جلسه ششم از دوره بیستوهفتم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی ایمان به استادی همسفر مریم، نگهبانی همسفر لیلا و دبیری همسفر لیلا با دستور جلسه «نظم، انضباط و احترام در کنگره۶۰» روز سهشنبه ۲۱ اسفندماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
از نگهبان، دبیر جلسه و راهنمایم تشکر میکنم که این فرصت را به من دادند تا در جمع شما عزیزان باشم. خیلی دلتنگ شما عزیزان بودم و خوشحال هستم که امروز در اینجا حضور دارم. ماه مبارک رمضان را به شما تبریک میگویم انشاءالله که مورد حق تعالی قرار بگیرد. دستور جلسه نظم، انضباط و احترام در کنگره۶۰ است؛ ارتباطی که این دستور جلسه با ماه رمضان دارد، کنگره و این سازمان زاییده شده از ماه رمضان است و آن نظمی که آقای مهندس از این ماه در مصرف و کارهایشان انجام دادند از آن روش DST کشف شد.
پایه و اساس کنگره60، نظم و انضباط است. اعتیاد تاریکی بینظمی است؛ مسافر من زمانی که به کنگره آمده بود نمیتوانست سر ساعت پنج با لباس سفید در کنگره حاضر شود و قادر به اینکار نبود، راهنما ایشان گفته بود هر وقت سه جلسه پشت سرهم با لباس سفید و یک ربع به پنج در نمایندگی باشی من نامه شربت به شما میدهم که این پروسه ۶ یا ۷ ماه طول کشید تا سه جلسه پشت سر هم با لباس سفید در نمایندگی حاضر شود و توانست اولین نامه شربت را بگیرد.
در کنگره همه چیز از هستی الگو گرفته شده است؛ در هستی هیچ بینظمی وجود ندارد، شب و روز در پس همدیگر میآیند و فصلها و همینطور فاصله خورشید تا زمین که اگر کم بود یا بیشتر بود مشکلاتی به وجود میآمد؛ اگر کمتر بود از گرما نمیتوانستیم زندگی کنیم و اگر بیشتر بود از سرما نمیتوانستیم زندگی کنیم. اول سال، راهنما خانم الهام چیز جالبی به ما گفت که یک تکه کاغذ بردارید و هدفهایتان را در آن بنویسید و ما اینکار را انجام دادیم و دیروز که با مسافرم صحبت میکردم دیدم که ۹۹ درصد آن انجام شده است؛ زیرا اهداف را که مینویسید نیازمند نظم، انضباط و برنامهریزی است و بدون اینها امکانپذیر نیست؛ یکی از اینها آزمون راهنمایی بود که واقعاً مدیون راهنمایم هستم.
اگر ذهن شلوغی دارید، نمیتوانید برنامهریزی کنید و به هم ریخته هستید راه حلی است به نام ماتریکس آیزن هایزر و این ماتریکس میگوید: کارها را به چهار دسته تقسیم کنید، کارهای مهم و فوری، کارهای مهم ولی غیر فوری، کارهای غیرمهم ولی فوری، کارهای غیرمهم و غیرفوری؛ برای این چهار دسته مثال میزنم کارهای مهم و فوری مثل یک مطلب که امروز باید برای سایت بدهم، باید همین الان انجام بدهم. دسته دوم کارهای مهم ولی غیر فوری؛ مثلاً میخواهم یک زبان یاد بگیرم کارهایی که مهم هستند ولی غیر فوری باید به آنها پروسه زمان بدهیم و برای آنها برنامهریزی کنم و غیر مهم ولی فوری این را به دیگران میسپاریم مثلاً من یک کتابی لازم دارم و به همسرم میگویم تا برای من تهیه کند و کارهای غیر مهم و غیر فوری که حذف کنید، حیف وقت آدمیزاد است که بخاهد صرف چیزهای بیهوده شود.
آن دسته از کارهایی که نیازمند زمان است و آن دسته از کارهایی است که باعث پیشرفت انسان میشود و در دراز مدت نتایج خوبی به ما میدهد مثلاً آزمون راهنمایی شرکت نمایم؛ باید برنامه ریزی کنم و بدون برنامهریزی امکان ندارد. در مورد احترام اگر صحبت کنیم در کنگره میگویند: به جایگاهها و کسانی که شال دارند باید احترام بگذاریم حالا به آن جایگاه احترام میگذاریم ولی به عقیده من جدا از احترام به شال شخصی که آن شال را به گردن دارد، حق احترام را دارد به این دلیل که در گوهره وجودش چیزی بوده است که شال بر گردن او است و باید به او احترام بگذاریم و میدانیم خداوند اجازه خدمت کردن به بندگانش را به هر کسی نمیدهد.
خاطرهای از جناب مهندس میگویم: آقای مهندس در لایو چهارشنبه چیز خیلی قشنگی تعریف کردند؛ گفتند: من در یک برنامه تلویزیونی شرکت کردم و مجری به من گفت الان از این که عنوان کردید قبلاً اعتیاد داشتید، نمیترسید مردم دیگر به شما احترام نگذارند؟ آقای مهندس گفتند: من مردم را مجبور میکنم که به من احترام بگذارند. چگونه؟ من با رفتار، کردار خود و اعمالم این کار را میکنم؛ به خاطر این که هر کسی آینه من است، به درون من برمیگردد، در بیرون از من تراوش پیدا کرده و نمود میکند.
و در ادامه راهنما همسفر الهه به عنوان دستیار اسیستانت همسفر شیما معرفی شدند:

رهایی ۳۰سیدی و ۴۰ سیدی:


رهایی جونز همسفر طیبه:

تقدیر از اعضا لژیون سردار:


مرزبان کشیک: همسفر شهلا و مسافر ابراهیم
تایپیست: همسفر خدیجه رهجوی همسفر راهنما بهاره (لژیون دوازدهم)
عکاس: همسفر فرحناز رهجوی راهنما همسفر هدی (لژیون پانزدههم)
ویرایش و ارسال: همسفر مرضیه رهجوی راهنما همسفر بهاره (لژیون دوازدهم)
نمایندگی همسفران ایمان
- تعداد بازدید از این مطلب :
301