English Version
This Site Is Available In English

بهترین و اصولی‌ترین کار رعایت انضباط است

بهترین و اصولی‌ترین کار رعایت انضباط است

یازدهمین جلسه از دوره بیست و نهم کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰، نمایندگی لویی‌پاستور با استادی مسافر مهدی، نگهبانی مسافر امیر و دبیری مسافر علیرضا با دستور جلسه «نظم،انظباط و احترام در کنگره60» در روز چهارشنبه 22 اسفند ماه ۱۴۰۳ رأس ساعت 16:30 آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:
شاکر خداوند هستم که فرصت حضور به من داده شد تا امروز در جمع شما باشم.
از نگهبان محترم و دبیر عزیز کمال تشکر را دارم که اجازه دادند در این جایگاه خدمت کنم. همچنین از ایجنت محترم، مرزبانان گرامی، راهنمایان عزیز و به‌ویژه راهنمای خودم سپاسگزارم که توانستم در این سفر موفق باشم. من به مدت دوازده ماه سفر کردم و توانستم به حال خوش برسم و از کیفیت بالایی در سفر برخوردار باشم. خدا را شکر می‌کنم که توانستم خدمت کنم و آموزش بگیرم.

قبل از شروع صحبتم، لازم می‌دانم از بنیان محترم کنگره ۶۰، جناب مهندس دژاکام و خانواده محترمشان تشکر و قدردانی کنم که این بستر را فراهم کردند تا ما بتوانیم به‌خوبی سفر کنیم، به حال خوش برسیم و بتوانیم بهتر به خود، خانواده و جامعه خدمت کنیم.

راجع به دستور جلسه، یعنی نظم، انضباط و احترام، باید گفت که هر کدام از این‌ها پایه و اساس دارند. نظم و انضباط و احترام، هرکدام به‌تنهایی مؤلفه‌ای مهم هستند. من قبل از اینکه مصرف‌کننده شوم، علاقه زیادی به قرائت قرآن کریم داشتم. سه استاد برجسته در این زمینه بودند که شب‌ها، بدون داشتن وسیله نقلیه، به مکان‌های مختلف می‌رفتند و از محضر اساتید بهره می‌بردند. این موضوع باعث شد من نیز به مداحی علاقه‌مند شوم و در حضور شش استاد بزرگ در این مسیر قدم بگذارم.

این اساتید هر جا می‌رفتند، ابتدا از نظم شروع می‌کردند. برای مثال، تأکید داشتند که باید به ترتیب خاصی بنشینیم و حتی صلوات را به شکل صحیح ختم کنیم، چراکه صلوات قرآن حالتی خاص دارد. اگر کسی صلوات را نادرست می‌فرستاد، استاد متوجه می‌شد و این باعث می‌شد نظم جلسه به‌هم بخورد.

زمانی که به کلاس‌های مداحی می‌رفتم، به ما گفته می‌شد که باید اصول خاصی را رعایت کنیم، کتاب‌های گوناگون را مطالعه کنیم و از نظم پیروی کنیم. اما کم‌کم اعتیاد بر من چیره شد. بااین‌حال، هیچ‌گاه از قرائت قرآن دست نکشیدم و همچنان مداحی می‌کنم. گاهی برای هزاران نفر مداحی انجام می‌دهم، اما اعتیاد کاری با من کرد که نظم و احترام را از من گرفت.

بیست سال پیش، شعری بسیار زیبا خواندم. اما پیش از اینکه مداح دیگری بخواند، به او احترام نگذاشتم. استادم به من گفت: «درست است که شعر زیبایی خواندی، اما چون به دیگری احترام نگذاشتی، فایده‌ای نداشت.» آن زمان متوجه این موضوع نشدم، اما بعدها همان بی‌احترامی که کرده بودم، به خودم بازگشت و مداح دیگری به من احترام نگذاشت. آن لحظه خیلی به من برخورد و تازه فهمیدم که آن روز، مداح دیگر چه فشاری را تحمل کرده بود.

هنگامی که وارد کنگره شدم، این مکان برای من مقدس شد. روز اول که اینجا حضور پیدا کردم، راهنمای تازه‌واردین بسیار با من صحبت کردند و نظم و انضباط برای من آغاز شد، چراکه در کنگره همه‌چیز اصولی بود. از همان نقطه، نظم در زندگی‌ام شروع شد. در سال‌های گذشته در مسیر درستی بودم، اما اعتیاد آن را خراب کرد.

تصمیم گرفتم که به مسیر درست بازگردم و با شور و اشتیاق در این راه قدم بردارم. در قرآن کریم آمده که خداوند، صابرین را دوست دارد. در سفری که داشتم، یک اشتباه مرتکب شدم. زمانی که خدمتگزار آشپزخانه بودیم، به راهنمایم گفتم که مشکلاتی در درونم هست که در حال تحمل آن‌ها هستم. راهنما به من گفت که نباید متوقف شوم و باید مسیرم را ادامه دهم.

من شاید دل بسیاری را شکستم، اشتباهات زیادی مرتکب شدم، اما حالا که در صراط مستقیم هستم، مشکلاتم در حال حل شدن است. چراکه با شوق و اشتیاق آمدم و با جان و دل سفر کردم. به راهنمای خود گفتم که قصد دارم همچنان در مسیر درست باقی بمانم، چراکه تنها راه نجات من همین است. مشکلات زیادی برایم پیش آمد، اما ذره‌ای از عشق من به کنگره کم نشد.

اگر بخواهم یک جمله درباره نظم بگویم:
برای سفر اولی‌ها، و حتی ما که در سفر دوم هستیم، بهترین و اصولی‌ترین کار رعایت انضباط است. اگر سر ساعت در شعبه حضور نداشته باشیم، یعنی به فرامین عمل نکرده‌ایم و از سفر چیزی نیاموخته‌ایم. اما اگر به موقع بیاییم، یعنی اول به خودمان احترام گذاشته‌ایم.

باید به همه‌چیز احترام بگذاریم:

به نوشتن و گوش دادن به سی‌دی‌ها احترام بگذاریم.
به پارک رفتن احترام بگذاریم.
به راهنما احترام بگذاریم و از صمیم قلب او را دوست داشته باشیم، چراکه تنها در این صورت است که می‌توانیم به رهایی برسیم.
من احترام و نظم را در کنگره دیدم و معتقدم که ان‌شاءالله همه سفر اولی‌ها به رهایی و حال خوش خواهند رسید.

در پایان، از راهنمای بزرگوارم بسیار سپاسگزارم، چراکه همیشه با عشق و علاقه در هر لحظه به من کمک کردند. همچنین از ایجنت و مرزبانان گرامی کمال سپاسگزاری را دارم و از صمیم قلب برای جناب مهندس دژاکام و خانواده محترمشان آرزوی سلامتی و تندرستی می‌کنم. از نگهبان و همه عزیزان نیز تشکر می‌کنم.

از اینکه به صحبت‌های من گوش کردید، بسیار ممنونم.

تایپ: مسافر سپند (لژیون دوم)

عکس: مسافر علی لژیون(یازدهم)

ویرایش و بارگزاری: مسافر حسام(لژیون شانزدهم)

 

 

 

 

 

 

 

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .