مصاحبهای زیبا در مورد دستور جلسه «درختکاری» با مرزبان پارک همسفر اعظم ترتیب دادهایم. امیدوارم از این مصاحبه لذت ببرید. ایشان به همراه مسافرشان، با تخریب بیش از بیست سال وارد کنگره شدند. آخرین آنتیایکس مصرفی مسافرشان تریاک و شربت تریاک بود. سفر خود را با راهنمایی مسافر محمد زمانیان و راهنمای خودشان همسفر سمیه آغاز کردند. به مدت ده ماه و ده روز سفر کردند و در ادامه، سفر نیکوتین داشتند با تخریب یک سال مصرف سیگار به راهنمایی مسافر محمد زمانیان سفر کردند و اکنون دو سال و چهار ماه است که آزاد و رها هستند. ورزش مسافرشان بسکتبال و ورزش خودشان تنیس است.
آنچه آفریده شده (انسان)؛ باید در مسیر حرکت و تلاش قرار بگیرد، هر قدمی که برمیدارد، میتواند زندگی خود و دیگران را به گلستانی تبدیل کند که با کوچکترین نسیم، عطر خوش آن همهجا را فرا گیرد. بخشش و خدمت در کنگره۶۰ جلوهای از همین حرکت است، جایی که خدمتگزاران با عشق و بدون هیچ چشمداشتی وقت و انرژی خود را صرف کمک به دیگران میکنند و در ازای آن، بزرگترین پاداش؛ یعنی حالخوش را دریافت میکنند.

آقای مهندس در سال ۱۲ جلسه را پایهگذاری کردند، به نظر شما هر کدام از این دستور جلسات چه حکمتی دارند؟
به این فکر میکردم که کنگره۶۰ و آقای مهندس چه نعمت بزرگی هستند که خداوند به من عطا کرده است. در پشت این چیدمان و نحوه قرار گرفتن دستور جلسات هفتگی یک حکمتی نهفته است، بهطوری که هر شخصی که وارد کنگره میشود و شروع به دریافت آموزشها میکند، کمکم با جملهای آشنا میشود که میگوید: «کنگره آدرس هر کسی را به خودش میدهد.» و من همسفر چگونه میتوانم این آدرسها را دریافت کنم؟ تمامی این آدرسها در دستور جلسات هفتگی جمع شدهاند و من را حلقهوار در مسیر رشد، دانایی و تعادل قرار میدهد.
حس شما از خدمت در جایگاه مرزبانی چیست؟
خدمت کردن در این جایگاه یک پاداش و حال خوش است که برای من به ارمغان آورد و من را ذرهذره تبدیل به چشمهجوشان و رودخروشان میکند. حرکت این چشمهجوشان و رودخروشان بستگی به حس خوب، خدمتکردن به همنوع خود دارد در واقع من؛ باید از کنگره بسیار سپاسگزار باشم که این بستر را برای من فراهم کرد که در این مکان خدمت کنم و روزبهروز به حال بهتری برسم و یک انسان پختهتری شوم.
چگونه یک مرزبان با عشق، محبت و احترام در عین حال با قاطعیت، قوانین و حرمتهای کنگره را حفظ میکند؟
من از آموزشهای ناب کنگره چیزهای مهم و باارزشی در کولهبار خود دارم و امیدوارم حافظ این ارزشها که عشق بلاعوض، خدمت به همنوعانم، بخشش، محبت و احترام است باشم. وقتی که فرمانبردار قوانین و حرمتهای کنگره باشم و سرلوحه کارهایم عدالت، معرفت و عمل سالم باشد؛ یعنی در هر جایگاهی که هستم و یا قرار میگیرم؛ باید شاگردی کردن را انجام دهم و با کسب موفقیت و خوشحالی دوستانم بتوانم خوشحال باشم و انرژی که از راه درست و راستین که کنگره به من آموزش میدهد بهدست میآورم را بتوانم با هوشیاری کسب کنم، تا آن پیمانی که در محضر خداوند و نگهبان کنگره بستهام را فراموش نکنم. آنوقت پرچمدار عشق و محبت مادری و در عین حال قاطعیت و جذبه پدری را دارم و سرافراز و سربلند خواهم بود.
به نظر شما زیباترین و بارزترین الگویی که میتوان در زندگی از آن پیروی کرد چیست؟
در سیدی الگو آقای امین میفرمایند: «خطکش ما همین دانش طبیعت و همین طبیعت است. همه ما میدانیم که طبیعت بزرگترین الگو و آموزگار برای ما است که از کمترین امکانات بیشترین و بهترین بهره و راندمان را برای انسانها دارد. از تلخترین یا شورترین آبها و سفتترین خاکها و بدبوترین کود بهترین میوه را میدهد و بهترین و خوشمزهترین میوهها را برداشت میکنیم. »؛ پس من اعظم میتوانم به طبیعت نگاه کنم و در تمام سطوح زندگیام از آن درس و الگو بگیرم و از تلخترین و بدترین مسائل و مشکلات، بهترین و زیباترین خواستها و تقدیرات را برای خود و دیگران رقم بزنم.
