English Version
This Site Is Available In English

عشق هم آغاز است و هم پایان

عشق هم آغاز است و هم پایان

 ما همۀ راهنمایان، همه با هم کمر خم کرده ایم و زانوان خود را بر روی خاک نهاده ایم و سجده‌ای آغاز نموده ایم، برای شکرگزاری از انجام این عمل عظیم، که همانا خروج از جهان ظلمت بود و پیوستن به جهان نور و روشنایی، و هم‌اکنون ماهم آموزش دیده‌ایم تا بتوانیم به انسان های دربند خدمت کنیم زیرا خودت گفتی که اگر فردی را احیا کنیم، گویی تمامی ساکنین زمین را احیا کرده‌ایم و اگر فردی را نابود کنیم، گویی همه را نابود کرده‌ایم، پس یاریمان ده تا خدمتگذار دردمندان باشیم، نه آقا و سرور آن‌ها و اما، ما رهجویان، بر همه ما واجب و ضروری است که به بهترین شکل ممکن از راهنمایان خود سپاسگزاری و قدردانی کنیم. هفته راهنما بر همه راهنمایان و رهجویان مبارک. در این خصوص مصاحبه ای با راهنمایان آماده کرده ایم که در ادامه به آن می‌پردازیم.

چه چیزی باعث ترغیب شما برای خدمت در جایگاه راهنمایی شد؟

ابتدا زمانی که سفر دومی شدم و شروع به مشاوره دادن به تازه‌واردین کردم، زمانی بود که هنوز امتحان برای تازه‌واردین برگزار نمی‌شد و ما رها شده بودیم؛ اما تغییراتی که در افراد بعد از مشاوره اتفاق می‌افتاد نشان می‌داد که این جلسات تاثیر زیادی دارند. بعضی اوقات بازخوردهایی که از این تغییرات دریافت می‌کردم از جمله اینکه رهجوها بعد از مشاوره جذب می‌شدند به من انگیزه می‌داد که تلاش کنم و در این مسیر ماندگار شوم. فکر می‌کنم هیچ چیزی بیشتر از برق نگاه یک رهجو زمانی که حس و حالش تغییر می‌کند و حال خوب پیدا می‌کند، نمی‌تواند دلگرم‌کننده باشد وقتی می‌بینی که خودش شروع به حرکت در مسیر خدمت به دیگران می‌کند، واقعاً حس می‌کنی که به بالاترین نتیجه‌ای که می‌توانسته‌ای به عنوان راهنما به دست بیاوری، رسیده‌ای. من همیشه به دنبال این لحظه بودم که به این حس و حال برسم و خدا را شکر می‌کنم که این فرصت را به من داد که آن را تجربه کنم و از آن لذت ببرم. راهنما همسفر ساغر (لژیون یکم)


یک راهنما چگونه می تواند وارد مسائل جانبی رهجو نشود؟

وقتی سوال را خواندم یاد دارو ها و عوارض جانبی آن‌ها افتادم وقتی دارویی را استفاده می‌کنید در کنار خاصیت درمانی قطعاً عوارض جانبی هم دارد که ممکن است این عوارض جانبی آنقدر خطرناک باشد که مصرف دارو را برای شما قطع کنند، در مورد ورود به مسائل جانبی هم همین قضیه صادق است، حیطه کاری و آموزشی یک راهنما در کنگره 60 کاملا تعریف شده است و آموزش ها طبق پروتکل‌های خاص چه در بخش همسفران و چه در بخش مسافران در حال اجرا است یک راهنما تا زمانی که خودش، حرمت‌ها و قوانین و اصول تعیین شده را اجرا می‌کند به صورت خودکار در صراط مستقیم آموزش قرار دارد اما به محض عبور از خط قرمزها ابتدا خودش وارد مسائل جانبی می‌شود که نتیجه این اتفاق عوارض جانبی است، که متاسفانه در ابتدا برای خود راهنما و رهجو بوجود می آید و گاهی این عوارض خطرناک‌تر است و لژیون و شعبه را درگیر می‌کند، پس اگر راهنما حرمت‌ها و اصول و قوانین کنگره را رعایت کند و خط فکری و آموزشی او طبق چهار چوب آموزش‌های کنگره باشد قطعا این مشکلات بوجود نمی آید. راهنما همسفر شیدا (لژیون دوم)


معنای عشق بلاعوض از نظر شما چه چیزی می تواند باشد؟

عشق بلاعوض مرحله تکامل یافته عشق است و هر دوست داشتنی می‌تواند عشق باشد؛ اما چیزی که مهم است عشق هم مثل بقیه موارد نیازمند تکامل پیدا کردن است و باید کامل شود و این در اثر کسب تجربه و آموزش و در اثر تزکیه و پالایش تکامل پیدا می‌کند. عشق بلاعوض یعنی عشقی که از روی محبت است و بدون هیچ چشم داشتی و بدون در نظر گرفتن اینکه طرف مقابل چه کسی است و یا موضوع چیست؟ اگر کسی بتواند محبت کند و عشق بورزد آن عشق می‌شود، عشق بلا عوض و در این موضوع به تکامل رسیده است. راهنما همسفر شیما (لژیون سوم)

