به نام قدرت مطلق الله؛
صفت گذشته در انسان؛ صادق نیست، چون جاری است
مسیر زندگی اینچنین است که هیچچیز درهستی و ماورای آن نمیتواند ثابت باشد و تغییر نکند و این جریانات و تبدیلات تا انتهای ابدیت و تا جایی که ازآنجا انشعاب یافتهایم ادامه دارد. صفت حقیقتهای ازلی و ابدیاند خوبی و بدی هرکدام یک فلسفه و مفهومی را در درون خوددارند و آنچه در درون ما باعث تجلی آن صفات میشود در حقیقت جاری بودن آن صفات را تشریح میکند. مانند نیروی جاذبه، عمل و عکسالعمل و یا همین ۱۴وادی کنگره ۶۰ که جزو قوانین هستند اینها جاریاند و پیوسته در حال حرکت اما معنای درونشان پیوسته ثابت است.
درپیام وادی دهم میگوید چهارپایانی که به دنبال پای اضافی میگردند تا خود را محکم در زمین نگهدارند نمیدانند که بدون دستوپا، سر بر سجده الله بسیار آسان است، فقط تمنای دل میخواهد که با آن فاصله بسیار دارند مانند نابینایان که در روزبه دنبال شب میروند. آنکس که باید بداند، میداند و آن میکند که حق میکند. انسان موجودی است که نیمی از عالم بالا و ملکوتی و نیمی از عالم پایین و حیوانی میباشد. وقتی اینگونه بیان میشود یعنی انسان در معرض تغییر، تبدیل و ترخیص میتواند پیوسته تغییر جایگاه دهد اما نکته اینجاست که بهیکباره نمیتوانیم تغییر صفات بدهیم، چون تغییر صفات کار دشواری است اما ناامید نیستیم چون روش درمان تدریجی در کنگره ۶۰ بستری را فراهم کرده که ما با پیروی از چندین قانون مثل نقطه تحمل و یا با حرکت راه نمایان میشود و مانند اینها، میتوان به سمت تغییرات قدم برداشت و البته که بهترین راه تزکیه و پالایش است و اولین قدم دوری از ضد ارزشها و فراهم کردن یکسری ابزار و وسایل است. بهعنوانمثال ما تفکر را بدون ابزار تجربه و آموزش نمیتوانیم به کار بگیریم و اگر انسان سالها درحال تفکر باشد بدون آموزش و تجربه سالم به نتیجه ای نمیرسد.
(5).JPG)
میدانیم که ۴عنصر آب، باد، خاک و آتش هستی را به وجود آوردهاند اما ۳مؤلفه اصلی نور، صوت و حس هم وجود دارند که در جهان زمینی و سایر جهان ها و آسمانها نقش مهم و کلیدی دارند، نور در هستی فرمان میدهد در کتاب آسمانی آمده که خداوند نور زمین و آسمان است اگر نور بر ما نتابد کلیه موجودات و گیاهان قادر به حیات نخواهند بود و اما صوت که وظیفه ای مانند اداره مخابرات را بر عهده دارد و پیامها را انتقال میدهد که ما فقط میتوانیم قسمتی از اصوات در جهان را بشنویم وقتی صوتها پشت سرهم قرار میگیرند معنا پیدا میکنند مانند اثرهای موسیقیها یا اصوات انسانها به زبانهای مختلف، صدای حیوانات و درنتیجه اگر صوت نبود اتصال و کلام نبود، حیات وزندگی معنایی نداشت یعنی سکوت محض.
حس،حس مانند خداوند است و در تمام هستی قوه عقل را به کار میاندازد مانند حس دوست داشتن، حس کمک ویاری به دیگران و این مؤلفهها همانگونه که مفید و سازنده هستند میتوانند در شرایطی مخرب و زیانبار باشند مانند نورهای ناخالص و آلوده که بیشتر شبیه نار هستند. برای تغییر صفت گذشته باید حس را تغییر دهیم در جهت ارزشها و این کار هم سخت است وهم سهل، در مورد انسان راهش تزکیه و پالایش است، آیا میدانید اولین قدم برای تزکیه چیست؟ تفکر، آنهم تفکر سالم با تفکر سالم است که بهتدریج ایمان سالم به وجود میآید و ایمان یعنی تجلی نور خداوند در انسان همان انوار الهی و ایمان سالم است که عمل سالم خود رانشان میدهد، وقتی در راستای اعمال سالم و مسیر صراط مستقیم قرار بگیریم حس سالم آشکار میشود و از حس سالم است که عقل سالم و به دنبال آن عشق سالمی خواهیم داشت و در این مسیر دایرهوار که این مؤلفهها در محیط دایره هستند آموزش سالم و تجربه بسیار مفید است که باعث جهشهایی بهطرف تغییر حس میشود.
در کنگره ۶۰ آموزش میبینیم که این اعمال بهآرامی و به روش تدریجی درحال انجام هستند و عشق سالم ذرهذره پدیدار میشود و نباید انتظار داشت که یکباره اتفاق بیفتد، مانند درمان اعتیاد که از تفکر سالم شروعشده و بهصورت پلهپله و با آموزش قوانین و وادیها و پیروی از آنها و بالا بردن نقطه تحمل ادامه پیدا میکند و بعد از زمان لازم ترخیص و رهایی در دستان ماست اما نه به لحظه باید بدانیم عشقی که لحظه ای و بهیکباره اتفاق بیفتد، شور و هیجان است و موقعی موفق میشویم که آن شور به شعور تبدیل شود آنوقت عشق سالم خواهد بود، عشق سالم هیچگاه تبدیل به نفرت نخواهد شد وگرنه هر عشقی دیر یا زود فروکش خواهد کرد.
به قلم: مسافر جلال کریمی لژیون10
تهیه کننده: مسافر رسول جعفری لژیون 4
- تعداد بازدید از این مطلب :
35