English Version
This Site Is Available In English

یک نفر چقدر زیبا با الهام گرفتن از ماه رمضان اعتیاد را درمان می‌کند.

یک نفر چقدر زیبا با الهام گرفتن از ماه رمضان اعتیاد را درمان می‌کند.

به نام قدرت مطلق  « الله »

نهمین جلسه از شصتمین دوره سری کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ در نمایندگی پرستار با استادی: راهنما مسافر حامد، نگهبانی: مسافر حسین و دبیری: همسفر عادل با دستور جلسه 《 الهام از رمضان 》و همچنین تولد ۵ سال رهایی راهنما مسافر محمد  در روز شنبه مورخ چهارم اسفند ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۶:۳۰ برگزار شد.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان حامد هستم یک مسافر

خیلی خوشحالم که یک بار دیگر تولد تحت عنوان تولد، این جایگاه را تجربه می‌کنم و دستور جلسه امروز دو بخش می‌باشد که یکی الهام از رمضان و دیگری تولد یکی از خدمتگزاران شعبه که بسیار برای خود من انسان قابل احترام و آزاد مردی مسافر محمد می‌باشد. شروع کنگره ۶۰ از این زمان شروع شده و یک قسمت بسیار مهم در کنگره ۶۰ ماه رمضان می‌باشد و همیشه خیلی باشکوه برگزار می‌شود با شروع این دستور جلسه اعضای شعبه همگی جمع میشوند و آشپزخانه شعبه را آماده برگزاری مراسم ماه رمضان می‌کنند و برای خود من جزو اتفاقات خوب می‌باشد. من همیشه ماه رمضان را دوست داشته ام و بعد از ورودم به کنگره بیشتر با آن آشنا شدم و بیشتر علاقه پیدا کردم.
امروز دنبال یک پیام برای تولد محمد عزیز می‌گشتم که سراغ کتاب ۶۰ درجه رفتم و از راهنمای خودم آموزش گرفته بودم که برای پیام همیشه از کتاب ۶۰ درجه استفاده نمایم و مثل کتاب حافظ که تفعل زده می‌شود من هم به سراغ کتاب ۶۰ درجه زیر صفر بروم و از آنجا پیام تولد محمد عزیز پیدا کردم و زمانی که شروع به خواندن کتاب کردم در نظرم آمد که چقدر خوب است که جلسه امروز را با شعری از کتاب حافظ شروع کنم که در کتاب به عنوان سخنی با صاحبدلان در صفحه ۵۶ به نگارش درآمده شروع کنیم که میگوید: بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم، فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم، اگر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزد، من و ساقی به هم سازیم و بنیادش براندازیم، چو در دستت روی خوش بزن مطرب سرودی خوش، که دست افشان غزل خوانیم و پاکوبان سر اندازیم، یکی از عقل می‌لافت یکی طامات می‌بافد، بیا کاین داوری را به پیش داور اندازیم، بهشت عدن اگر خواهی بیا با ما به میخانه، که از پای خمت روزی به حوض کوثر اندازیم، و اینرا خواندم و برایم خیلی جالب بود و در ادامه در مورد شکافتن و طرحی نو صحبت می‌شود شاید برایتان سوال شود که چرا با این شعر خواستم شروع کنم. همیشه صحبت در سی‌دی‌های جناب آقای مهندس و در کنگره همیشه صحبت از این مورد هست که قرار است به یک دانایی و تشخیصی برسیم که راهمان را به درستی پیدا کنیم.

وادی اول تفکر می‌شود، تفکر یعنی حل مسئله، همه ما به خاطر اقلیم و دینمان ماه رمضان را می‌شناسیم ولی یک نفر نگاهش به رمضان چقدر می‌تواند متفاوت باشد که در این ماه یک روشی را پیدا می‌کنند به نام دی اس تی یعنی تیپر کردن و در نهایت تبدیل به روشی می‌شود که باعث درمان اعتیاد و در جهان به این عنوان شناخته می‌شوند در ان جی او های دیگر همه به عنوان ترک اعتیاد نام میبرند ولی جناب آقای مهندس چقدر زیبا با الهام گرفتن از ماه رمضان اعتیاد را درمان می‌کنند و چقدر باید یک نفر در هستی سفر خود را انجام داده باشد که به این نقطه برسد که با نگاه کردن به ماه رمضان و الهام گرفتن از آن روشی را اختراع کنند که با آن اعتیاد درمان شود و در ادامه مقالات و آزمایش‌هایی که با این روش در حال انجام است درمان بیماری های لاعلاجی که در دنیا درمان ندارند در کنگره در حال درمان است و برای خود من باعث خوشحالی و افتخار است که در این سیستم هستم و آموزش می‌گیرم با اینکه هیچ چیزی از آن نمی‌فهمم یعنی ما الان روی یک توپی به اسم کره زمین هستیم که با یک سرعت خیلی زیادی به دور خود می‌چرخد و با یک سرعت خیلی زیادی به دور خورشید و خورشید به دور منظومه شمسی و در کائنات همگی به یک سرعت زیادی در حال حرکت هستند. با وجود پیشرفت علم هیچکس از سرعت حرکت و چرخش اطلاعی ندارد. من حامد از این حرکت و سرعت هیچ اطلاعی ندارم کنگره هم به همین صورت است از زمانی که وارد کنگره شدم و آن چیزهایی که شنیدم و آن چیزهایی که الان در حال مشاهده هستم چقدر برای خودم عجیب و غریب و چقدر جالب است. خدا را شکر می‌کنم از این بابت و تولد محمد عزیز را تبریک می‌گویم.

