پنجمین جلسه از دوره پانزدهم سری کارگاه‌های آموزشی کنگره ۶۰ ویژه همسفران آقا، نمایندگی ستارخان، به استادی مسافر مهدی،نگهبان جلسه همسفر رضا،دبیرجلسه همسفر علی با دستور جلسه "الهام از رمضان" به تاریخ 9اسفند 1403 راس ساعت 14 آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
به نام آنکه کنگره 60 را به وجود آورد و با آموزه ها به من و هم آموزه های من زندگی جدیدی را هدیه داد آن هم بدون هیچ چشم داشتی از شعبه ستارخان قسمت همسفرها تشکر میکنم
برای دستور جلسه الهام از رمضان حرف خاصی ندارم همانطور که آقای مهندس بعضی اوقات گرسنگی دادن به بدن را حیاتی میدانند،راهنمایم گفت حرفت دلی باشد و چیزی ننویس،در مورد زندگی ام خلاصه بگویم که آن زندگی تلخی که داشتم و پروسه ای را طی کردم،اول با پسر خاله ام شروع کردم درخانه، من که هیچ آشنایی با مواد نداشتم که با تریاک و شیره شروع شد اول فکر میکردم که چقدر خوب شد که پسر عمه ام من را با تریاک صرفا آشنا کردند چرا که میتوانستم با چیزهای بدتر آشنا بشم مثل شیشه چرا که بدن خودم هم به تریاک عادت کرده بود بعد از آن پروسه را ادامه دادیم و روزی 6 یا 7 گرم میکشیدیم .بعد از کرونا قضیه هرروز شد و بعد مدتی دیدم جوابم را نمیدهد،شروع کردم به درست کردن شیره و خوردنش باز هم گذشت سپس روزی 20 تا30 قرص متادون می خوردم و شناختی بهش نداشم که چه تبعاتی را همراه دارد،راهی بیمارستان و بستری شدم در آی سی یو به مدت 8 روز که رفتم پیش برادرم چون اطرفیان من اکثرا مصرف کننده بودند،از ایشان ممنونم که چیزی بیش تر از اینکه صرفا راهنمای ام کردن و گفتن باید بروم کلینیک های تخصصی، 7 ماه رفتم کلینیک متاسفانه همیشه در شعبه ام میگویم از تاریکی تریاک رفتم به تاریکی قرص B2،در کلینییک روزی 20 تا میخوردم و چون شیفتی بود کارم برایم خیلی سخت و حالم بد میشد بدلیل تعداد زیادی که میخوردم،یک نفر در محل کار یک دوست که پیشکسوت بود و 11 سال در کنگره حضور داشت، کنگره را معرفی کردند و شعبه رازی را انتخاب کردم و به همراه برادرم شروع کردم به سفرکردن با داروی OT و درمان شدم
دوست واژه بزرگی ست و من در کنگره دوستان خوبی پیدا کردم. امروز حال خوب را مدیون کنگره و عزیزانم که من را در این راه حمایت کردند خصوصا کارفرما که من رادر این مدت کمک کردند و این که ابن حس را بعد از درمان آن تجربه کنم
و ممنون از شما که به صحبت های من گوش دادید.
- تعداد بازدید از این مطلب :
108