سلام دوستان الهه هستم مسافر نیکوتین
قبل از ورودم به کنگره۶۰، زندگیام با نظم و انضباطی به دور از احترام در جهت منفی پیش میرفت، هر کاری به موقع انجام میشد و تمام امور زندگیام را به علت اینکه کار هیچ کس مورد قبولم نبود با غرور خاصی بدون توجه به علاقهمندی، محبت و عشق به زندگی شخصی میگذشت. ذرهذره برای جلب توجه و حس رقابت با اطرافیانم تلاش در پیشی گرفتن از دیگران بودم و فقط هدفم در تمیز کردن و مرتب کردن خانه خلاصه میشد تا حدی که اصلا اجازه هیچ آزادی ای را در خانه به فرزندانم نمیدادم و ذرهذره متوجه حال خراب خودم شدم.
هر کاری انجام میدادم که به آن آرامش درونی برسم نمیتوانستم. با وقت گذراندن با دوستانم به دنبال حال خوش بودم که تمام کارهای خود را به عشق آنها و گذراندن وقت با آنها انجام میدادم تا راحتتر در کنار آنها باشم؛ اما پس از ورودم به کنگره۶۰ متوجه شدم، عمرم که متاعی باارزش بود، برای لحظاتی پوچ و بیثمر درکنار اشخاصی گذراندهام که هیچ کمک و هیچ انرژی مثبت و الهی برای زندگی من نداشته است و من را تبدیل به الگویی بیمحبت و پر از ضدارزشها کرده است.
با نداشتن هیچگونه آموزشی نتوانسته بودم شادابی در خانه خود ایجاد کنم؛ زیرا برای کسب این مهارتها هیچ هنر و علاقهای نداشتم. کنگره۶۰ با آموزشهایی که به من داد، من را از این خواب غفلت بیدار کرد و نظم و انضباط به گونهای دیگر برای من معنا پیدا کرد. نظم بهترین الگویی است که آن را میتوان در تمامی ذرات هستی دید و در یک نظم حساب شده تعریف شده است. با این دیدگاه پنجرهای به روی من باز شد و متوجه شدم که تلاشهای منظم همراه با انضباط و احترام پاداش مضاعف دارند که باید در زندگی به دنبال هدف مشخصی باشم و زندگی خود را با انگیزه و تلاش در جهت ساختن و الگوی مناسب برای خانواده خود راه اندازی کنم.
نظم میتوانست به من در رسیدن این هدف کمک کند. متوجه شدم فرزندانم دیگر بزرگ شدهاند و در مشکلات زندگی باید راهنما و الگویی مناسب برای آنها باشم. در کنگره۶۰ باید ضدارزشهای خود را شناخت و از آنها دوری کرد تا بتوانیم در زندگی به ارزشها بپردازم. مصرف نیکوتین یکی از آن ضدارزشها بود که برای عبور از این ضدارزش شروع به سفر در دل همسفر بودن کردم، دوری از آن را با کمک متد DST، با آدامس نیکوتین که با قطعههای تعیین شده در روز زیر نظر راهنمای خود شروع به سفر کردم و انجام این متد همراه با نظم و انضباط بود که برای من سرشار از آموزش و حس رضایت بود، شادی و عشق به طبیعت را برای من به ارمغان آورد.
با دوری از این ضدارزش، احساس احترام به خودم را فرا گرفتم. نظم و انضباطی یکی از قوانین مهم کنگره۶۰ بود و در کنار آن اهمیت زمان و مرتب نوشتن سیدیها است. در کنار مشکلات زندگی، ناخودآگاه نظم و انضباط به معنای واقعی همراه با عشق و دوست داشتن وارد زندگی من شد و توانستم مسائل خانه و کنگره۶۰ را با یکدیگر هماهنگ کنم. با تمام مخالفتهای شدیدی که در ابتدا از طرف خانوادهام بر من تحمیل میشد و سد محکمی بر سر راه من بود؛ اما توانستم تا حدودی هموار کنم و با هدف رهایی از این بند و بندهای دیگر تلاش در کنترل رفتارهایم داشتم، تلاش کردم خدمت به اعضای خانوادهام را عاشقانه انجام دهم و شاهد آثار و برکات بسیار نیز در زندگیام بودم.
انجام این کارها نظم، انضباط و احترام را سرلوحه زندگی من قرار داد و این حس با ارزش رضایت از زندگی را برای من رقم زد که به دنبال آن احترام متقابل از طرف دیگران که حتما میتواند مسافرم را نیز تحت تاثیر قرار بدهد. شروع به حرکت کند و آغاز سفر از تاریکی اعتیاد به روشنایی را رقم بزند. در آخر سپاسگزار خدایی هستم که در سختترین شرایط بهترین مسیر را پیش روی من قرار داد و با بهشتی آشنایم کرد که سرشار از ارزشها است.
سلام دوستان زهرا هستم مسافر نیکوتین
سفری را آغاز کردم که برای من ناشناخته بود؛ اما به متد DST در کنگره۶۰ ايمان داشتم و با تمام وجود خواستم تا تغییر کنم. سفر نیکوتین را آغاز کردم که اين سفر باعث شد با متد DST بتوانم ساختارهای تخریب شده جسم، روان و جهانبینی خود را اصلاح کنم. این سفر، ذرهذره من را از دست نیروهای اهریمنی بیرون میکشد که نظم و انضباط را جایگزین آن نیروها میکند.
درمان اعتیاد در کنگره۶۰ موقعی صورت میگیرد که جسم، روان و جهانبینی فرد به تعادل برسد، زمانیکه به تعادل رسید دیگر بازگشت و بهانهای وجود ندارد. اگر در بدترین شرایط اجتماعی قرار بگیرد به سمت اعتیاد نخواهد رفت و موج نیروهای مثبت در چشمانش میدرخشد. این خصوصیات مصرفکنندهای است که در کنگره۶۰ درمان میشود. همانگونه که نظم در صور ظاهر انسان مشخص است، ریشه در صور پنهان نیز دارد و باعث میشود مسائل مختلف زندگی خود مانند آموزشها، خوردن آدامس نیکوتین، تفریح، عادات غذایی و ... تنظیم کنیم؛ همچنین عواطف، احساسات و نیروهای مثبت و منفی خود را نیز کنترل کنیم و در مراحل مختلف زندگی عاقلانه رفتار کنیم.
نمیتوان نظم را در يک زمان مشخص ایجاد کرد؛ بلکه باید در طول زمان و متد DST در ما صورت بگیرد و تبدیل به يک عادت آگاهانه شود. انضباط یعنی هر فرد شخصا اعمال و رفتار خود را تحت نظم و قاعده درآورد تا بتواند خویش را کنترل و هدایت کند. در کنگره۶۰ احترام گذاشتن خریدنی نيست؛ بلکه کسب کردنی است، نمیتوانیم بگوییم از فردا فرد با نظم، با انضباط و با احترام میشویم، نیاز به ابزار دارد و ابزار آن جهانبینی ما است. با آگاهی، دانایی و آموزشهای کنگره۶۰ میتوانیم فردی منظم، با انضباط و با احترام باشیم. سپاسگزار آقای مهندس دژاکام، خانواده ایشان و راهنماهای گرانقدر خود هستم.
سلام دوستان مهری هستم مسافر نیکوتین
نظم، انضباط و احترام در کنگره۶۰ با یکدیگر تشکیل یک مثلث را میدهند که تمام مفاهیم در هستی برای تکمیل شدن و تشکیل یک سطح حداقل باید سه ضلع داشته باشند. زمانیکه نظم و انضباط برقرار شود به همراه خود احترام میآورد. زمانیکه در جلسات حضور بهموقع دارم یا با شرکت کردن در آزمونها یعنی نظم دارم و به زمان و شرایط احترام میگذارم و با آنها هم سو هستم و این هم سو بودن باعث حس خوب در من میشود. زمانیکه حس من نبست به خودم خوب باشد حس دیگران نیز نسبت به من همینگونه است و باعث احترام گذاشتن آنها نسبت به من میشود. در کنگره۶۰ رعایت کردن حرمتها یعنی رعایت کردن نظم که شالوده کنگره۶۰ بر مبنای نظم، انضباط و احترام است؛ اگر نبود کنگره۶۰ نیز وجود نداشت.