کنگره۶۰ احیای انسانها را هدف خود قرار داده است و کاشت درخت نیز نوعی احیاگری در طبیعت محسوب میشود، این دو چه ارتباطی با یکدیگر دارند؟
کنگره مثل طبیعت است که یک بذر را داخل خود میکارد و آن بذر را با آموزشها آبیاری میکند و ذرهذره رشد و بار و میوه میدهد. این تولدی دوباره برای انسانی که تاریکیها را تجربه کرده است و آقای مهندس از طبیعت الگو گرفتند و باعث شدند انسانها به گردونه حیات خود برگردند؛ پس کاشتن درخت هم باعث احیای طبیعت میشود و این دو با هم همخوانی دارند.
از نگاه شما، طبیعت چه درسهایی برای ما دارد و چگونه میتوانیم از آن الگو بگیریم؟
طبیعت بهترین و بزرگترین عامل برای آموزش گرفتن است. خود درخت نماد سرسبزی، آبادانی و مظهر زندگی و باعث لطافت و موجب آسایش انسان و صفا و پاکی طبیعت است.
لطفاً از سختیها و آرامشهایی که در جایگاه مرزبانی تجربه کردهاید برای ما بگویید.
کنگره را؛ مانند یک باغ و بهشت که فرشتگان در آن رفت و آمد میکنند میبینم که مرزبانان و خدمتگزاران واقعی با جان و دل به این فرشتگان خدمت میکنند و هر چه بیشتر خدمت میکنند یا خدمت آنها سختتر باشد، بیشتر لذت میبرند و سختی آن همانطور که در کنگره گفته میشود، راه رفتن روی گدازههای آتش است؛ یعنی وقتی خدمتی انجام میدهی خدمت درست و صادقانه باشد نه برای اینکه بخواهی خودت را نشان بدهی که من مرزبان هستم و بقیه تحت فرمان من هستند.
اگر برای فخر، غرور و منیت باشد این آتش خودش را میسوزاند؛ اما اگر انسان در جایگاهی قرار گرفت و حواسش به نیروهایش نباشد، کلاهش پس معرکه است؛ پس همینجا است که میگویند: خداوند یک لحظه خودمان را به خودمان واگذار نکند.
فردی که میخواهد به جایگاه خدمت به خلق برسد؛ باید از نظر فکری و بینشی به چه سطحی رسیده باشد؟
همانطور که در وادی چهاردهم گفته شد پلههای رسیدن به عشق خالق، عشق بلاعوض به مخلوقین او است. انسانهایی که واقعیتها را میبینند و در راه صراط مستقیم و درستی، راستی و حقیقت هستند، خودشان را در وجود انسانهای دیگر میبینند و هر آنچه را که میدهند به دنبال بازپسگرفتن آن نیستند و آنجا است که رشد و ارتقا مییابند.
اولین خدمتی که در کنگره انجام دادید چه بود و چه حسی از آن داشتید؟
استاد سردار در کتاب۶۰ درجه میفرمایند: «باید بدانیم ما همه برای خدمت و آموزش پا به حیات نهادهایم، ابتدا آموزش، سپس خدمت درست انجام دهیم به نوع خدمت هم فکر نکنیم.» یک زباله کوچک از روی زمین برداشتن هم خدمت است که من از زباله برداشتن از روی زمین و صندلی شستن و صندلی جابهجا کردن شروع به خدمت کردم؛ چون فکر میکنم، میبینم من در کنگره هر کاری که به عنوان خدمت انجام میدهم، انرژی و حال خوشی است که نصیب خودم میشود و هر لحظه من به این حال خوش نیاز دارم. این حال خوش وصفناپذیر است؛ پس هرچه کنم به خود کنم گر همه نیک و بد کنم.
چه پیامی برای همسفرانی که از خدمت گریزان هستند دارید تا انگیزه و اشتیاق بیشتری برای خدمت پیدا کنند؟
خدمتکردن یک موهبت الهی است که نصیب هر کسی نمیشود، هدف اصلی از خدمت کردن در کنگره، گرفتن آموزشها و رسیدن به تعادل است. استاد امین در جزوه جهانبینی میفرماید: «همه ما به دنبال انرژی و حال خوب و به دنبال خدمت هستیم که حالمان خوب شود.» خدمت کردن و به حال خوش رسیدن همان کلام زیبای آقای مهندس است که دیگران کاشتند و ما خوردیم ما بکاریم تا دیگران بخورند. این؛ یعنی قبول سیستم کنگره و در صراط مستقیم بودن و به حال خوش رسیدن.
