سیزدهمین جلسه از دورشصت و هشتم سری کار گاه های آموزشی، عمومی کنگره۶۰، به نمایندگی ابن سینا به استادی راهنمای محترم مسافرمحمد، نگهبانی مسافر مصطفی و دبیری مسافر حمید رضا با دستورجلسه جلسه (درختکاری ) در روز شنبه 11 اسفند ۱۴۰۳ در ساعت ۱۶:۳۰ آغاز بکار نمود
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان محمد هستم مسافر:
خدا را شکر میکنم که توفیقی حاصل شد که در این جایگاه قرار بگیرم و آموزش بگیرم از همه شما سپاسگزارم از ایجنت محترم و گروه مرزبانی و همه خدمتگزاران سپاسگزارم.
دستور جلسه امروز در دو بخش برگزار میشود، بخش اول در مورد دستور جلسه درختکاری و بخش دوم در رابطه با تولد یک سال رهایی مجید عزیز هست.
بخش اول:
در مورد درختکاری همانطور که میدانیم طبیعت و زمین بهعنوان مادر تمام موجودات شناخته میشود، چگونه اتفاق میافتد که من محمد در اثر ندانستن و دانستن در طبیعت تخریب ایجاد میکنم و باعث میشوم که این طبیعت که برای ما مانند ریههای ما عمل میکند و به من زندگی میبخشد به این شکل به طبیعت خیانت کنم.
عرض کردم بخشی دانسته است و بخشی ندانسته است من محمد که به این سن رسیدم چهارده پانزده سال مصرف مواد مخدر را شروع کردم و در تاریکیها بودم.
اعتیاد فرهنگ خاص خودش را دارد، منش و تأثیرات خودش را به همراه دارد که باعث میشود به طبیعت آسیب بزنم و تخریب ایجاد کنم.
هفته درختکاری با وادی دوازدهم درگیر هست که در پایان وادی دوازدهم درختکاری را به من گوش زد میکند که تو زمانی که نمیدانستی، این کارها و تخریبها را ایجاد کردی، تخریبی که نباید را ایجاد کردی، انسان موجودی است که سر خودش را کلاه میگذارد زمانی که من محمد به طبیعت آسیب میزنم در اصل سر خودم را کلاه میگذارم، زمانی که درخت را میشکنم یا محیطزیست را آلوده میکنم.
کنگره 60 در این مرحله بیان میکند که تو باید جبران خسارت کنید، در وادی هشتم هم داریم که جبران خسارت از خانواده، جامعه و از طبیعت؛ خوب این جبران خسارت چگونه است؟
من یاد صحبتهای استاد امین افتادم که میفرمایند: اگر از مکانی عبور کنید و اگر در آن مکان زبالهای ریخته باشد ممکن است آشغالی بریزیم ولی اگر بخواهیم که همانجا را درست بکنیم فقط کافی است که یک مقداری گیاه و درخت بکاریم، ولی مجدد من محمد در مقاطع به دلیل ندانمکاریها زباله میریزم و آسیب میزنم.
نکتهای که ذهن من را مشغول کرده است این است که زمانی که در جنگل و طبیعت میرویم اشخاصی هستند که زبالهها را در کیسهزباله جمع کردهاند و خیلی مناسب بستهبندی میکنند و به درخت آویزان میکنند این موضوع را درک نمیکنم، این زبالهها روزی به زمین ریخته میشوند جمع نکردنشان با جمعکردنشان تفاوتی ندارد.
در زمانهای قدیم ما دستور جلسهای داشتیم بهعنوان تماشاچی باشیم یا بازیگر؛ من این دستور جلسه را خیلی دوست داشتم واقعاً به من محمد یک تلنگری میزد که باید بازیگر باشم.
قوانینی که در درختکاری وجود داره این هست که سفر دومیها میتوانند در درختکاری شرکت کنند ولی سفر اولی هم میتواند آسیب نزند، سیگار و آشغال نریزد، در انتهای وادی دوازدهم نکتهای هست که زندگی بکنیم و بگذاریم دیگران هم زندگی بکنند، به طبیعت آسیب نزنیم.
من این موضوع را یاد گرفتهام که سعی بکنم آسیب نزنم.
خیلی ممنون بیشتر از این در مورد دستور جلسه صحبت نمیکنم.
