English Version
This Site Is Available In English

راهنما، باغبان نهال وجودی من مسافر است

راهنما، باغبان نهال وجودی من مسافر است

جلسه هفدهم از دوره سوم جلسات لژیون سردار نمایندگی دلیجان، با استادی مسافر مصطفی، نگهبانی مسافر محمدجعفر، دبیری و خزانه‌داری همسفر مسعود، چهارشنبه ۱۵ اسفند ماه ۱۴۰۳، با دستور جلسه"درختکاری"، ساعت ۱۵ آغاز به‌ کار کرد.

سخنان استاد:

آنچه بنده یاد گرفته‌ام همه را در کنگره آموخته‌ام، زیرا بنده کشاورز هستم و سواد بالایی هم ندارم اما آموزش‌های کنگره به من مطالب بسیاری آموخته‌اند. هر حرفی که آقای مهندس می‌زنند با حساب و کتاب است. دستور جلسه درختکاری به خود کنگره ۶۰ برمیگردد. من مسافر که وارد کنگره می‌شوم مانند بذری هستم که کاشته می‌شوم و از من مراقبت می‌شود و یک مدت روی من باید کار بشود تا به ثمره برسم، روزی شاید من هم به ثمره بنشینم و بار بدهم. درختکاری فقط این نیست که من درختی بکارم، می‌گویند کاشت، داشت و برداشت.

قدم اول کاشتن درخت است، یک درخت شاید هزاران بذر بدهد. از این هزار بذر شاید یک بذر بتواند مکان رشد خود را پیدا کند. وقتی به دست انسان می‌خواهد کاشته بشود اول باید مکانش پیدا بشود. آن مکان باید حتماً جای مناسبی باشد و به آب دسترسی داشته باشد تا در فصل گرم بتواند آب خود را برداشت کند. وقتی از یک درخت مواظبت کنی یک روزی ریشه‌هایش آنقدر گسترش پیدا می‌کند که شاید یک روزی برای مراقبت به من نیازی نداشته باشد.

وقتی من به کنگره بیایم و از آموزش‌های استفاده کنم شاید یک روزی برسد که من بتوانم از راهنمایم دور باشم و از خودم مراقبت کنم. اگر من امروز از راهنمایم دور بشوم یعنی مانند آن درخت می‌شوم که از باغبان دور افتاده است. اگر من امروز حرکت ناشایستی انجام بدهم و رفتار بدی داشته باشم و در کنار راهنمایم نباشم و راهنمایم برجک من را نزند، من شاخه‌هایی هرز می‌دهم و هرس نمی‌شوم. شاخه‌های هرز دادن یعنی میوه‌های خراب و پوک. به نظر من درخت سه نوع می‌باشد.

یک نوع درخت هست که مثمر به ثمر است ماننده درختان میوه ده و میوه‌هایی که امسال می‌کارم و سه سال دیگه می‌توانم برداشت کنم. یک نوع درخت است که ثمر ندارد ولی وقتی می‌کارم پس از صد‌ها سال هنوز باقی می‌ماند و سالیان طولانی به کسی که این درخت را کاشته است مردم رحمت می‌فرستند و به این درخت می‌گویند باقی الاموات. یک نوع درخت است که باقی الخیرات است. ما یک شهرستان داریم که ۶ کیلومتر طول دارد اما حدود ۵۰ قنات دارد. به دلیل وجود قنات‌های بسیار در شهرستان ما درختان باقی الاموات و باقی الخیرات زیاد است.

درخت چنار، درخت توت، در شهرستان ما بسیار زیاد است. من به خوبی به یاد دارم که آن زمان که مردم به چوب نیاز داشتند هیچکس جرأت نمی‌کرد به درختان وقفی دست بزنند و این درخت‌ها برای مساجد و حسینیه‌ها بود. وقتی کسی چیزی را خیرات می‌کند حتی چوب آن هم خیرات می‌شود.

خدمت کردن به درخت مثل این است که من مسافر که به کنگره امدم واقعاً نیازمند بودم و از زمین به کلی کنده شده بودم. من یک درخت بودم که در حال خشکیدن و مردن بودم و از مُردن استقبال می‌کردم. وقتی به من خدمت شد و به من رسیدگی شد امروز به این نتیجه رسیدم که باید جوانه بزنم و باید خودم رانشان بدهم و به کسی که به من خدمت کرده است و من را به راه راست هدایت کرده احترام بگذارم.

راهنمایی که به من خدمت کرده است مثل چوبی می‌شود که کنار نهال جوان گذاشته می‌شود تا نهال خم نشود. من امروز باید جواب خدماتش را با یک جوانه زدن، با برگ زدن نشان بدهم. درختکاری یکی از کار‌های مفید است که متأسفانه امروزه جامعه ما از آن دور شده است. شهرستان ما مانند یک جنگل پر از درخت بود اما امروزه به دلیل صنعتی شدن درختکاری در آن کم شده است و کسی به کاشتن درخت اهمیت نمی‌دهد.

تشکر می‌کنم از آقای مهندس که این دستور جلسه را قرار داده است و‌امیدوارم پای کنگره به شهر من هم باز بشود و مردم این حرکت درختکاری را که کنگره انجام می‌دهد ببیند.

خیلی از مردم هستند که در آرزوی زندگی مانند کنگره هستند. بنده امسال به جمع‌آوری برگ درختان باغ و رسیدگی به باغ شدم در حالی که سال‌های قبل این کار‌ها را انجام نمی‌دادم. وقتی کارم تمام شد گفتم چقدر لذت بخش بود. واقعاً خدمت کردن حتی به یک درخت آموزش می‌خواهد که من خودم نداشتم. باری به هر جهت زندگی می‌کردم. هیچ حرکتی انجام نمی‌دادم می‌گفتم شد شد نشد نشد. حرکت کردن را در کنگره یاد گرفتم و‌امیدوارم تا روزی که زنده هستم از کنگره بهره‌مند شوم.

عکس:مسافر احمد- لژیون مرزبانی 

تایپ، ویرایش و بارگزاری خبر: مرزبان خبری 

نمایندگی دلیجان 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .