به نام قدرت مطلق الله
یازدهمین جلسه از دوره یازدهم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی قائمشهر با استادی مرزبان همسفر سکینه، نگهبانی همسفر رقیه و دبیری همسفر نرگس با دستور جلسه «نظم، انضباط و احترام در کنگره 60» در روز دوشنبه 20 اسفندماه ۱۴۰۳ ساعت ۱6:۰۰ آغاز به کارکرد.

خلاصه سخنان استاد:
خداوند را بسیار شاکر و سپاسگزارم که یکبار دیگر قسمت و روزی من شد که در این جایگاه قرار بگیرم. از راهنمای خودم ایجنت همسفر اکرم بسیار سپاسگزارم که مسئولیت و استادی این جلسه را به من واگذار کرد تا در این جایگاه خدمت کنم و از مشارکتهای شما دوستان، بهترین استفاده لازم و کافی را ببرم.
بهرسم ادب از راهنمای خودم راهنما همسفر لیلا بسیار سپاسگزارم که در هر جایگاه خدمتی قرار دارم، ایشان بذر محبتکردن، عشقورزیدن و خدمتکردن را در وجود من پرورش دادند. از نگهبان و دبیر بسیار سپاسگزارم و خداقوت به آنها میگویم.
ماه مبارک رمضان است و انشاءالله عبادتها و طاعات تکتک شما عزیزان مورد قبول درگاه الهی قرار بگیرد.
همه ما میدانیم که خداوند جهانآفرینش را با یک نظم خاصی آفریده است. پیدایش شبوروز، تغییرات فصول، آسمان، ستاره، زمین، خورشید و کهکشان، هر چیزی را که در نظر بگیریم دارای نظمی است و اگر هر کدام از اینها از نظم خارج شوند، اصلاً زندگی در کره خاکی غیرممکن است.
آقای مهندس میگوید: نظم؛ یعنی اینکه هر چیزی سر جای خودش قرار و هر کاری در زمان مخصوص به خودش انجام بگیرد. هر کسی هر مسئولیتی را که میپذیرد؛ حتی کوچک، بتواند آن مسئولیت را به نحو احسنت انجام بدهد. آیا شما شخصی را دیدهاید که بینظم باشد؛ ولی در کارش، در زندگیاش و در هدفش موفق باشد؟ ما خانمهای خانهدار هم اگر بخواهیم کارهای خانه را انجام دهیم، اگر با برنامهریزی و با یک نظمی انجام بدهیم بازدهی مطلوبی را داریم؟ یا اینکه کارها را سرسری و بدون برنامه انجام بدهیم؟
همانطور که نگاه میکنیم میبینیم در تمام سطوح نظم وجود دارد که شاهکلید موفقیت در کارها منصوب میشود. این نظم هست باعث میشود که در من سکینه یک ظرفیتی به وجود بیاید تا استعدادها و تواناییهای من شکوفا شود.
کنگره هم بانظم یک رابطه خیلی تنگاتنگی دارد. کنگره یعنی نظم، روش دی اس تی یعنی نظم هر مسافر و همسفری که وارد لژیون میشود اگر گوشبهفرمان راهنمای خودش باشد، وقتشناس باشد و سیدیهایش را منظم بنویسد، دقیقاً ۱۱ ماه بعد به درمان میرسد؛ ولی اگر مسافر یا همسفری که وارد لژیون میشوند برای نوشتن سیدیهایشان هزار و یک بهانه میآورند، غیبتهای غیرموجه دارند و به راهنمایشان چشم میگویند؛ ولی آن چیزی را که در سرشان هست انجام میدهند، قطعاً آنها به نتیجه و به درمان نمیرسند.
چهبسا انسانهایی که درگذشته حضور داشتند؛ ولی امسال حضور ندارند. آقای مهندس همیشه میگوید کنگره عین یک گردباد میماند، میچرخد و تمام آتآشغالها را پرت میکند بیرون، همه ما میگوییم که کنگره مکان مقدسی است چرا مکان مقدسی است؟ بهخاطر اینکه من سکینه که بهعنوان یک مادر، بهعنوان یک همسفر در کنگره حضور دارم یا پسرم مصرفکننده بوده، ما قبل از اینکه وارد کنگره شویم اصلاً زندگی نمیکردیم در واقع مردگی میکردیم، روزمرگی میکردیم. فقط دوست داشتیم که شبمان روز شود و روزمان شب که بالاخره عمرمان تمام شود و مرگ به سراغمان بیاید و از آن زندگی نکبت باری که داشتیم خلاص شویم؛ اما با حضورمان در کنگره ذرهذره پسرم احیا شد. زندگی جدیدی را شروع کردیم. اصلاً زندگی ما رنگوبوی دیگری گرفت و به معنای واقعی کلمه در کنگره مردگان زنده میشوند.
