چگونه شیطان مارا فریب میدهد و از نادیدنی هایی که او میبیند بر علیه ما استفاده میکند؟
برای این کار باید ببینیم چه چیز باعث حال خوب می شود تا بتوانیم ضدش را بشناسیم.
ملاک لمس حال خوب، دیدن جهان و حیات است. دریافت، برداشت، ادراک و احساس حیات است. به طور کلی یعنی حس باز، گویی باید از سفره ی وجود داشتن میل کنیم، یعنی همان جهان بینی و این مهم انجام نمیشود مگر با دریافت تمام و کمال امواج ساتع شده از حیات، مانند: لمس هوای تازه یا دیدن منظره ای زیبا!
عشق وسیله ای است که جهان بینی را ممکن میکند یعنی قبل از جهان بینی، عشق وجود دارد، پس باید سایه ای باشد مثلاً چیزی باشد که بتوان امواج آن را جذب کرد و این چیز همیشه عشق میان زن و شوهر نیست بلکه در هر چیزی هست و دریافت آن یعنی حال خوب! حال، شیطان، خود آن چیز را نمیتواند از بین ببرد مثلاً نمیتواند آسمان را از بین ببرد اما میتواند مانع دیدن ما شود به نحوی جهان بینی ما را کور کند, چگونه؟
او نمیتواند سایه را از بین ببرد حتی نمیتواند پنج حس ما را از بین ببرد، اما در مثلث عشق بجز سایه ها و حس چیز دیگری است که نام آن جاذبه است او میتواند در دریافت امواج عشق توسط حس ما، خلل ایجاد کند مانند ایجاد اختلال فرکانسی در صدا.
مثلاً وقتی کسی صحبت میکند و میان حرف های او کسی شروع به شیپور زدن میکند و سرصدا ایجاد میکند و مانع شنیدن ما میشود و دقیقا همین اتفاق همیشه درحال افتادن در هر مسئله ای است؛ اما با این تفاوت که شیپور در صور نادیدنی
حسنک: هاست و صدایش از جنس فکر است !!
و این صدا از تک تک ساختارهایی است که ما با دستان خودمان ساخته ایم و این ساختار ها ابزاری قدرتمند برای شیطان محسوب میشود تا زمانی که باید در لحظه باشیم و امواج عشق را دریافت کنیم ما را به عالم دنیای ذهن خود میبرند و از لحظه غافل میکنند و درست در جایی که نباید لحظه ها را دریابیم و امواج مخرب غیبت و یا تصاویر نامطلوب و اعمال ضد ارزشی را دریافت کنیم سکوت میکنند و گویی به دستور شیطان از شیپور زدن متوقف میشوند تا من بیشتر در لحظه باشم و تمام کمال صحنه ای که نباید را دریافت کنم و این باعث میشود زنباره عجوزه را جوان ببیند!
آیا به یاد داریم که موقع انجام ضدارزشی سرصدایی در ذهن باشد ؟ خیر. گویی برای فرار از سرصدا ها گاهی دست به عمل می شویم مثل فرد مصرف کننده ای که در نقطه اشباع است اما برای ساکت شدن صدای ذهنش باز مصرف میکند و یا فردی بلافاصله بعد از خاموش کردن سیگارش اقدام به روشن کردن سیگار دیگر میکند! گاهی اعمال ما فقط برای خاموش کردن صدای ساختار های شیطان است گویی با فرمانداری از خواسته ها نامعقول برای خاموشی صدای شیپور ها زانو میزنیم و التماس میکنیم درصورتیکه کلید شهروجودی را میتوانیم بدست آوریم و برای همیشه ساختار های تاریک را منهدم کنیم.
حال یادمان باشد ترشح سیستم ایکس به سکوت ساختار ها در صور پنهان بستگی دارد چرا که سیستم ایکس به تکی خود مهم نیست و ترشح آن است موجب حال خوش میشود پس من بعد از درمان در سفر اول باید در سفر دوم با آموزش های مفید کنگره شصت ساختار ها شناسایی و منهدم کنم و آنگاه خواهیم دید چقدر بدون تلاش و کوشش در جهت ساکت کردن ذهن میتوان آرام بود چقدر دریافت عشق آسان میشود و درمییابیم که ما همیشه هرآنچه که باید را داشته ایم ، فقط با ساختن دژها و قلعه های غیبت و دروغ و کینه و سرزنش و مواد مخدر و شهوت و ... در صور پنهان، برای شیطان شیپورهایی جورواجور ساخته ایم تا تنها کارش که مانع لمس ما از وادی چهاردهم یعنی مقصد است، مسیر شود.
نگارش و ویرایش و بارگذاری؛ مسافر حسن
عکس و صدا: مسافر بابک
تهیه؛ مرزبان خبری، مسافر امید
- تعداد بازدید از این مطلب :
92