سیزدهمین جلسه از دور سوم کارگاههای آموزشی کنگره 60 نماینذگی ارگ کرمان به استادی مسافر رضا و نگهبانی مسافر سعدالله و دبیری مسافر یاسر با دستور جلسه (نظم وانضباط واحترام )روز یکشنبه 19 اسفند 1403 ساعت 16 آغاز به کار کرد
.jpg)
خیلی خوشحالم از اینکه این جایگاه را دارم تجربه میکنم به رسم ادب تشکر میکنم از جناب مهندس که این بستر رو فراهم نمودند از ایجنت محترم جناب آقای نقدی تشکر میکنم از راهنمای محترم آقای اسماعیلی تشکر میکنم که اگر امروز این حال خوشی دارم از لطف این آقا است در این ۳۱ روزی که رها شدم مش فکر میکنم که در خواب هستم داشتم به دوستم میگفتم که بعد از رهایی چنان فکر ما باز میشود، قبل از رهایی و در زمان مصرف بند و زنجیری به دست و پای من بود که الان باز شده و اگر آموزشهای کنگره و دستورالعملهایی که در کنگره هست نبود که تفاوت دارد با همه جای دیگر اگر ما اینها را رعایت نکنیم قطعاً با مشکل روبرو خواهیم شد.
دستور جلسهای که امروز میخواهیم در موردش صحبت بکنیم نظم و انضباط است شروع سفر من از شعبه کریمان بود من وقتی که میخواستم وارد شعبه بشوم دیدم که یک عده در پارکینگ هستند که به طور منظم ماشینهایی را که آنجا میآیند پارک میکنند، بعد از پلههای کنگره آمدم بالا و یک عزیزی بدون اینکه من را بشناسد من را بغل گرفت و باور کنید که همین بغل گرفتن نقطه عطفی بود برای اینکه من در کنگره بمانم من ماندم میدیدم که عدهای در گوشهای برگه های زرد را مینویسند و هر کسی دارد یک کاری میکند، و نظم عجیبی در آنجا حاکم است شما وارد هر ادارهای که بشوید مکانی دارد به نام حراست عدهای هستند به نام انتظامات نظم را برقرار میکنند و بابت این کار حقوق دریافت میکنند اما در کنگره همه چیز دست خود مسافرها است همه مثل من رضا روزی درد کشیدند و اکنون دارند کار نظم و انضباط را به خوبی انجام میدهند بعضی مواقع ا خودم میگویم جناب مهندس چگونه توانستند این حجم از آموزش را در کنگره بیاورند قبل از کنگره در زندگی من اصلاً نظم و انضباطی نبود وقتی که وارد کنگره شدم راهنمای تازه واردین به من گفت هر چیزی که مصرف میکنی از همین الان سعی کن که به طور منظم مصرف کنی، یعنی استارت نظم و انضباط حتی در مصرف من زده شد همان اول میخواست به من بفهماند که اگر وارد این راه شدی نظم و انضباط از هر چیز مهمتر است در هر ادارهای که میرفتم ر کجا که جلسهای بود اما دیدم در کنگره جلسات راس ساعت باز راس ساعت بسته میشوند وارد بحث درمان و روش دیاستی شدم، دیدم که استاد در یک دفتر کوچک ساعتها را نوشته و به من گوشزد میکند که مثلاً ساعت۶اگه شد۶ویک دقیقه دیگر ساعت ۶ نیست، من هم سعی کردم همیشه دارویم را دقیقاً سر ساعت مصرف کنم،
کمی هم درمورداحترام صحبت کنم،یک پدردرخانه به عنوان مثال فرزندش را با آقا صدا کند مطمئناً در آینده او هم به پدر احترام خواهد گذاشت وقتی در کنگره میبینم راهنمایان یا ایجنت یا حتی خود مهندس اسم بقیه را آقا صدا میزنند این احترام مطمئناً نتیجه متقابل خواهد داشت مرزبانان محترم با احترام با من برخورد خواهند کرد میکروفون گردان با احترام میکروفون را به من میدهد خب من هم یاد میگیرم که به همین طریق به دیگران احترام بگذارم من در هیچ کجا چه در مدرسه چه در دانشگاه چنین احترامی را ندیده بودم به یکدیگر میگذارند بزرگترین چیزی که در ذهن من رضا هست این است که موزشهایی را که در کنگره گرفتم بتوانم در زندگیم اجرا کنم پس همگی سعی کنیم یک انسان خوب باشیم آموزشهایی را که در کنگره میگیریم در بیرون هم به آنها عمل کنیم.
ممنون که به صحبتهای من گوش کردید
.jpg)
- تعداد بازدید از این مطلب :
181