جلسه دوازدهم از دوره پنجم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران نمایندگی شوشتر با استادی راهنما همسفر نازنین، نگهبانی همسفر ثریا و دبیری همسفر زینب با دستور جلسه: "درختکاری "در روز دوشنبه 13 اسفند ماه 1403 ساعت 16:00 آغاز به کار کرد.
.jpg)
خلاصه سخنان استاد:
از نگهبان جلسه همسفر ثریا تشکر میکنم که این فرصت را به من دادند تا در این جایگاه بنشینم و خدمت کنم. خدا را شکر میکنم که امروز این جا حضور دارم و میدانم که اگر امروز این جا هستم به واسطه خیلی چیزهایی است که در بیرون اتفاق افتاده است. از آقای مهندس تشکر میکنم بابت بستری که فراهم نمودهاند تا ما بتوانیم این جا باشیم و در کنار هم لذت آشپزی کردن را ببریم. همسفران مطمئناً آشپزی کردن را دوست دارد و این که در کنار عزیزانت غذا را درست کنی خیلی لذت بخش و آموزنده است. خدا را شکر میکنم که این جا هستم و آموزش میگیرم، این که آشپزی کردن باشد، یعنی همیشه قرار نیست انسان از درس و مشق و کتاب و دفتر درس بگیرد، یک وقتهایی از همین سر قابلمه گذاشتن و برداشتن هم میشود درس گرفت. دوست دارم قبل از شروع صحبتم راجعبه دستور جلسه، اول فرا رسیدن ماه مبارک رمضان را تبریک بگویم. کسانی که روزه گرفتهاند، نماز و روزهشان قبول باشد. یکی از رهجوهایم میگفت که من شاید نتوانم روزه بگیرم، خواستم این نکته را یادآور باشم که در کنگره60 اصلاً بحث دینی و مذهبی این قضیه مد نظر نیست، آن یک مسئله شخصی است که به خود افراد مربوط میشود، در کنگره تا حالا هیچ وقت، هیچ کس از من نپرسیده که روزه هستی یا نه؟ این سؤال از کسی پرسیده نمیشود، مگر در موارد خاص؛ پس این را مد نظرمان قرار بدهیم که در کنگره روزه گرفتن اجباری نیست و اگر قرار باشد که روزه بگیریم دلیل علمی و از لحاظ فیزیولوژی بدنمان به ما گفته میشود.
دستور جلسه امروز هفته درختکاری است.
شاید فکر کنیم که درختکاری اصلاً ربطی به جهان بینی ندارد؛ ولی به نظر من کاشتن یک درخت رابطه مستقیمی روی فکر و اندیشه من دارد، من خودم سال گذشته در باغچه یک درخت کاشتم و هر بار که به آن نگاه میکنم یک احساس شور و شعفی دارم؛ پس پشت این کار یک افکار و اندیشه و یک آموزش بوده است وگرنه چرا من قبلاً درخت نمیکاشتم؟ چرا تا قبل از این به فکر نبودم که درختی بکارم؟ این جهانبینی را من در کنگره یاد گرفتم. دستور جلسه هفته درختکاری برگرفته از وادی دوازدهم است (در آخر امر، امر اول اجرا می شود.) این برای من و مسافرم یک آموزش است، به ما می گوید؛ کاری را که از همان ابتدا برایش قصد کردی و میخواستید انجامش بدهید در آخر نتیجهاش را میگیرید. یعنی اگر بذری را کاشتی در آخر به یک درخت میرسید، پارامتر زمان را برای من معرفی میکند و به من میگوید که همیشه؛ باید زمان را در نظر بگیرید؛ مثل مسافری که به کنگره میآید و به او میگویند، که 10 تا 12 ماه طول میکشد تا به درمان برسید. یک درخت هم به خاطر این که به بار بنشیند و ثمر بدهد زمان لازم دارد و طول میکشد، حالا من مدت زمان دقیقش را نمیدانم، البته یک درخت گردو با یک درخت کُنار فرق میکند، حتی نفس آنها هم با هم فرق میکند. مراتب نفس درخت نخل خیلی بالاتر از یک بوته خار است، خدا را شکر که ما همه اینها را در کنگره یاد گرفتهایم. من همیشه این طوری فکر میکنم که این کار برای مسافر من یک یک آموزش است. مسافر من درخت را می کارد و بعد باید به فکر این باشد که آن را آبیاری کند تا خشک نشود، زمان را هم در نظر بگیرد و این کار به بالا بردن نقطه تحمل آن کمک میکند. یک سوال پیش میآید، چون خودم قبلاً برایم سوال بود که بعد با مطالعه کردن به جوابش رسیدم، خواستم ببینم این سوال برای شما هم پیش آمده؛ این که چرا در کنگره60 مسافرین سفر اولی در هفته درختکاری نمیتوانند در اردوی درختکاری شرکت کنند؟ و باید الزاماً سفر دومی باشند یا بعضاً باید یک سال از سفرشان هم گذشته باشد؟