آقای مهندس در سال ۷۸ یک مصاحبهای را در تلویزیون انجام دادند با ۵ و ۶ از متخصصین در مورد روش درمان اعتیاد و آن پزشکان روش درمانی آقای مهندس را نپذیرفتند. دوستان آقای مهندس به آقای مهندس گفتند: از امروز که رفتیم بیرون دیگر انسانها برای شما ارزش و احترام قائل نمیشوند و شما را به یکچشم دیگری نگاه میکنند. به چشم یک معتاد به شما نگاه میکنند، آقای مهندس در جوابشان فرمودند که از این به بعد با عملکردم، با اخلاقم با نجاتدادن انسانهایی که در بند اعتیاد گرفتارند و در تاریکیها هستند، کاری را میکنم که انسانها خودشان به من احترام بگذارند.
من بهعنوان شاگرد آقای مهندس؛ باید یاد بگیرم که چگونه برای خودم عزت و احترام بخرم. همه ما میدانیم که بزرگی انسانها به شخصیت آنها است نه به جایگاههایشان. من با عملکردم با کارم با اخلاقم و با رفتارم به انسانها نشان میدهم، با واکنشها و کنشهایی که در زندگی برای من به وجود میآید باعث میشوم که دیگران چه رفتار و برخوردی با من داشته باشند.
افراد خیلی زیادی هستند که جلوی پای ما سنگ میاندازند، این من هستم که باید معمار خوبی برای زندگی خودم باشم که از این سنگها چگونه استفاده کنم با آنها پل درست میکنم و از مسیر عبور میکنم یا دیوار میسازم.
ما انسانها در جایگاه خدمتی که قرار داریم؛ باید یاد بگیریم که نار وجودی خودمان را، بینظمیهای درونمان را به عشق و محبت تبدیل کنیم و به همدیگر عشق بورزیم. در درون من باید عشق و آرامش وجود داشته باشد که بتوانم به دیگران انتقال دهم.
امیدوارم در هر جایگاه خدمتی که قرار داریم، طوری خدمت کنیم که وقتی خدمتمان تمام شد به نیکی و خوبی از ما یاد کنند.
در پایان جا دارد که از آشپزها، چه قسمت مسافرها و چه در قسمت همسفرها و عزیزانی که در کنارشان خدمت میکنند تشکر کنم و به آنها خداقوت بگویم. همینطور از قسمت مرزبانی، از طرف خودم و از طرف مرزبان همسفر سارا و ایجنت شعبه، از تکتک شما راهنمایان عزیز که همیشه با ما همکاری میکنید و تکتک شما همسفرهای عزیز که برای مراسم افطاری همکاری و کمک میکنید چه از نظر مالی و چه اقلام آوردهاید تشکر میکنم.
انشاءالله خدماتتان هزار برابر نور و برکت شود و به زندگیتان برگردد. امیدوارم شاگردان خوبی برای استاد خودمان باشیم و بتوانیم دین و حق خودمان را به کنگره ادا کنیم.

گزارش تصویری از مراسم افطاری ماه مبارک رمضان نمایندگی قائمشهر




عکاس: همسفر مهرانه رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون سوم)
تایپ: همسفر سیما رهجوی راهنما همسفر صبحگل (لژیون ششم)
مرزبان کشیک: مرزبان همسفر سارا، مرزبان مسافر بهمن
ویرایش و ارسال: نگهبان سایت همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر صبحگل (لژیون ششم)
همسفران نمایندگی قائمشهر
- تعداد بازدید از این مطلب :
259