روز اول که وارد کنگره۶۰ شدم، حال بسیار خرابی داشتم؛ مسافرم تصمیم به درمان داشت. اصلاً فکر نمیکردم که یک روز به این حس و حالی که اکنون دارم برسم و باور کنم که خودم هم در کنار مسافرم میتوانم از سیگار رها شوم؛ سیگاری که مثل یک غول در زندگی من شده بود و تمام وجودم را مثل موریانه خورده بود.
فکر میکردم سیگار تا آخر عمر همراه من است؛ چراکه قادر به کنار گذاشتن آن نبودم. بارها اقدام به ترک کرده بودم؛ ولی چون راه و روش درست نبود با شکست مواجه شده بودم. تا اینکه یک روز در اوج ناامیدی پیام سفر نیکوتین به من داده شد. برایم مثل یک جرقه بود که در ذهنم روشن شد و با خودم گفتم این بار هم امتحان کن شاید جواب گرفتی. بهطور کاملاً پنهانی سفر ویلیام وایت را شروع کردم و همیشه ترس از قضاوت شدن داشتم. دوست نداشتم کسی از کاری که انجام میدهم اطلاعی داشته باشد؛ فقط میخواستم رها شوم و بروم. اصلاً به فکر خدمت کردن در این جایگاه نبودم. اکنون که به آن زمان و گذشته خود فکر میکنم میبینم که چقدر تغییر کردم!
آن روزها من مصرفکننده سیگار بودم بسیار عصبی و زودرنج بودم، نقطهتحمل بسیار پایینی داشتم، حال خوبی هم نداشتم و همیشه از زندگی و اطرافیانم شاکی بودم. بارها از سیگار کشیدن خسته میشدم، اقدام به ترک میکردم و چند روزی به صورت سقوطآزاد آنرا کنار میگذاشتم؛ ولی فایدهای نداشت و دوباره بعد از مدتی شروع به مصرف میکردم.
با روش DST آشنا شدم، تصمیم به درمان گرفتم و در اوج ناامیدی شروع کردم؛ ولی اینبار با تمام دفعات فرق میکرد و اتفاقات عجیبی در من رخ داده بود که برایم غیرقابل باور بود. اینکه من با روش DST و آدامس نیکوتین خوراکی به این اندازه میتوانم از نیکوتین غنی باشم که هیچگونه وسوسه و نیازی به سراغم نیاید. آن موقع بود که معنای درمان، رهایی و آزادی را با تمام وجودم درک کردم. سیگاری که برای من غیرقابل درمان بود را توانسته بودم با این روش برای همیشه از زندگی خودم دور کنم.
بعد از درمان نیکوتین دیدگاهم نسبت به تمام دنیا و مردم عوض شده بود؛ دیگر آن آدم سابق نبودم و نقطهتحملم بسیار بالا رفته بود؛ دیگر مثل گذشته عصبانی نمیشدم و تبدیل به فردی آرام و صبور شده بودم. این برای من مثل یک معجزه بود و آنجا بود که با تمام وجودم به کنگره۶۰ ایمان پیدا کردم. تمام این اتفاقات خوب با حضور در کنگره۶۰ و شرکت در لژیون برای من اتفاق افتاد؛ چراکه با حضور در لژیون و شناخت ضدارزشها تصمیم به درمان نیکوتین کرده بودم. در این سفر بسیاری از مشکلات و ضدارزشهای دیگر من هم برطرف شده بود و خود من واقعاً به این نتیجه رسیدم که هیچ شخصی به جز خودم نمیتواند به خودم کمک کند؛ این خود من هستم که باید خودم را از عمق تاریکیها به بیرون بکشانم.
خداوند را بابت حضورم در کنگره۶۰ و پیدا کردن مسیر درست درمان شاکر و سپاسگزارم؛ زیرا قبل از آن روشهای بسیاری را امتحان کرده بودم و به نتیجه نرسیده بودم. از جناب آقای مهندس دژاکام بسیار ممنون و سپاسگزارم بابت روشن کردن مسیر درست درمان اعتیاد و نیکوتین. مسافرم هم در کنگره۶۰ به درمان رسیده است و بسیار حال خوبی دارد؛ هر دو در کنار هم در حال خدمت کردن هستیم و کنگره۶۰ به ما جانی دوباره بخشید.
امروز که در حال نوشتن این مطالب هستم نزدیک بر سه سال و هفت ماه است که از دام نیکوتین آزاد و رها شدم و توفیق این را دارم که در جایگاه راهنمای ویلیام وایت خدمت کنم. خداوند را بسیار شاکر و سپاسگزارم که این فرصت و اجازه را به من داد که به بندگاش خدمت کنم و در این جایگاه قرار بگیرم؛ بتوانم خدمتی که به خودم شده است را به دیگران کنم.
نویسنده و رابط خبری: راهنمای ویلیام وایت همسفر فرزانه (نمایندگی عمان سامانی)
ویراستاری و ارسال: مسافر نیکوتین نگار رهجوی راهنمای ویلیام وایت همسفر زهره (نمایندگی سهروردی اصفهان)
گروه همسفران ویلیام وایت کنگره۶۰
- تعداد بازدید از این مطلب :
175