بخش دوم:
ابتدا تبریک میگویم خدمت مجید عزیز خدمت همسفر ایشان خدمت راهنمای ویلیام آقا حشمت عزیز و راهنمای همسفرشان، مجید در اوایل سفرش در لژیون آقا حشمت بودند زمانی که آقا حشمت لژیونشان را تحویل دادند به دلیل اینکه نیاز داشتند در لژیون قرار بگیرند در لژیون راهنمای ویلیام، آقای ابراهیم رجبی حضور پیدا کردن به آقا ابراهیم رجبی تبریک میگویم، به دختران آقا مجید تبریک میگویم و همانطور که جواب آزمونهای راهنمایی آمده آقا مجید و همسفرشان در امتحانها قبول شدند و شال خوشرنگ تازه واردین را گرفتهاند، به همه عزیزان که در آزمون راهنمایی قبولشدهاند تبریک میگویم.
مجید این نبود که الان هست، ابتدا با مشکلات زیاد و منیت وارد کنگره 60 شد و یادم هست که گفتند سالها پاکی داشتهام و راه را بلد هستم به ایشان گفتم که الآن چکاره هستی گفتند مصرفکننده، به ایشان گفتم اگر بخواهی منیت داشته باشی به نتیجه نمیرسی باید سرخودت را باراهنما عوض کرده و فرمانبردار باشی، خوشبختانه خیلی خوب مجید حرف گوش کرد و در جلسات حضور پیدا کرد و زمانی دبیر لژیون بودند کارشان را بهخوبی انجام دادند، اگر ما در این جایگاه میگوییم که شخص این کار را کرد و آن کارکرد به دلیل این هست که اگر منم بخواهم آینده خوبی داشته باشم باید فرمانبردار خوبی باشم.
مرسی از اینکه توجه کردید.


.jpg)
سخنان مسافر مجید:
خیلی متشکرم که همه حضور دارید، خیلی خوشحالم و قصد دارم از آقای مهندس قدردانی بکنم و خانواده محترمشان، از راهنمای محترم آقا محمد تشکر میکنم.
من از روز اول چشم گفتم و فرمانبرداری کردم در روزهای نخست حال خوبی نداشتم خدا را شکر میکنم که در اولین سال رهایی خودم شال سبز را گرفتم تا پایههای خودم را قوی کنم از آقا حشمت و آقا ابراهیم رجبی تشکر میکنم، از همسفرم و راهنمای همسفرم تشکر میکنم.
خدا را شکر میکنم که با همسفرم در خانه مشکلی ندارم و سعی میکنیم در خانهبر روی کارهای کنگره 60 تمرکز کنیم.
در پایان سخنانم از آقا کریم راهنما تازه واردین خودم و از آقا محسن یعقوب لو تشکر میکنم.
سخنان راهنما همسفر:
سلام دوستان مینا هستم همسفر خدای خودم را شاکر هستم در این جایگاه قرارگرفتهام، ابتدا چاپ مقاله آقای مهندس را درباره سرطان را خدمت ایشان تبریک میگویم و به اعضای کنگره 60 تبریک میگویم.
واین روز عزیز راخدمت آقا محمد و آقا مجید تبریک میگویم و خدمت خانم فاطمه همانطور که آقا مجید گفت: خانم فاطمه نمیخواست بیاد ولی آمد و فرمانبرداری کرد شال سبز گرفتند و در مورد دستور جلسه اینکه یک مسافر وقتی به رهایی میرسد مانند یک بذر است و ضعیف است و آرامآرام اگر به آن رسیدگی کنیم مانند یک درخت استوار میشود و به ثمر میرسد.
در کنگره 60 این موضوع صادق است و نباید توقع داشته باشیم همهچیز خوب باشد، باید به همدیگر زمان و فرصت لازم را بدهیم تابهحال خوب برسیم و این موضوع را بدانیم که نیروهای بازدارنده هستند و همیشه کلاههای جدیدی دارند که بر سر ما بگذارند.
از همه شما ممنونم که توجه کردید.
سخنان همسفر فاطمه:
سلام دوستان فاطمه هستم همسفر خدای خودم را شکر میکنم که آمدم و ماندگار شدم و از همه عزیزان تشکر میکنم از آقای مهندس تشکر میکنم از خانم مینا راهنمای عزیزم و آقا محمد راهنمای مسافرم تشکر میکنم از آقا حشمت راهنما نیکوتین مسافرم تشکر میکنم که همیشه راهکارهای ایشان به مسافر من کمک کرده است.
از تمام خدمتگزارهای شعبه تشکر میکنم، از خانم نورا تشکر میکنم از دخترهای گلم تشکر میکنم که به ما کمک کردند.
از نوه گلم تشکر میکنم در پایان سخنانم باید بگویم که من دوباره عاشق مسافرم شدم.
ممنون
.jpg)
عکس : مرزبان محترم خبری مسافر وحید
تایپ و نگارنده: همسفر سجاد لژیون نهم
تنظیم و ارسال: مسافر محمد لژیون بیست یکم (نگهبان سایت)
- تعداد بازدید از این مطلب :
284