شاگرد میگوید: بسیار دلتنگ هستم و برای حل مشکلات کوشش میکنم و استاد میگوید: شما دلتنگی نکنید محبت به لمس سخن نیست محبت درسی است بی انتها و آغازی مشخص و پایان ندارد. اینکه در کل عقل اختلالاتی رخ داده برای ما همه روشن بوده و هست که محبت و علاقه انسانها به یکدیگر بیان نیست بلکه بیشتر انجام عمل است. ما همه را دوست داریم و در راه حق آنها را راهنمایی میکنیم، ما همیشه برای دو موضوع کار میکنیم:
۱_ چگونگی و یا نحوه آن
۲_ مدت
برای باورها ارزشی نیست شاگرد میگوید: من متوجه منظور شما نشدم، برای اینکه مسئله را خوب درک کنیم برای باور یک مثلثی در نظر میگیریم یک ضلع آن باور ساق مقابلش انجام آن باور است قاعده آن ارزش میشود. ما اگر باور را داشته باشیم ولی عمل نکنیم دو ساق مثلث را نداریم. مشکل انسانها این است که موضوعی را باور دارند،ولی یا قادر نیستند انجام بدهند یا نمیخواهند انجام بدهند، پس برای باورها هیچ ارزشی نیست. باور داشتن عمل کردن است. تمام سختیهای بشر هم این است که آن باورش را بتواند عمل کند. باور داشتن یک مسئله است و انجام دادن یک مسئله دیگر است، چه چیزی ما باور داریم مهم نیست، مهم آن است که چگونه عمل میکنیم. باور موقعی ارزش پیدا میکند که مثلث ما کامل شود. ما انسانها اگر مشکل درست میکنیم در اثر عدم آگاهی و عدم تصمیم گیری صحیح برای کارها میباشد.
کارهایی که تخصص نداریم نباید وارد بشویم، در شراکت باید هدف از شراکت را بدانیم، چشماندازها و مسئولیتها را بدانیم، به یکی اعتماد داشته باشیم، سود و سرمایه چطوری تقسیم بندی شود، باید تمام این مسائل در نظر گرفته شود، پس در اثر ندانستن تصمیماتی را در زندگی اتخاذ میکنیم که پیرامون خود کارهای اضافی به وجود آورده که جز ضرر و تخریب چیز دیگری عاید ما نمی شود. برای انجام معامله ابتدا بررسی کنید، در معامله باید خیلی قوی باشید، حتما معامله را بنویسید همه چیز را به صورت مکتوب مشخص کنید، پس قبل از هر اقدامی تفکرات لازم را انجام بدهیم مشکلی به وجود نمی آید. در انجام هر کاری باید هم نیرو داشت هم سرعت، در مورد مصرف کنندگان باید گفت که هم نیرو کم دارم و هم سرعت، نمیتوانند کارشان را انجام بدهند.
در اینجا استاد اشاره میکند تزکیه نفس شما اشکالی دارد ولی مانع هدف شما نمیشود ما هر کدام یک جایگاهی داریم که باید به جایگاه خود نزدیک شویم اگر کسی در صراط مستقیم باشد به خودش ترس را نمیدهد. استاد و راهنما در زندگی خیلی مهم است، ما در کنگره راهنما داریم، راهنما ما را هدایت میکند راه را به ما نشان میدهد، اگر برای انسان ها استاد نباشد انسان ها خودشان را نابود میکنند. در مسئله آموزش هیچگونه اجباری نیست این کاروان مقصدی دارد که تو معلوم خواهی نمود. در جهان فیزیکی اگر یک جایی باشید و هیچ حرکتی نکنید بعد از مدتی جسم متلاشی میشود، ولی در جهان دیگر در هر حالتی که باشید هیچ تغییری نمیکنید و این فرق این جهان و جهان دیگر است، پس ما باید سعی کنیم تحرک لازم را داشته باشیم اگر تحرک لازم را داشته باشیم به نتیجه مطلوبی خواهیم رسید.
باید قدرت جسم و روح را میزان نماییم. برای باورها ارزشی نیست باور داری باید به آن عمل کنید تا به آن برسید آن وقت ارزش دارد نرسید ارزش ندارد. این باور میتواند مثبت و یا منفی باشد، اگر باور مثبت باشد و به عمل برسانیم ارزش مثبت اگر باور منفی باشد و به عمل برسانیم ارزش منفی دارد، و یک مسئله دیگر مسئله مالی است که معنویات و مادیات با هم هماهنگ باشند، یعنی زندگی دو چهره دارد یک چهرهاش معنویات یک چهره اش مادیات، چهره مادیات تنها باشد ارزش ندارد تنها معنویات باشد آن هم ارزش ندارد، این دو با هم هماهنگ پیش میرود. مسئله دیگر این است که تنها چیزی که برای انسان مشکل درست میکند خود انسان است پس باید با تفکر سالم سعی کنیم مشکلات به حداقل برسد.
نویسنده: همسفر میترا رهجوی راهنما همسفر زهرا(لژیون اول)
رابط خبری: همسفر سولماز رهجوی راهنما همسفر زهرا(لژیون اول)
ارسال: همسفر ندا دبیر سایت
همسفران نمایندگی پردیس
- تعداد بازدید از این مطلب :
96