اختراع متد DST در ماه مبارک رمضان یعنی نظم و انضباط، چه زمانی آقای مهندس دژاکام توانستند راه درمان اعتیاد را پیدا کنند؟ زمانیکه تصمیم گرفتند به وعدههای مصرفی خود نظم بدهند و مشخص کنند، روزانه چه مقدار مواد مصرف میکنند و چه میزان تخریب دارند، با پیدا شدن نظم در مصرف مواد ایشان به تدریج متد DST نیز خلق شد که هر سه حرف این کلمه نشاندهنده نظم هستند.
نظم دیگری که در روش ابداعی جناب مهندس دژاکام وجود دارد، اینکه شخص باید حداقل ده ماه مواد مصرف کند تا مصرفکننده شود و ده ماه زمان برای درمان نیاز است که در کل دنیا این زمان حذف شده و همچنین دوزهای مشخص در وعدههای معین، ضریب افزایش و کاهش مصرف دارو نیز نادیده گرفته شده که همین بی نظمی در درمان باعث شده هیچ نتیجهای برای درمان دریافت نشود. متد DST یعنی تدریجی که حتی دانشمندان این حوزه برای معتاد کردن موشهای آزمایشگاهی خود این نکته ظریف و مهم را درنظر نگرفتهاند و با دوز بالا و غلط اقدام به معتاد کردن آنها کردهاند که باز هم باعث به دست آمدن نتایج بیفایده برای درمان شده است.
درحوزه آموزش نیز جهانبینی که در کنگره۶۰ به ما آموزش میدهند؛ به معنی میل به انجام ارزشها و حرکت کردن در صراط مستقیم است که طی کردن مسیر ارزشها یعنی نظم و راه ضدارزشها یعنی بینظمی است. آموزش برای مسافر و در کنار آن برای همسفر یعنی نظم برای هر دو نفر است؛ زیرا با آموزش دیدن هر دو نفر با یکدیگر هماهنگ جلو میروند، هم حس میشوند و کمتر دچار اختلاف میشوند.
اگر بخواهم تجربه خود را در سفر نیکوتین بیان کنم، زمانیکه وارد سفر شدم و در جایگاه یک مسافر قرار گرفتم، توانستم بهتر کلمه مسافر را درک کنم؛ زیرا دیگر کلمه خماری، سازگاری و نشئگی خیلی برایم من ناملموس نیستند و میتوانم ذرهای از حس مسافر خود و مسافران دیگر را درک کنم. جناب مهندس دژاکام سوالی داشتند از مسافران که تجربه شما از زمانی که در تاریکی قرار داشتید چه بود؟ شاید اول این سوال دلچسب نباشد؛ اما زمانیکه تفکر میکنم میبینم درست است که سفر هم سخت و هم سهل است؛ اما تجربیاتی که از زمانهای تاریکی به دست میآیند شیرین و ارزشمند هستند و بودن در تاریکی هم نمیتواند اشتباه یا غلط باشد چرا؟ زیرا اگر تاریکی و غم نباشد زندگی کسلکننده، یکنواخت و بدون هیجان میشود و معنی شیرینی و روشنایی، درک و لمس نمیشود.
به نظر من زندگی در این دنیا مانند برنامه بلد یا نشان است، اگر راه را اشتباه رفتی جای جبران دارد و زندگی جاده جدیدی برای ما باز میکند؛ فقط نباید ترسید باید تفکر و حرکت کرد، زمانیکه ترس داشته باشیم، نمیتوانیم از دایره امن خودم خارج شویم و تجربه کسب کنیم؛ زیرا آموزش بدون تفکر و تجربه ارزشی ندارد، مانند کامپیوتری که صرفا فقط دارای اطلاعات است و هیچ استفاده خاصی ندارد و ما نیز نباید اطلاعات بدون استفاده داشته باشیم. در پایان خداوند را شاکرم که اجازه سفر در لژیون ویلیاموایت را به من داد تا بتوانم تاریکی جدیدی را تجربه و برداشتهای ارزشمندی از این سفر بدست بیاورم.
رابط خبری: مسافر نیکوتین مهری رهجوی راهنمای ویلیاموایت همسفر زهرا (پارک ولایت)
ویراستاری و ارسال: راهنمای ویلیاموایت همسفر فریده (نمایندگی سلمان فارسی)
گروه همسفران ویلیاموایت کنگره۶۰
- تعداد بازدید از این مطلب :
179