جلسه سوم از دوره پنجم جلسات لژیون سردار همسفران نمایندگی یحیی زارع میبد؛ با استادی پهلوان راهنما همسفر لیلی، نگهبانی دنور همسفر سمیه و دبیری همسفر احترام با دستور جلسه «نظم، انضباط و احترام در کنگره۶۰» روز دوشنبه۲۰اسفند ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۴:۳۰ آغاز به کار کرد.
.jpg)
خلاصه سخنان استاد:
خداوند بزرگ را بسیار سپاسگزارم که به من اجازه خدمت داد. از مرزبانها، دبیر ارجمند، نگهبان عزیز و خانم زهرا عزیز ایجنت محترم، بسیار سپاسگزارم که این فرصت را به من دادند. ماه مبارک رمضان را به همه شما تبریک میگویم و امیدوارم از تمام لحظات، شبها و روزهای این ماه مبارک بهره مفید ببرید. اگر بخواهم در مورد دستور جلسهی «نظم، انضباط و احترام» صحبت کنم؛ باید بگویم این یکی از مهمترین دستور جلساتی است که پایه و اساس کنگره۶۰ بر آن بنا شده است. تمام واژهها در کنگره۶۰ معنا و مفهوم خاصی دارند. اگر بخواهیم این سه واژه را تعریف کنیم، نظم؛ یعنی هماهنگی و پیوستگی.
انضباط؛ یعنی رعایت قوانین و مقررات و احترام به معنای محترم شمردن، حرمت گذاشتن و ارج نهادن است. کسی که بتواند نظم و انضباط را در زندگی خود برقرار کند؛ حتماً تحت آموزشهای کنگره۶۰ قرار دارد. چراکه این آموزشها برگرفته از کلام الهی و کتاب آسمانی هستند و به قلبها نفوذ میکنند. باید بدانیم که لژیون سردار یکی از قدرتمندترین و مؤثرترین آموزشهایی است که در کنگره وجود دارد. نظم و انضباط در زندگی به شکلهای مختلفی حضور دارد و ما باید بتوانیم با رعایت آنها حرکت کنیم. وقتی یک رهجو تازه وارد لژیون میشود، ابتدا به عنوان یک جوینده وارد شعبه میگردد و مسیر آرامش را پیدا میکند؛ پس از سه جلسه به عنوان مهمان، تصمیم میگیرد که آیا ادامه دهد یا نه. سپس راهنمای خود را با توجه به حس خود انتخاب میکند.
وقتی به کنگره ایمان و اعتقاد پیدا کند و متد DST را بپذیرد، دیسیپلین در زندگی جاری میشود و پیشرفت آغاز میگردد؛ اما برای رسیدن به نظم، انضباط، دیسیپلین و احترام، لازم است که حرکت کرده و از راهنما فرمانبرداری کند و خدمت صادقانهای ارائه دهد. رهجو ابتدا مسیر را مییابد و از دستان پرتوان آقای مهندس گل رهایی را دریافت میکند. با ورود به سفر دوم؛ باید برخی از بندها و نیازهای خود را جایگزین کند و این تنها با خدمت خالصانه ممکن است.
در این مسیر، زمان، مکان و کلام باید در هماهنگی باشند. همانطور که آقای مهندس میفرمایند: «کلام حق از حلقوم راستین بیرون میآید.» فرد باید آموزش ببیند، کلامش را در مسیر خدمت قرار دهد و در نهایت به صفت بخشش، که بالاترین ویژگی خدمت صادقانه است، دست یابد. آقای مهندس همیشه تأکید میکنند که «هرگاه کسی وارد میشود، از ایمانش نپرسید، نانش دهید.» این جمله نمایانگر وظیفه ما در خدمترسانی بدون قضاوت است که چه دین ومذهبی دارد؛ برای رسیدن به صفاتی همچون محبت، شناخت و معرفت ضروری است و اینها تنها با درک و آگاهی حاصل میشوند.
همانطور که آقای مهندس در سیدیهای اخیر اشاره کردهاند، پایههای محبت زمانی به دست میآیند که به شناخت و معرفت و درک عمیق برسیم. ما باید بتوانیم به پایههای محبت دست پیدا کنیم. آقای مهندس در سیدیهای اخیرشان فرمودند که ما فقط و فقط با پایههای محبت میتوانیم به شناخت، معرفت، درک و آگاهی برسیم. ما باید بهحقیقت، درک و آگاهی برسیم که بدانیم بخشش و خدمت خالصانه پیوندی مستقیم با هم دارند. اگر بخواهم مثالی واضح بزنم: آقای مهندس در سیدی «قدرت بخشش» گفتند، روزی خانمی از محلی عبور میکرد و یک تکه جواهر پیدا کرد، او آن را در کیف خود گذاشت؛ سپس با فقیری مواجه شد و به او یک تکه نان داد. فقیر گفت: «من آن تکه جواهر در کیف شما را هم میخواهم، آیا آن را به من میدهید؟» زن گفت: بله و جواهر را به او داد؛ اما پس از رفتن زن، فقیر به دنبال او دوید و گفت: من این جواهر را نمیخواهم؛ من آن قدرتی را میخواهم که شما توانستید ببخشید؛ لطفاً آن را به من بیاموزید؛ آن قدرت از جواهر ارزشمندتر است.
