جلسه چهاردهم از دوره یازدهم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره60 نمایندگی اسلامشهر با استادی همسفر اکرم، نگهبانی همسفر مرضیه و دبیری همسفر طاهره با دستور جلسه «نظم، انضباط و احترام در کنگره۶۰» روز سهشنبه ۲۲ اسفندماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
از همسفر فاطمه سپاسگزارم که به من فرصت دادند تا این جایگاه را تجربه کنم. دستور جلسه امروز «نظم، انضباط و احترام در کنگره60» است؛ وقتی از نظم صحبت میکنیم؛ یعنی مرتب بودن، آراسته بودن و بهوقت آمدن است؛ وقتی منِ رهجو ساعت ۴ در شعبه حضور دارم این نظم میشود؛ ولی وقتیکه جلسه شروع شده و یک ربع، نیم ساعت بعد از جلسه رهجو حاضر میشوم به گفته آقای مهندس مشارکت و آموزش را از دست میدهم؛ پس چهطور رهجو میتواند پیشرفت کند. آقای مهندس میفرمایند «هر چهقدر شعور و آگاهی من بالاتر برود نظم و انضباط هم در زندگی من بیشتر میشود. زمانی که شعور و آگاهی من پایین میآید نظم و انضباط در زندگی من هم پایین میآید.»
نظم و انضباط در همهچیز وجود دارد؛ حتی نظم و انضباط در بدن ما هم وجود دارد. خدایی نکرده کوچکترین خللی در بدن به وجود بیاید تازه متوجه میشویم که چه نظمی در بدن ما وجود داشته است. مثالی که میتوانم بزنم همین شنبه گذشته مادر من دستش بیحس شده بود و کتف او هم درد میکرد و زمانی که دکتر رفتند، متوجه شدیم که یکی از رگهای قلب ایشان گرفته اورژانسی شنبه مجبور شدیم که قلب مادرم را آنژیو کنیم که با آنژیو هم باز نشد از فنر استفاده کردیم. این را میخواهم بگویم حتی رگ به این نازکی در بدن وقتی از کار بیفتد چه طور نظم بدن را به هم میزند.
کنگره هم همینطور است ما شاید پیش خودمان بگوییم که چه اتفاقی میافتد من ساعت ۴:۳۰ یا ۵ بیایم یا اصلاً به لژیون برسم؛ بنابراین آن آگاهی و آموزش را نمیگیرم یک مدت میگذرد، میبینید که اینهمه آمدن و رفتن هیچچیزی که یاد نگرفتید حال دلتان هم خوب نشده است. زمانی که من بهموقع وارد کنگره میشوم احترام به خودم است. احترام به کنگره یعنی احترام به خودم و این احترام گذاشتن باعث میشود که من پیشرفت کنم؛ وقتی در کنگره این قانون وجود دارد که به راهنماها، مرزبانان، ایجنت و ... احترام بگذارید متقابلاً از آنها احترام دریافت میکنید.
کنگره قوانین خودش را دارد این قوانین را باید اجرا کنیم. آقای مهندس میفرمایند: «این سه اصلی که بسیار مهم است، نظم، انضباط و احترام در کنگره۶۰ است؛ اگر این سه مؤلفه را اجرا کردیم صد درصد پیشرفت میکنیم و در زندگی آرامش داریم.» من وقتی سیدی مینوشتم عجله داشتم که سریعتر تمام شود و ذوق نوشتن را داشتم ظرف مدت ۸ ماه حدود ۷۰ سیدی نوشتم؛ واقعاً حال من خوب میشد. در سفر اول رهجو حالش خوب نیست؛ وقتی سیدی مینویسد حالش خوب میشود، بهانه آوردن برای ننوشتن سیدی خودش یک نوع بینظمی است.

تایپیست: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر عاطفه (لژیون چهارم)
عکاس: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر نسرین
ارسال: راهنمای تازه واردین همسفر نازنین
همسفران نمایندگی اسلامشهر
- تعداد بازدید از این مطلب :
386