اهمیت درختکاری چیست و چرا بنیان کنگره۶۰ از اعضا خواستهاند که سالانه حداقل یک درخت بکارند؟
درختکاری و کاشتن درخت یک حرکت بسیار زیبا در کنگره۶۰ توسط آقای مهندس بهخاطر پراهمیت بودن آن جزء دستور جلسات هفتگی شد. طبیعت و درختان برای ما از اهمیت بالایی برخوردار هستند و ما هر سال کاشتن درخت را در یک روز مشخص انجام میدهیم تا اگر به طبیعت و زمین خسارتی وارد کردیم با این کار بتوانیم تا حدی جبران خسارت کنیم. هر مسافری که به رهایی میرسد، موظف است که هر سال یک درخت بکارد؛ چون کار کنگره احیای دوباره انسانها است و به شکرانه این عمل عظیم کاشتن درخت و پرورش و آبیاری آن به دستان افراد رها شده است تا خودشان موضوع (در آخر امر، امر اول اجرا میشود) را با رشد درختان نظارهگر باشند.
به نظر شما چگونه میتوانیم محیط زیست و شرایط زندگی را برای همه بهتر کنیم تا هستی جای زیباتری شود؟
طبق سیدی درختکاری؛ باید مراقب طبیعت باشیم و آبها را به لجن تبدیل نکنیم. انسانها به دلیل بیتوجهی به طبیعت و آلوده کردن آن آسیبهای فراوانی به سیستم هستی وارد کردند؛ مثلاً آب رودخانهها و سواحل دریاها را با زبالهها آلوده کردن، در حریم رودخانهها آپارتمان ساختن که در زمان بارندگی و سیل سبب آسیب میگردد. زندگی انسانها و حیوانات و ... به طبیعت بستگی دارد و اکسیژن برای تنفس امری حیاتی است؛ بنابراین باید با کاشتن درخت به پاکیزگی هوا و زیبایی محیط زندگی خود کمک کنیم.
خدمت در جایگاه مرزبانی چه دستاوردهایی برای شما داشته است؟ آیا در زندگی شخصی و اجتماعی شما هم تأثیر داشته است؟
این جایگاه درسها و تأثیرات بسیار عمیقی بر روح و جانم گذاشت و هر لحظه شاهد پیشرفت درونی خود میشوم. من مثل زمینی بودم که پر از سنگلاخ و علفهای هرز بود که این جایگاه به معنی واقعی من را شخم زد و سنگلاخها و علفهای هرز درونم را بیرون کشید و خودم را با خودم آشنا کرد. محبت درونی من بیشتر شد و انسانهای بیشتری را دوست دارم. ظرفیت در درونم رشد کرد و تواناییهای خودم را کشف کردم. دیدم نسبت به اطرافیان و اطرافم وسیعتر شد، خدمت مرزبانی ارزشها و برکات بیشماری برای من در زندگی و در کنگره و هم در اجتماع دارد که میتوانم از آن کتابی بنویسم؛ پس به همین چند مورد بسنده میکنم.
باتوجه به سه اصل (معرفت، عدالت و عمل سالم) که شما ناظر آن هستید، چه اقداماتی انجام میدهید که از این مسیر خارج نشوید؟
نیاز انسانها به خدمت کردن بلاعوض با چاشنی عشق محبت و آموزشهای ناب کنگره امکانپذیر است، کسیکه میخواهد به تکامل برسد و از مسیر صراط مستقیم خارج نشود با تکرار منظم خدمت بلاعوض و تمرین، بالا بردن نقطه تحمل و خدمت مالی در کنگره میتواند خود را ارتقاء دهد و مسیر را برای خود هموار سازد.
کلام آخر ...
خداوند را بسیار شاکر و سپاسگزارم که در این مسیر سبز در حال خدمت به همنوعان خود هستم و امیدوارم جایگاههای خدمتی دیگری را لمس کنم و به جز خدا نبینم و برای رضای خدا خدمت بلاعوض همراه با عشق و محبت به خلق انجام دهم تا به جایی برسم که از آن انشعاب یافتهام.
مصاحبه کننده: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر عفت (لژیون چهارم) مسئول مصاحبه
ویرایش: همسفر الهام رهجوی راهنما همسفر مهشید (لژیون چهاردهم)
عکاسخبری: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر مهشید (لژیون چهاردهم)
ویراستاری و ارسال: همسفر مهناز رهجوی راهنما همسفر عفت (لژیون چهارم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی هاتف
- تعداد بازدید از این مطلب :
297