وقتی انسان به چنین مرحلهای برسد؛ باید حتماً تزکیه و پالایش را تجربه کرده باشد. اگر ما بتوانیم نفس خود را به توانمندی تزکیه و پالایش برسانیم، میتوانیم صفت بخشش را در خود ایجاد کنیم. بخشش ابزاری است برای اینکه بتوانیم خود و دیگر انسانها را بهتر بشناسیم. اگر بخواهم از تجربه خود بگویم، واقعاً خدمتهایی که در کنگره توانستم انجام دهم، مثل خدمت مرزبانی، بسیار به من کمک کرده است. مرزبانی که سراسر نظم، انضباط و احترام است، ظرف وجودی من را ارتقا داد. ورود به لژیون سردار نیز سبب شد که ظرف وجودیام بیشتر رشد کند.
آقای مهندس همیشه میفرمایند که باید چهارده وادی را طی کنی تا بتوانی ظرف وجودی خود را گسترش دهی. برای رسیدن به وادی چهاردهم؛ حتماً باید از وادی اول عبور کنیم. برای اینکه من صفت بخشندگی داشته باشم و به محبت واقعی برسم؛ باید مراحلی را طی کنم و آموزشهایی ببینم. این تنها از طریق حضور در کنگره، خدمت و آموزش امکانپذیر است. اگر من بخواهم در صراط مستقیم و جهت خواستههای درونیام حرکت کنم؛ باید برای باورهایم ارزش قائل شوم؛ اما فقط ارزش قائلشدن کافی نیست؛ بلکه باید آن باورها را عملی کنم. آقای مهندس در سیدی «تاجر۲» مثلثی را توضیح دادند که سه بخش آن عبارتاند از: باور، انجام باور و ارزش. من باور و ارزشها را قبول دارم؛ اما مهم این است که هدفم را دنبال کنم و باورم را عملی کنم.
اگر بخواهم تجربه خود در لژیون سردار را بگویم، آقای مهندس مراحلی را تعریف کردهاند. من وظیفه دارم وقتی رهجو هستم، از قانون سبد یازدهم حمایت کنم و از این قانون عبور نکنم؛ زیرا حال خوشم به این بستگی دارد. خدمت کردن به دیگران در واقع خدمت به خودم است که حال خوش نصیبم میکند. من از قانون سبد یازدهم شروع کردم و سپس مراحل بیشتری را پشت سر گذاشتم؛ مثلاً عضو لژیون سردار شدم که مبلغ آن شش میلیون تومان است. وقتی ظرف وجودیام رشد کرد، دیگر به عضویت لژیون سردار قانع نبودم و دوست داشتم عضو دنور شوم و سپس به مرحله پهلوانی برسم. بسیاری تصور میکنند پهلوانشدن به داشتن پول زیاد نیاز دارد؛ اما اینطور نیست. من زمانی پهلوان شدم که در سختترین شرایط زندگی بودم. این تصمیم در حالی گرفته شد که بحران شدیدی در زندگیام وجود داشت؛ اما همین شرایط باعث شد ایمانم بیشتر شود و معجزات کنگره و آموزشهایش را لمس کنم.
این مسیر برایم باز شد و توانستم مبلغ پهلوانی خود را راحتتر پرداخت کنم، هرچند هنوز فکر میکنم ظرفیت پوشیدن شال پهلوانی را نداشتم. امیدوارم روزی ظرفیت وجودیام به حدی برسد که بتوانم مرحله بعد را طی کنم. امیدوارم همه ما با آموزشهای کنگره و حال خوش از این گذرگاههای زندگی عبور کنیم و بدانیم که هر آموزشی که در اینجا دریافت میکنیم، مسئولیت و وظیفهای را به همراه دارد و باید بهای حال خوشمان را بپردازیم.
.jpg)
.jpg)
.jpg)
عکس: همسفر زهرا مرزبان خبری
تایپ: همسفر احترام دبیر لژیون سردار (لژیون اول) و همسفر ماه بیبی رهجوی راهنما همسفر بتول (لژیون سوم)
ویرایش و ارسال: همسفر مریم نگهبان سایت
همسفران نمایندگی یحیی زارع میبد
- تعداد بازدید از این مطلب :
213