در سیدی ابلیس صحبت از آمدن یک دوست است که از دیدن آن لذت میبریم. روابط فی ما بین ما در تمام زندگی یک مثلث تشکیل میشود که یک ضلع آن مثلث من هستم و ضلع روبهروی مثلث فرد مقابل من است که میتواند دوست، فرزندان، خواهر، شاگرد، در کل خانواده، افراد اجتماع و... باشد و ضلع قاعده روابط بین ما است. در این مثلث فضایی وجود دارد که این فضا مربوط به این است که ما چگونه رفتار میکنیم؛ بنابراين مسموم یا عطرآگین بودن این فضا بستگی به رفتار و تفکرات ما دارد.
ما با انجام کارهای از قبیل: غیبت کردن، گمان بد بردن، تجسس کردن، گله و شکایت کردن، بازجویی کردن، مرتب کنترل کردن، انتقاد کردن، هزار وصله بد چسباندن، قهر کردن و لجبازی کردن میتوانیم فضای این مثلث یا روابط بین خودمان و طرف مقابل را آلوده و مسموم کنیم.
ما باید به نقاط مشترک بین دو نفر در این فضا توجه کنیم؛ بهعنوان مثال اگر هر دو طرف یک رنگ یا یک میوه را دوست دارند، درباره آن موضوع صحبت بشود. سعی کنیم به اختلاف عقیدهها توجه نکنیم تا روابط خوب و پایداری داشته باشیم. به عقیده جناب مهندس انسان بد وجود ندارد و بدرفتاری انسانها بر اثر جهل و نادانیشان است؛ درصورتیکه فطرت تمام انسانها خوب است و به طرف کمالگرایی است.
در این سیدی چهار اصل مولانا برای ما بیان شده است تا به آرامش برسیم و فضای این مثلث عطرآگین شود. اصل اول بیثباتی: همهچیز در سیستم و هستی متغیر است و ما نمیتوانیم هیچچیز را ثابت نگه داریم. اگر بخواهیم چیزی را ثابت نگه داریم؛ جز رنج، عذاب و پریشانی چیز دیگری برایمان ندارد. پس باید بدانیم که هیچچیز ثابت نیست و همهچیز متغیر است؛ درواقع باید در همان لحظه که هستیم از لحظات استفاده کنیم. تمام ذرات هستی حتی کوچکترین ذره (اتم) در حال حرکت هستند؛ درحالیکه زیبایی و جوانی را نمیشود، ثابت نگه داشت.
اصل دوم: هرگز خودتان را با دیگران مقایسه نکنید. مقایسه کردن بلای جان تمام انسانها است. ما انسانها همیشه جلو را نگاه میکنیم و به پشتسر خود که گذراندیم، نگاه نمیکنیم و این موضوع باعث رنج ما میشود؛ باید در هر مرحله از زندگی تلاش کنیم؛ ولی نباید حرص بخوریم که در زندگی از دیگران عقب هستیم.
به عنوان مثال فردی بود که کفش نداشت؛ زمانیکه از خانه بیرون آمد، فردی را دید که پا ندارد و گفت: خدایا شکر! اگر من کفش ندارم، حداقل پا دارم. ناگفته نماند که ما همیشه باید به ضعیفتر از خودمان نگاه کنیم.
اصل سوم: نباید در بند توجه و توصیف دیگران باشیم. اصولاً برای ما مهم است که دیگران درباره ما چگونه فکر میکنند؛ ولی نباید چشممان به دنبال توصیف آنها باشد. گاهیاوقات افراد به خاطر جایگاهی که در آن قرار دارند، مورد توصیف دیگران قرار میگیرند؛ البته دانستن این نکته مهم است که نباید انرژی خود را به دست دیگران بدهیم.
اصل چهارم: در زندگی همهچیز به یک نفر داده نمیشود. بیت شعری در این باب گفته شده است:
آن یکی خر داشت و پالانش نبود
یافت پالانش، گرگ خر را در ربود
درواقع این قانون زندگی است. گاهیاوقات چیزی را به دست میآورید؛ ولی چیز دیگر را از دست میدهید و زندگی چیزی نیست که همهچیز را با هم به هر کس بدهند.
نکته آخر این است که تنهایی بلای جان ما انسانها است و انسان نمیتواند به تنهایی زندگی کند؛ البته منظور تنهایی و مجرد زندگی کردن نیست؛ بلکه از نظر اجتماعی است. در این سیدی این نکته را به ما گوشزد میکند که زمانی جمع برای ما ارزش قائل است که ما برای جمع ارزش قائل باشیم. ما باید یکسری اصول را رعایت کنیم تا فضای مثلث خودمان را عطرآگین کنیم. درحقیقت شاد بودن، غمناک بودن، افسرده بودن ما و غیره تحت تأثیر یکسری مواد شیمیایی و سیستم ایکس است. وقتی خوشحال باشید، هورمونی به نام دوپامین ترشح میشود؛ بنابراین تمام رفتارها و کردارهای ما بستگی به سیستم ایکس ما دارد که چگونه کار میکند.
منبع: سیدی (ابلیس) از آقای مهندس حسین دژاکام
رابط خبری، ویرایش: همسفر بهناز رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون پنجم)
نویسنده: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون پنجم)
ویراستار: همسفر مژگان رهجوی راهنما همسفر راضیه (لژیون سوم) دبیر سایت
ارسال:راهنمای تازهواردین همسفر حمیده نگهبان سایت
همسفران نمایندگی جواد گلپایگان
- تعداد بازدید از این مطلب :
85