این را به خودم می‌گویم راهنماها کلاً کسانی را جذب می‌کنند که وجه اشتراکی با آنها دارند یعنی یک نفر وارد لژیونت می‌شود که سرکشی یا منیت یا غرور یا زرنگ بازی و زبل بازی‌هایت را نشان می‌دهد یکی افتادگی یکی شکست همه این‌ها را می‌توانی مانند یک اتاق آینه‌ای شکل در رهجوهایت، یعنی می‌توانی خصوصیات خود را در اعضای لژیونت ببینی. محمد هم به واسطه اینکه یک سن و سال و تجربیاتی داشت، یک سری وجه اشتراکی داشت خیلی کم حرف و همیشه کم صحبت بود، خیلی انسان متشخص و دوست داشتنی است، هر زمان به او نگاه می‌کنم که در لژیون تازه واردین نشسته احساس می‌کنم یک آقای دکتر آنجا هست. خیلی خوشحالم که در کنگره ماندگار شد چون از آن زمان فقط جاوید و محمد ماندگار شدند و باقی اعضا متاسفانه دیگر نیستند. جاهای مختلف کنگره را تجربه کرده است خوشحالم که شال نارنجی را هم گرفته، ما در کنگره یاد گرفتیم که باید از یک سری خواسته‌های معقول خود بگذریم باز هم به محمد تبریک می‌گویم امیدوارم زودتر لژیون زدنش را ببینم.
ممنون از اینکه به صحبت‌های من توجه نمودید.

سلام دوستان محمد هستم یک مسافر،
خیلی خوشحالم که دوباره توانستم این جایگاه را تجربه کنم و آموزش بگیرم،
مطالب زیادی در ذهن من مرور شده که انتخاب این مطالب برایم خیلی سخت است،
خدا را شکر می‌کنم که مطالب زیادی را از کنگره آموزش دیده‌ام و یاد گرفتم به عنوان یک انسان به خودم و جامعه و خانواده‌ام آسیب وارد ننمایم، و فرا گرفتم که چگونه خود و اطرافیان خود را ببخشم زیرا یک مصرف کننده مدام درگیر و آزرده گذشته خود است،
تخریب و آزردگی‌هایی که به خود و دیگران وارد نموده ام و گذشتن از این مقوله کار بسیار سختی است لااقل برای من بسیار سخت است.
کنگره ۶۰ این بستر را فراهم می‌کند که هر شخصی با فراموش کردن تخریب‌هایی که به خود و دیگران زده و جبران خسارت این تخریب‌ها به آرامش برسد،
از همه عزیزان تشکر می‌کنم که در این جشن تولد شرکت نمودند این تولدها در واقع یک نوع یادآوری و پیام به افرادی می‌باشد که دچار ناامیدی شده‌اند این افراد می‌بینند که یک شخصی به مانند محمد توانسته است با حال خراب وارد کنگره شود و از جایگاه‌های مختلف خدمتی استفاده نماید تا به حال خوش برسد،
از آنجایی که من راهنمای تازه واردین هستم در پایان سه جلسه مشاوره همیشه به رهجویانم می‌گویم که من محمد با حال خراب وارد کنگره شدم مصرفم به گونه‌ای بود که می‌بایست مدام درصدد تهیه مواد باشم و اگر مواد مصرفی من در اطرافم نبود دچار استرس شدید می‌شدم و الان ۵ سال از رهایی من می‌گذرد و دوست دارم که خیلی از کارها را انجام دهم و جالب اینجاست که تنها کاری که دوست ندارم و تمایلی به انجام آن ندارم مصرف مواد است و این برای من یک معجزه است و من باید این مطالب را به رهجویانم بگویم و با حس خوب بگویم و یقین دارم که اثر خود را خواهد گذاشت.
در کنگره ۶۰ پنجاه دستور جلسه داریم که آقای مهندس به صورتی این چیدمان را انجام داده است که مدام برای من تکرار شود که من یک انسان مصرف کننده بودم، قدرنشناس بودم و ناسپاس بودم و امروز توانستم انسان متعادلی باشم و آموزش‌هایی را که در راستای دستور جلسات می‌گیرم زندگی را برای من بسیار هموار نموده است.
وقتی در تاریکی‌ها هستی، دست‌هایی وجود دارند که تلاش می‌کنند تا تو را در تاریکی نگه داشته و به قعر سیاهی‌ها بکشانند من توانستم برگردم و سیاهی را پشت سر گذارم و این در واقع پیام تولد برای سفر اولی ها میباشد،
در خاتمه باید بگویم که من با پدر خودم بسیار مشکل داشتم بطوری که سلام و احوالپرسی هم نمی‌کردیم و از معجزات کنگره بود که من توانستم در سالهای آخر عمرشان سعادت پرستاری از ایشان را داشته باشم و مرا ببخشد،
از راهنمای عزیزم آقا حامد تشکر میکنم،
از آقای مهندس و خانم آنی بزرگ، خانم‌ آنی کماندار، خانم شانی و استاد امین که زندگی خودشان را وقف کنگره کردند تا من در آرامش و تعادل قرار بگیرم، سپاسگزارم،
از این که به صحبت‌های من توجه کردید بسیار ممنونم.

 

عکاس: مسافر کوشیار از لژیون نهم

تایپ و ویراست: مسافر مرتضی لژیون نهم مسافر کوشیار لژیون نهم 

بارگذاری: مسافر حسین از لژیون دوازدهم

وبلاگ نمایندگی پرستار

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .