مبحث اول در مورد ارزش باورهاست، برای باور مثلثی وجود دارد که یک ضلع آن باور ضلع دوم انجام آن باور و ضلع سوم ارزش آن باور است. اگر باور داشته باشیم و انجام ندهیم این مثلث کامل نمیشود تمام سختیهای بشر همین است که بتواند به باورهایش عمل کند؛ مثلاً ما باور داریم غیبت کردن حرام است ولی خودمان غیبت میکنیم این باور داشتن ارزش محسوب نمیشود، زمانی ارزشمند است که ما به باورمان عمل کنیم. خیلی وقتها بر اساس احساسات تصمیماتی میگیریم که اصلاً منطقی نیست دچار مشکلات بسیار زیادی میشویم.
مشکلات انسانها را خودشان برای خود درست میکنند برای مثال رفیق خوب بودن یا خانواده خوب بودن دلیل نمیشود که شریک کاری خوبی هم باشد و ممکن است شراکت رفاقت را هم از بین ببرد. اگر بدون تفکر و برنامهریزی عمل کنیم مشکلاتی برای خود به وجود میآوریم. نباید در مورد مسائلی که اطلاعات کامل نداریم با کسی در کاری شراکت کنیم که نتیجه آن موجب ضرر و زیان ما خواهد شد. شخص مصرف کننده دو چیز همیشه کم دارد یکی نیرو و دیگری سرعت عمل انجام کار مشکلات مختلف در شخص مانند تذکیه نفس مصرف مواد مواد مخدر و سیگار نباید باعث شود از هدف دست بکشد و باید این موارد و برنامه درست در زندگی داشتن را حل نماید. کسی که در صراط مستقیم باشد از هیچ موضوعی نباید به خود ترس راه دهد گاهی اوقات ما در زندگی به دلیل نداشتن استاد و راهنما با وجود تلاش زیاد مسیر اشتباه را رفتهایم. اگر استادی وجود نداشته باشد انسانها خود را به نابودی میکشانند.
امروزه ما در کنگره راهنمایانی داریم که مسیر درست را به ما نشان میدهند، در مسئله آموزش هیچ اجباری وجود ندارد و فرد به خواست خود در این مسیر قرار دارد اما وقتی در این مسیر باشد باید قوانین را اجرا نماید. در ادامه استاد میفرمایند که در جهان خاکی اگر در یک جا ساکن باشید جسم از بین خواهد رفت اما در جهانهای دیگر در هر حالتی که باشید هیچ تغییری نمیکند نه کم میشود و نه زیاد. شاگرد دوباره از استاد درباره نگهبان میپرسد نگهبان یعنی حفظ کننده و در هر حال ساختن است یکی ساختن خود و بعد ساختن دیگران در کنگره نیز ما رئیس نداریم فقط نگهبان است است. زمانی که انسان خود را پیدا نکند نمیتواند دیگران را پیدا بکند در صورت پیدا کردن خود آرام و قرار میگیرد.
برای دانستن قدرت تفکر و توانستن لازم است بتوانیم درست فکر کنیم و در نهایت به دانستهها برسیم و مورد دیگر استاد میفرماید: مادیات در زندگی ما نقش بسیار مهمی دارد و نباید گفت که ما به مادیات اهمیت نمیدهیم. همه چیز در این جهان مادی به مادیات ربط دارد و نباید گفت پول چرک کف دست است همان قدر که معنویات مهم است مادیات هم مهم است باید که در هر دو معقوله افراط و تفریط نداشته باشیم و هر دو باید در حال تعادل باشند و هر دو باید در حال تعادل باشند و دست کسی را بگیرد باید خودش دارا و ثروتمند باشد برای بودن در راه معنویات نیازی نیست که حتماً انسان فقیر باشد مثلاً تاجری که با کاروان برای داد و ستد به شهر دیگری میرود نباید در آن شهر تمام کالاها را با قیمت ناچیز به فروش برساند چون برای برگشت و اینکه بتواند بعد از برگشت به کسی کمک کند اگر انسان از ذرهای فشار و رنج و درد میدان نبرد را خالی کند آرزوی دشمن را برآورده کرده است و در واقع بدون جنگ خونریزی نبرد را باخته است. جسم و روان باید در تعادل باشد و با هم هماهنگ باشند، باید سعی کنیم تحرک لازم را داشته باشیم تا به نتیجه مطلوب برسیم نیروهای منفی اطراف ما فراوان هستند و همیشه فعال هستند هدف آنها خاموش کردن ما است ولی اگر به آنها توجه نکنیم ستونهای آنها فرو خواهد ریخت.
منبع: سیدی تاجر ۲ از آقای مهندس حسین دژاکام
نویسنده: همسفر اثمر(لژیون یکم)
ویرایش و ارسال: همسفر هانیه (نگهبان سایت)
- تعداد بازدید از این مطلب :
100