برداشت خود من این بود، که یک مصرف کننده زمانی که مصرف میکند اولین نفر به خودش، یعنی به جسم و روح و روانش آسیب میرساند، بعد به خانواده و در نهایت به جامعه آسیب وارد میکند و زمانی که میخواهد درمان بشود؛ باید دقیقاً این سیکل را همان جوری انجام بدهد؛ یعنی باید اول خودش را احیا کند، بعد خانواده و بعد هم جامعه را احیا کند؛ پس مسافری که سفر اولی است؛ باید فقط به فکر سفر اول و خوردن به موقع OT باشد تا جسمش احیا شود و به وسیله سیدیها و آموزشها جهانبینیاش تغییر کند، وقتی که به درمان رسید به خانواده بر میگردد و بعد از آن میتواند به جامعه خدمت کند. جامعه شامل همین کره زمین میشود، کره زمینی که ممکن است با ته سیگارهایی که انداختهاند کلی بهش آسیب رساندهاند، به نظر من فقط مسافرها به زمین آسیب نزدهاند. یک وقتهایی من نازنین هم به خاطر جهل و نادانی خودم به زمین آسیب زده باشم، جهلی که همیشه اول صحبتها نگهبان میخواند، که از جهل خودمان به خداوند پناه میبریم. همین استفاده بیش از حد از آب، که ما خانمها خیلی آب مصرف میکنیم، این موارد میتوانند به کره زمین آسیب برسانند.
به نظر من در اینجا و با آموزشهایی که گرفتهایم، این فرهنگ سازی اتفاق افتاده، که به فکر زمین باشیم و کره زمین را جدی بگیریم. ما در وادی دوازدهم خواندیم که، نیمی از عالم بالا و نیمی از عالم پایین هستیم؛ یعنی انسانها در بالاترین مقامها هم که باشند باز نیمی از عالم بالا که منظورشان مراتبربانی است و نیمی از عالم پایین که آقای مهندس فرمودند؛ پستتر از یک حیوان هم میتوانند باشند. کاری که ما انسانها میکنیم این است که میتوانیم نفس خودمان را طوری تربیت کنیم که از آن مراتب حیوانی فاصله بگیریم و به نیمی از عالم بالا برسیم. به عقیده من درخت کاشتن یک مرتبهای است که میتواند ما را به آن مرتبههای بالا برساند، میتواند نفس ما را قدرت بدهد تا قالبمان را درستتر بسازیم.
نکته دیگر این که، در کل کشور روز درختکاری 15 اسفند ماه برگزار میشود به همین دلیل هم درختکاری در کنگره60 همیشه اسفند ماه برگزار میشود.
در وادی دوازدهم یک متنی است که دوست دارم برایتان بخوانم. آقای مهندس میگویند: اصولاً عشق چیزی است که جمع میکند و تنفر دور میکند. قدرت مطلق از طریق القا عشق را در ذرات دمید و در اثر قدرت شگفت انگیز عشق مقداری از امواج را به هم نزدیک و متراکم نمود و پایه جهان خاکی را به وجود آورد؛ سپس گویی آن را مانند یک درخت در جهان فعلی ما و شما کاشت، درست مثل یک گردو که میتوانیم با موجود بودن سایر نیروها و مواد اولیه در زمین و فرایندی خاص به میلیاردها، میلیارد گردو برسانیم. همه چیز از روی الگو ساخته می شود، همانطور که ماهی تکثیر میشود، انسان هم تکثیر میشود. شما یک درخت گردو را میکارید؛ اما بقیه نیروها مثل آب، خاک، باد و آتش جمع میشوند تا یک گردو میشود، میلیاردها گردو؛ چون نیروها ذره ذره گسترش پیدا میکنند.

مرزبان کشیک: همسفر فاطمه و مسافر جلیل
تایپ و عکاس: همسفر زینب رهجوی راهنما همسفر مرضیه (لژیون اول)
ویراستاری و ارسال: همسفر زینب نگهبان سایت
همسفران نمایندگی شوشتر
- تعداد بازدید از این مطلب :
92