جلسه هشتم از دور پنجم جلسات لژیون سردار ویژه همسفران آقا نمایندگی آکادمی با دستور جلسه " الهام از رمضان" به استادی راهنمای تازهواردین محترم همسفر محمد، نگهبانی راهنمای محترم همسفر علیاصغر و دبیری همسفر علی، پنجشنبه 1403/12/8، ساعت ۱۲:۰۰ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
خیلی برای من جالب بود که برای دستور جلسه الهام از رمضان بهعنوان استاد جلسه لژیون سردار دعوت شدم؛ چون در این هفته مادرم هم در لژیون سردار نمایندگی ایمان استاد جلسه بودند. نمیدانم که چگونه این اتفاق را تفسیر کنم؛ ولی میدانم که هیچچیز بیدلیل اتفاق نمیافتد.
داشتم فکر میکردم که در این جلسه چه بگویم؟ از تجربیاتم یا از خوبیهای این ماه بگویم. سیدیهای مربوط به ماه رمضان را گوش دادم. صحبتهای هفته گذشته مهندس مربوط به دستور جلسه را گوش دادم تا القاء بشود که چه بگویم. درنهایت تصمیم گرفتم که هم یک مقدار از تجربیات شخصیم بگویم.
من در خانواده مذهبی پرورش یافتم و روزه گرفتن را بهصورت درصدی یا به قول خودمان کلهگنجشکی از دوران کودکی آغاز کردم. در ادامه هم در ماه رمضان بهطور کامل روزه میگرفتم؛ اما وقتی به کنگره 60 آمدم تازه فهمیدم روزه گرفتن و ماه رمضان یعنی چه.
قبل از اینکه صحبتم در مورد ماه رمضان را شروع کنم فرارسیدن این ماه را پیشاپیش تبریک میگویم و امیدوارم برای همه شما ماه با برکتی باشد. قرآن در ماه رمضان نازل شد. همانطور که میدانید روش DST هم در ماه رمضان کشف شد. خیلی از اتفاقات جالب که نقطه عطف تاریخ بشریت هست در ماه رمضان اتفاق میافتد. یک دلیل خاصی باید وجود داشته باشد.
قبل از ورودم به کنگره زیاد به این ماه بهطور جدی فکر نمیکردم. یک ماه و یک عمل عبادی بود که در منزل ما انجام میشد و من هم همراه خانواده انجام میدادم و خیلی عادی از کنارش میگذشتم.
با ورود به کنگره و گرفتن آموزشهای کنگره به این نتیجه رسیدم که ماه رمضان فرصت مناسبی است تا من توان خودم را بسنجم. کسانی که بهطور کامل روزه میگیرند، متوجه میشوند که روزه گرفتن باعث میشود که یک سری ناخالصیها خودش را نشان دهد. من روزه میگیرم میزان قند خون و یک سری هورمونها پائین میآید، بعد ببینم آیا میتوانم جواب دو نفر را با روی خوش بدهم یا نه؟ جدای از تزکیه پالایشهایی که بهواسطه روزه گرفتن در جسم رخ میدهد، تزکیه پالایش صور پنهان هم خیلی مهم است؛ چون صفات منفی به زیبایی خود را نشان میدهند.
من داشتم فکر میکردم که در مثلث جهالت جزوه جهانبینی کاربردی ضلعی به نام ناامیدی است. ناامیدی حسی است که من را از تجربه کردن محروم میکند. برای از بین بردن ناامیدی بایستی حرکت کنم. گاهی اوقات من حرکت میکنم؛ اما ناامید باعث میشود که نتوانم تجربه کنم یا حسی نسبت به آن حرکت داشته باشم.
گاهی اوقات شوکی بالاتر از آن حرکتی که انجام میدهم نیاز دارم برای اینکه از ناامیدی خارج شوم. این شوک میتواند با گرسنگی دادن ایجاد شود. مهندس در یکی از همین سیدیهایی که مربوط به ماه رمضان بود فرمودند: ما روزههای مختلفی داریم. روزه مواد، روزه غذا که همان روزه عبادی ما است و حتی روزه سکوت داریم.
به نظر من روزه پول هم داریم. یکوقتی من یک وعده از غذایی که میخورم را میبخشم بعد میبینم که چه اتفاقاتی در جسم و صور پنهان من میافتد. یکوقتی هست که من یکبخشی از درآمدی که با هزاران زحمت در این اوضاع اقتصادی به دست آوردم میبخشم و خودم را از آن محروم میکنم و بعد میبینم که چه اتفاقی برای من میافتد؟ چه صفاتی خود را نشان میدهند؟
به نظر من خدمت مالی و تمرین بخشندگی هم بهنوعی از همین ماه رمضان الهام گرفتهشده و تأثیر گرفته است. این فرصت خوبی است که بیایم اینجا و خودم را بسنجم. گاهی اوقات با بخشش مالی که برای من عادی شده مثل سبد یا لژِیون سردار و ... آن تلنگر به من نمیخورد و متوجه نمیشوم که من در ناامیدی بودم.
با حرکت کردن در مسیر خدمت مالی و تجربه کردن جایگاههای بالاتر در خدمات مالی باعث میشود که به من یک فشاری بیاید تا من متوجه شوم در ناامیدی هستم یا نه؟ باعث میشود که من تجربه کنم. باعث میشود که به تقلا بیافتم و احساس زندهبودن بکنم.
یکی از مباحثی که آدم را از ناامیدی خارج میکند همین خدمت مالی و روزه پول است. من محمد باید از این فرصت استفاده کنم. امسال برای من این اتفاق افتاد. من همیشه فکر میکردم که باید بیست درصد توان مالی خود را ببخشم تا حس کنم. امسال در یک حرکت سی و پنج درصد بخشیدم. قسط اول چیزی حس نکردم. قسط دوم خنثی، هیچچیز حس نکردم. قسط سوم هم چیزی حس نکردم. از قسط چهارم بود که تازه یک مقدار دلم لرزید.
این در جریان زندگی قرار گرفتن برای من خیلی مهم بود که با سه قسط اول نمیتوانستم چیزی حس بکنم. از قسط چهارم بود که من متوجه شدم در ناامیدی بودم، نسبت به پول و نسبت به مادیات هیچ حسی نداشتم و بیتفاوت بودم. اگر پولی به دستم میرسید همینطور در بانک انباشته میشد بدون آنکه هدفی داشته باشم.
این سختی و گرسنگی کشیدن، این شوکی که وارد میشود حالا چه میخواهد تغذیه باشد، چه میخواهد جایی که میخواهم حرفی بزنم انتخاب کنم که ساکت باشم. آن باعث میشود که آتش درون شروع به شعلهور شدن کند، یخها آب بشوند و از زندان ناامیدی رها شوم تا از حرکتم لذت ببرم.

تایپ: همسفر محمد (لژیون اول)
تصویربردار: همسفر بهنام (لژیون اول)
تهیه و تنظیم: سایت همسفران آقا، نمایندگی آکادمی
- تعداد بازدید از این مطلب :
179