نظم معنای روشنی دارد و در مقابل هرج و مرج قرار میگیرد و در لغت، بهمعنای گرد آوردن و پیوست نمودن بین اشیاء گوناگون است. به عبارت دیگر نظم، مجموعهای است که اجزاء آن به نحوی در کنار هم و در ارتباط با هم قرار میگیرند که در مجموع هدفی مشخص را دنبال میکنند. میتوان گفت نظم نوعی پیوند و همکاری بین اجزاء یک مجموعه در راستای تحقق هدفی معین، بهگونهای که هر جزء از اجزاء، مکمل دیگری بوده و فقدان هر جزء موجب میشود که مجموعه اثر مطلوبی نداشته باشد. برای ایجاد نظم در زندگی دو عامل وجود دارد: ۱) خود انسان بهعنوان عامل داخلی و ۲) دیگران و اطرافیان بهعنوان عامل بیرونی یا خارجی. نظم در صورآشکار، نشاندهنده انضباط فکری در صورپنهان است.
حال بینظمی یا آشوب یک مفهوم ریاضی و فیزیک کوانتوم محسوب میشود که شاید نتوان آن را بهخوبی تعریف کرد؛ اما میتوان آن را نوعی اتفاق همراه با قطعیت دانست. بینظمی، همعرض کلمه تلاطم و آشفتگی است. این واژه بهمعنی فقدان هرگونه ساختار منظم است و در محاورات روزمره بهمعنی سازمان نیافتن و ناکارآمدی است و جنبه منفی دارد. بینظمی از آشفتگی زندگی زاییده میشود؛ درحالی که نظم، بهوجود آورنده عادت است. یکی از پیامدهای بینظمی در کنگره۶۰، گوش نکردن به حرف راهنما است. راهنما در کنگره به کسی اطلاق میشود که درنتیجه خواست، نظم و حرکت به رهایی رسیده و ما میتوانیم الگویی که به دنبالش هستیم را در او مشاهده کنیم.
او همچنین اعماق تاریکیها و سرخوردگیها، ناامیدیها و بیتعادلیها را لمس نموده و راه را قبل از ما پیموده است. او تجربه و تواناییهایش را با ما قسمت میکند تا ما نیز از لحاظ جهانبینی، جسم و روان به تعادل برسیم. بر ما واجب است که به دستورات و پیشنهادهای ایشان به دقت، گوش کنیم و یاد بگیریم و سپس چگونه کمک بخواهیم، چگونه گذشت و خدمت کنیم. ما مشکلاتمان را با راهنما در میان گذاشته و از او راه درست را میآموزیم. ما از او فرا میگیریم که راه رهایی و رسیدن به روشنایی کدام است و او به مسافران یاد میدهد که زندگی بدون مواد، لذت وصف ناشدنی دارد. او به ما چیزهایی میگوید که هرگز باور نداشتیم، یاد میدهد که چگونه گذشت کنیم تا چیز بهتری بهدست بیاوریم.
در نهایت راهنما انگشت اشاره، چراغ راه و انسان آزادهای است که از سمت تاریکی به روشنایی رسیده و به فرمان عقل نزدیک شده و ما ادامهدهنده مسیر او هستیم. حال اگر از فرامین او پیروی نکنیم، چه اتفاقی در مسیر درمان و زندگی بهوجود میآید؟ قطعاً بهجز حال خراب، آشفتگی، لغزش و عدم رهایی و ... نیست. البته به گمان من اینها کمترین دستاورد نافرمانی از راهنما است؛ خوشا به حال کسی که گوش به فرمان راهنما است. کنگره۶۰ نیز از نظم و دیسیپلین خاصی تبعیت میکند. برای مثال شروع جلسات سر ساعت معین، پوشش سفید (مسافران و همسفران) نشانهای از نظم و انضباطی است که در کنگره برقرار است.
کشف روش DST از نظم نشأت گرفته است، یعنی مسافری که شروع به سفر میکند؛ آرامآرام نظم را یاد میگیرد و سر ساعت با دوز منظم داروی OT را مصرف میکند تا بعد از گذشت ۱۰ ماه به رهایی برسد. بنا به فرمایشات آقای مهندس ما در کنگره ترافیک نداریم، یعنی باید طوری برنامهریزی کنیم که سر ساعت در جلسات حاضر شویم و وظایف خویش را بهدرستی به انجام برسانیم. احترام نیز باید در تمام سطوح برقرار باشد؛ درواقع احترام گذاشتن، نشانگر رفتار، عملکرد و شخصیت درونی ما است. در کنگره هم باید به افراد پیشکسوت و جایگاههای مختلف احترام گذاشته شود و احترام، امری دوطرفه و متقابل است و کنگره۶۰ در این چندین سال کاری خویش به دلیل این امر پابرجا و مستحکم است که سه مؤلفه نظم، انضباط و احترام را در دستور کار خویش قرار داده است و کاربردی نموده است.
زمانیکه حرمت کنگره۶۰ و قوانین آن خوانده میشود، به تکتک اعضاء اعلام میشود که بدانند خودشان مسئول رفتارشان هستند و رفتار و گفتار هر فرد، نشاندهنده شخصیت او است و این رفتار بهمرور ملکه ذهن آنها میشود و پرتوهای جلوهگرش، فضاء خانواده و اجتماع را نورافشانی میکند و همین نظم، ترتیب، احترام و رعایت قوانین است که موجب میشود احترام از دست رفته خود و همچنین اعتمادبهنفس خود را پیدا کرده و شروع به مشارکت کند و با بیان خود و حرفهای دلی خودش، شاید مرهم و راهکاری برای بقیه رهجوها باشد. نتیجه رعایت نظم و انضباط واحترام در کنگره؛ بهثمر نشستن میوه دانش و تجربه در حد مطلوب، تمرین وقتشناسی و استفاده بهینه از زمان، پاس داشتن ارزش آن، برخورداری از جذابیت ظاهری، شایسته و قابل احترام بودن است.
رابط خبری و نویسنده: همسفر رها رهجوی راهنما همسفر ندا (لژیون پنجم)
ویراستاری و ارسال: همسفر زینب رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون دهم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی وحید
- تعداد بازدید از این مطلب :
217