پنجمین جلسه از دوره شصت و دوم سری کارگاههای آموزشی - خصوصی خانمهای مسافر و همسفر نمایندگی یاس اصفهان، با استادی ایجنت محترم مسافر نیکی، نگهبانی راهنما مسافر زهره و دبیری مسافر فاطمه با دستور جلسه «هفته راهنما» در روز چهارشنبه ۱ اسفندماه ۱۴۰۳ رأس ساعت ۱۱:۳۰ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان نیکی هستم یک مسافر
خداوند را شاکر و سپاسگزارم که امروز در این جایگاه قرار گرفتهام تا در خدمت شما باشم. هفته راهنما را در رأس، خدمت جناب مهندس، استاد امین، خانواده محترم ایشان، خانم مونای عزیز، خدمت تمام راهنمایان با هر رنگ شالی که در کنگره ۶۰ خدمت میکنند، تبریک عرض مینمایم. خدمت شما عزیزان و همکاران گلم، عزیزانی که در شعبه یاس در جایگاه راهنمایی خدمت میکنند و خدمت خانم مرجان راهنمای عزیزم تبریک ویژه عرض مینمایم.
من سالها تلاش کردم و این خواسته را داشتم که از تاریکیها خارج شوم، ولی خواسته و تلاش من بهتنهایی امکانپذیر نبود؛ چون راه را بلد نبودم. در این مسیر نیاز به فردی داشتم که راه را پیموده باشد، سختیها، چالشها و ناهمواریهای راه را تجربه کرده باشد و باخرد خود، چراغ راه من شود تا بتوانم توسط ایشان راه را از چاه تشخیص داده و به نتیجه برسم. خانم مرجان، ممنون و قدردان شما هستم.
در سی دی "خط سوم" پیامی دررابطهبا راهنما است که بسیار پیامِ تأثیرگذاری است. من این پیام را میخوانم: ای عزیز، ای راهنما روزت مبارک. نمیدانم، میدانی که من فقط در مقابل راهنمایانی که شاگردی را به رهایی میرسانند و گل رهایی دریافت میکنند، سر تعظیم فرود میآورم. حتماً میدانید، این حرکت و این کاری که شما انجام میدهید، بیانگر ارزشهای انسانی و الهی است، پس بدون نقص عمل کنید، اگر آن را درست انجام دهید چیزی را به دست میآورید که آن را با هیچ قیمتی نمیتوانید محاسبه کنید و همچنین اگر ارزش آن را ندانید و گرفتار بازیهای کودکانه شوید، ضرری را متحمل خواهید شد که شاید در طول هزارانهزار سال قادر به جبران خسارت وارد شده نخواهید شد؛ پس آن کنید که فرمان است.
راهنما کسی است که روزی خود باحال بد و خسته وارد کنگره شده است، یک فرد تازهوارد، یک سفر اولی که؛ مسئولیت زندگی خود را پذیرفت، ایستادگی کرد، پای خود و ویرانیهای خود ایستاد و درمان شد. زمانی که درمان شد و به آن گوهر آرامش دست پیدا کرد، برگشت پشت سرخود را نگاه کرد که از چه گذرگاهی عبور کرده و چه دردهایی را متحمل شده است، نتوانست چشم خود را بر روی کسانی که در همان گذرگاهها قرار گرفتهاند ببندد.
راهنما کسی است که ازخودگذشته است. کسی است که چالشهای بسیاری دارد، زیرا هر قدر که انسانها عمیقتر میشوند، هر چقدر که دانایی و خرد آنها بیشتر میشود، بیشتر به لایههای عمیق ذهنشان دسترسی پیدا میکنند و متوجه میشوند که چالشها سختتر شده است.
راهنما کسی است که در زندگی شخصی خود با تمام این سختیها و چالشها دستوپنجه نرم میکند و زمانی که وارد کنگره میشود، تمام فایل زندگی شخصی خود را میبندد و پشت در کنگره میگذارد. چرا؟ چون رهجویی که باحال بد و یکدنیا ناامیدی وارد کنگره شده است؛ امیدش را از راهنما میگیرد. راهنما موظف است و مسئولیت دارد با لطفی که خداوند به او داشته، مثل یک کوه مقاوم باشد؛ از طرفی با مشکلات خود بجنگد، از طرف دیگر اینجا، عشق، امید و باور را به رهجو انتقال دهد.
اولین سی دی که رهجو مینویسد، وظایف رهجو است که بسیار مسئله مهمی است. اگر هر رهجویی در مرحله اول وظایفش را بداند و بپذیرد، کار راهنما بسیار راحتتر میشود.انشاءالله آنهایی که خواسته، توان و تمایل دارند، در این جایگاه قرار بگیرند و آن زمان است که متوجه میشوند چه عشقی از سمت راهنما به سمت رهجو جاری است؛ عشقی که با هیچچیز قابلمقایسه نیست.
گاهی راهنما ممکن است تندی کند، اگر شما فرزندی داشته باشید که از سر ناآگاهی به سمت چیزی خطرناک یا پرتگاهی میرود و شما میدانید که چه بلایی به سر او خواهد آمد، قطعاً فریاد میزنید و رفتاری دیگری نشان میدهید، فقط برای اینکه او را حفظ کنید، برای اینکه اجازه ندهید در آن تاریکی وارد شود. راهنما سراسر وجود و تمام رفتارهایش عشق است.
مسئلهای که در هفته راهنما حائز اهمیت است، شخص راهنما هیچ چشم داشتی به پاکتی که رهجو به او میدهد ندارد، این رهجو است که به آن قدردانی و سپاسگزاری نیاز دارد. خداوند این چراغ راه و این خرد را در مسیر منِ رهجو قرارداد تا ببینم و از او سپاسگزاری نمایم. آنجا است که رهجو ظرف وجودیاش بزرگ میشود و زمانی که خداوند این شکرگزاری را میبیند، راهنمایان بیشتری سر راه او قرار میدهد که به آن آگاهی و قدرت تشخیص برسد.
بر هر رهجو واجب و ضروری است که از راهنمای تازهواردین، راهنمای DST، راهنمای جونز و راهنمای ویلیام خود قدردانی کند. ثروت اصلی ما راهنمایان، خود رهجویان هستند.خداوند میفرماید: اگر فقط یکنفس را بتوانید بیدار و احیا کنید، گویی تمامی نفسها را احیا کردهاید. چه چیزی از این باارزشتر؟ این است که راهنما از تمام وجود خود سرمایهگذاری میکند و از امکانات بسیاری چشمپوشی مینماید که بتواند سه روز در هفته در اینجا حضور داشته باشد و خدمت کند. دنبال چیزی به جز عشق نیست.
راهنما یازده ماه جانفشانی میکند که دست رهجو را گرفته و نزد آقای مهندس ببرد تا گل رهاییاش را بگیرد. در اینجاست که جناب مهندس میفرمایند: من در مقابل آن راهنما سر تعظیم فرود میآورم. انشاءالله که همه ما بتوانیم به نحو بسیار شایسته از راهنمایان خود تقدیر و تشکر نماییم. ما راهنمایان تمام تلاش خود را میکنیم که شما از این تاریکی و ظلمت بیرون بیایید.
تایپ: مسافر نیلوفر لژیون ۲۰ نمایندگی یاس اصفهان
ویرایش: همسفر بدری لژیون ۱۴ نمایندگی اصفهان
بازبینی و ارسال: همسفر فاطمه
- تعداد بازدید از این مطلب :
5