English Version
This Site Is Available In English

رفتار من، نمایانگر‌ کنگره۶۰

رفتار من، نمایانگر‌ کنگره۶۰

دهمین جلسه از دوره چهل و دوم کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی ارتش با استادی راهنما همسفر زهرا، نگهبانی همسفر نگار، دبیری همسفر فلورا با دستور جلسه «نظم، انضباط و احترام در کنگره60» روز سه‌شنبه 21 اسفند‌ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۶:۳۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

اول از همه، فرا رسیدن ماه رمضان را به همه تبریک می‌گویم. امیدوارم تک تک ما بهره لازم را از این ماه عزیز ببریم. تشکر می‌کنم از خانم آذر عزیز، ایجنت محترم خانم حشمت بانوی عزیز و مرزبانان گرامی که این فرصت را در اختیار من گذاشتند که من هم لذت خدمت را داشته باشم و آموزش را از مشارکت تک تک شما داشته باشم. امیدوارم جلسه خوبی را کنار هم داشته باشیم.

دستورجلسه این هفته نظم، انضباط و احترام هست. درمورد مسافران که وارد سفر می‌شوند اگر نظم و انضباط لازم وجود نداشته باشد مطمعنأ سفر خوبی نخواهند داشت و موفق نمی‌شوند. در قسمت همسفران هم وقتی وارد کنگره60 می‌شویم اولین چیزی که جلب توجه می‌کند، نظم و آرایش خاص و روسری‌های سفیدی که همه‌ ما به سر داریم. این نشان می‌دهد که چه‌قدر در کنگره همه با هم هماهنگ هستند.

در کنگره60 به نظم اهمیت داده می‌شود و یکی از ارکان مهم است. آقای مهندس این جمله را همیشه تکرار می‌کنند، که کنگره مثل ارتش است؛ مثل یک نظام است. یعنی چه؟ یعنی به آن نظم و انضباط و سلسله مراتب خیلی تأکید می‌کنند که رعایت شود و این یکی از دلایلی‌ست که باعث می‌شود که کنگره60 این‌قدر قوی و محکم به راه خودش ادامه دهد. داشتم به این فکر می‌کردم که نظم واقعاً بسیار مهم است. شاید به قول استاد امین این مثال ضدارزش باشد ولی یکی از مواردی که باعث موفقیت نازی‌ها در جنگ بود، نظم مثال زدنی آن‌ها بود. درواقع نظم به قدری مهم است که اگر انسان منظمی باشیم باعث می‌شود استرس در زندگی ما کاهش پیدا کند. وقتی ما نظم و انضباط نداشته باشیم، کار‌های ما زمان مشخص نداشته باشد، برنامه‌ای وجود نداشته باشد و به همین شکل هر روز صبح چشم خود را باز کنیم که ببینیم تا شب چه می‌شود، مدام دچار تنش و استرس هستیم و کارهای ما عقب می‌ماند.

مطلبی را سال‌ها پیش خوانده بودم که مهم‌ترین چیزی که برای انسان وجود دارد، زمان است. ما نمی توانیم زمان را بخریم ولی با نظم و انضباط می‌توانیم آن را پس‌انداز کنیم. به عنوان مثال در سی‌دی نوشتن که همه‌ ما با آن آشنا هستیم. اگر از صبح که از خواب بیدار می‌شویم بگویم؛ من حالا می‌خواهم سی‌دی بنویسم، یا این‌که حالا این کار را انجام دهم، با این حالا حالاها گفتن هیچ اتفاقی نمی‌افتد. اگر زمان مشخصی را برای خودم بگذارم که من سر ساعت، به مدتی معلوم سی‌دی می‌نویسم و روزانه آن را اجرا کنم، دیگر استرس ماندن سی‌دی را ندارم.

نظم و انضباط باید در افکار من هم وجود داشته باشد. قبل از این‌که به کنگره60 بیایم، یک ذهن بسیار آشفته و بی نظم داشتم که هیچ کنترلی روی آن نداشتم، اما وقتی وارد کنگره60 شدم یاد گرفتم به صور پنهان هم نظم و ترتیبی بدهم. یعنی چه؟ یعنی آن افکار منفی، فکر‌های بیهوده و به این‌که دیگران چه کار می‌کنند کاری ندارم. حتی در مورد مسافر، سعی می‌کنم با او کار نداشته باشم. این باعث می‌شود ذهن من نظم و ترتیب خودش را داشته باشد و انرژی من بالا برود. اگر من نظم و ترتیب در اندیشه‌ام نداشته باشم، ذهن پریشانی خواهم داشت و باعث می‌شود به اهدافم نرسم.

گاهی اوقات آن‌قدر درگیر این مسئله می‌شویم که گاهی افراط پیش می‌آید. مثلاً من باید فلان کار را در فلان زمان انجام دهم و درواقع نظم را با وسواس اشتباه می‌گیریم. به نظر من نظم با وسواس فرق بسیاری دارد؛ در وسواس انعطاف وجود ندارد و آن کار باید انجام شود اما در نظم انعطاف وجود دارد. مثلاً اگر نتوانستم هشت صبح سی‌دی بنویسم بدانم که مشکلی نیست و ده صبح می‌نویسم. پس اگر دچار وسواس بشویم، آرامش خود را از دست می‌دهیم. وسواس از منیت است. وقتی دچار منیت شوم فقط خودم را قبول دارم و کارها آن گونه که من می‌گویم و آن زمانی که من می‌گویم اجرا می‌شود.

قسمت بعدی دستور جلسه احترام است که در کنگره60 بسیار مهم است و همیشه به احترام تأکید می‌شود. آقای مهندس همیشه می‌گویند حتی اگر من شالی را بر روی درخت گذاشتم شما موظف هستید به آن احترام بگذارید. این به دلیل رعایت سلسله مراتب است. وقتی که من یک سفر اولی هستم، باید به اعضای کنگره60 احترام بگذارم و این احترام همیشه متقابل است. این نیست که به‌خاطر جایگاهم به دیگران بی‌احترامی کنم. این نیست که در کنگره60 احترام بگذارم ولی در خانواده به فرزندم بی احترامی کنم و انتظار داشته باشم او همیشه به من احترام بگذارد. بالاخره یک زمانی نتیجه‌ کار من مشخص می‌شود.

احترام از حرمت می‌آید. رعایت حرمت‌های کنگره هم در داخل و هم بیرون کنگره است که باعث می‌شود دیگران به من احترام بگذارند. مسئله دیگر وارد نشدن به حریم دیگران است. اگر راهنما هستم، وارد حریم مرزبانی نشوم؛ هیچ وقت وارد حریم ایجنت نشوم چراکه او وظیفه خودش را دارد و من در جایگاهی نیستم که وارد حریم او بشوم. اگر سفر اولی هستم، وارد حریم راهنما نشوم. این‌که ببینم کسی اشتباهی کرده و بخواهم تذکر دهم، در حیطه وظایف من نیست و حریم خاص خودش را دارد. هیچ وقت به رهجوهای خود اجازه ندادم وارد حریم دیگران بشوند و این باعث می‌شود در کنگره60 احترام به‌ وجود بیاید.

مرزبانان کشیک: همسفر هانیه و مسافر قاسم
تایپیست: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر آتنا (لژیون یازدهم)
عکاس: همسفر غزل رهجوی راهنما همسفر نسرین (لژیون اول)
ویراستاری و ارسال: همسفر نگین رهجوی راهنما همسفر عطیه (لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی ارتش

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .