کنگره به من نشان داد که احترام بگذارم

منبع: نمایندگی گوجان
چهار شنبه 22 اسفند 1403

تعداد بازدید از این مطلب : 294

پنجمین جلسه از دور نهم سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی گوجان با استادی دنور محترم مسافر حمزه، نگهبانی مسافر مهرداد و دبیری مسافر علی با دستور جلسه « نظم، انضباط و احترام در کنگره ۶۰ » روز سه‌شنبه ۱۴۰۳/۱۲/۲۱ ساعت ۱۶ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
دستور جلسه هفتگی نظم، انضباط و احترام در کنگره ۶۰ است مهم‌ترین چیزی که کنگره از روز اول به من نشان می‌دهد نظم است من روزی که از این در وارد می‌شوم، سه جلسه اول که تازه واردین هست بعد هم مشاوره او.تی و انتخاب راهنما، از روزی که من شروع می‌کنم به دارو خوردن باید روی نظم انجام بشود یعنی به فرض اگر من ساعت ۵ باید داروم را بخورم برای من ۵ و یک دقیقه ۵ نیست! ۴:۵۹ دقیقه هم باز ۵ نیست! این اولین نظمی هست که من باید داشته باشم دومی این است که موقعی که به من میگویند این سی دی را بنویس باید مرتب بنویسم هر چیزی آقای مهندس میگوید کلامش یا حتی خنده‌هایش را باید بنویسم این می‌شود نظم.
من موقعی که شروع می‌کنم به آمدن به کنگره بهترین لباسم را بپوشم اتو کرده و مرتب باشد این نظم است که به من نشان می‌دهد کجا دارم می آیم کجا آموزش می‌گیرم، هدف من این نیست که در کنگره فقط بیایم یک رهایی بگیرم و بروم نه اصلاً به درد من نمی‌خورد، هدف آن رهایی و نظم و انضباط و احترام، منظم بودن من در کنگره هست.
کم کم وقتی من نظم را از روز اول شروع کردم بعدش می‌آید روی احترام کسی که یک روز هم از من بیشتر در کنگره هست و زودتر آمده من باید به او احترام بگذارم، حالا چه بسا آن شخص راهنما باشد یا ایجنت یا مرزبان یا دیده‌بان باشد آنها دیگر واقعاً احترام به شالشان خیلی بیشتر از اینهاست مهم نیست حالا راهنمای من باشد یا راهنمای کس دیگری باشد یا موقعی که می‌رویم تهران دیگر این نیست که بگوییم راهنما مال استانمان است یا راهنما مال یک استان دیگر است ولی وقتی ما را می‌بیند یا ما او را می‌بینیم واقعا طوری به ما احترام می‌گذارد که ما تازه می‌فهمیم کجا آمده‌ایم طوری با ما رفتار می‌کند که ما تازه متوجه می‌شویم که اینجا چه جای مقدسی است و موقعی که آمدم کنگره این دیگر هدف نیست این ابزار کار من است که من چه جوری بخواهم رفتار بکنم چه کسی بودم و کجا آمدم و چطور می‌خواهم زندگی بکنم.
من موقعی که به کنگره آمدم با یک حال خراب با یک بی‌نظمی و اصلاً احترام برایم مهم نبود انضباط برایم مهم نبود آمدم به کنگره و این نظمی که در کنگره به من یاد دادند بیرون از کنگره تمام زندگیم را ساخت و روی نظم دارد جلو می‌رود، کنگره به من نشان داد که احترام بگذارم، من موقعی که کارفرما با من صحبت می‌کرد اصلاً نمی‌دانستم احترام چه هست فقط می‌خواستم یک دعوایی درست بشود یک طوری حرف من به کرسی بنشیند، ولی امروز نه چنین چیزی نیست با آن خنده و آرامش و با آن احترام گذاشتن می‌فهمم که به قول معروف اصلاً سیستم فرق می‌کند من موقعی که آن رفتارها را انجام می دادم واقعا در اوج تاریکی بودم و همه جوره عقب افتاده بودم، ممنونم که به صحبت‌های من گوش کردید.