ایمان را چگونه معنی می کنید؟ 

هفته راهنما را در رأس خدمت جناب آقای مهندس عزیز و خانوادهٔ  محترمشان و تمامی راهنمایان کنگره ۶۰ تبریک و شادباش عرض می کنم. ایمان، تجلی نور خداوند در انسان است؛ یعنی تجلی صفات خداوند در انسان، خداوند بخشنده است و کسی که ایمان دارد بخشنده است، خداوند مهربان است و کسی که ایمان دارد مهربان است. ایمان یعنی اعتقاد داشتن به خدا، انسان‌ها، خانواده، حیات، راستی و درستی، صداقت، مهر، محبت. ایمان آن چیزی است که شما حاضر باشید از عصاره جان خود بدهید. کسی که ایمان داشته باشد سعی می کند تمام زیبایی وجود خود را به دیگران بدهد و اگر عصاره جان خود را بدهد، مرتب پرتر می شود، کسی که عصاره جان خود را می‌دهد ایمان دارد و عاشق است و ظرف آن پر است و هرچه از ظرف خود می دهد، ظرف او پرتر می شود. در جایگاه راهنمایی یکی از سلاح های راهنما در کنگره ۶۰ همین ایمان است که با کمک آن می تواند به راحتی در کنگره فعالیت کند. راهنما همسفر زینب (لژیون چهارم)


بزرگترین هدیه ای که راهنمایی برای شما داشته چه بوده است؟
بزرگ ترین هدیه‌ای که راهنمایی برای من داشته است این است که من را به طور جدی‌تر در مسیر آموزش های کنگره قرار داده است به این معنی که بایستی مطالعه بیشتر و احساس مسئولیت بیشتری را در قبال رهجوهایم داشته باشم و این باعث تکامل و افزایش دانایی خود من شده و در آخر انرژی مضاعفی را در این جایگاه تجربه کردم از حال خوش و رهایی همسفران عزیز حاضر در لژیون که قابل وصف نیست. راهنما همسفر الهه (لژیون پنجم)


آیا رسیدن به جایگاه راهنمایی زیربنای خاصی می خواهد؟ 

بله و آن چیزی نیست به جز عشق خدمت به مخلوقین، من سال‌ها بود که تشنه خدمت به خلق بودم و تا آنجا که از دستم بر می‌آمد در خدمت خلق بودم. از خداوند بی نهایت   سپاسگزارم که مسیر کنگره ۶۰ را سر راهم قرار داد و ارزشمندترین هدیه که خدمت به خلق است را به من ارزانی داشت تا آموخته هایم را که از سفره پر برکت کنگره ۶۰ برداشت کرده‌ام در اختیار همدردان خود که تشنه آموختن هستند بگذارم تا با صبر و حوصله و تلاش آموزش بگیرند و بنده هم در کنار آن‌ها به آموزش خودم ادامه بدهم و تا آنجا که در توانم هست در خدمت عزیزان باشم انشاالله خداوند توفیق خدمت به خلق را به آن‌هایی که خواستار خدمت هستند بدهد. راهنما همسفر رحیمه (لژیون ششم)


در کنگره چگونه می توان از راهنما قدردان بود؟
شکر نعمت نعمتت افزون کند، کفر نعمت از کفت بیرون کند. معنی قدردانی یعنی سپاس گزاری و تشکر کردن. قدردانی در کنگره به ۳ روش زبانی، قلبی و دادن پاکت است. خدمت یک راهنما از روی عشق و محبت است. زکات آن سلامتی و حال خوب خود و مسافرش است؛ اما از مهم‌ ترین آموزش‌ های کنگره سپاسگزار بودن است. جناب مهندس این رفتار حسنه سپاسگزاری را در کنگره قرار داده است چون انسان موجودی فراموش‌کار و ناسپاس است. این روز تلنگری است که به گذشته خودم و حال نامساعدم فکر کنم و بیندیشم که چه کسی با عشق و محبت، نور امید را در دل من روشن کرد؟ چه کسی اشک‌های من را پاک کرد و دستانم را در دستانش گرفت از گرمای وجودش دلم به زندگی گرم شد؟ چه کسی در راه ناهموار و پر پیچ و خم زندگی چراغ به دست حرکت کرد تا راهم را روشن کند؟ حال بگویید از چنین انسانی با چه زبانی و چه مبلغی می‌توان تشکر کرد؟ سپاس گزاری یک رهجو از راهنما نشان از آموزش گرفتن رهجو است. بالا ترین و مهم‌ترین قدردانی رهجو از راهنما گوش به فرمان بودن و در مسیر درست حرکت کردن است. رهجوی گوش به فرمان صد‌در‌صد مراتب قدردانی از راهنما را به جا می‌آورد چون می‌آموزد در سیستم کائنات هر قدر قدردان و شاکر باشی قدردان و شاکر تو خواهند بود. همه افراد کنگره باید قدردان جناب مهندس و خدمتگزاران کنگره باشند. راهنما همسفر سپیده (لژیون هفتم)

شما چگونه عشق و محبت را به رهجوهایتان منتقل می کنید؟ 
جناب مهندس فرمودند: عشق هم آغاز است و هم پایان. من ابتدا باید راه و رسم عاشقی را بیاموزم‌. محبت، قشنگ‌ترین و زیباترین خلقت در جهان هستی است که در دل سخت‌ترین و سنگ دل‌ترین انسان‌ها نفوذ و آن‌ها را نرم می‌کند؛ کافیست فقط دستانت را دراز کنی عشق در دستان تو قرار می‌گیرد به شرط آن‌که دستانت خالی از نفرت و کینه باشد برای به دست آوردن عشق به محبت نیاز داریم و برای به دست آوردن محبت به معرفت و دانایی نیاز داریم. محبت صورت مسئله‌ای است که اگر حل شود، جواب آن عشق می‌شود، وادی چهاردهم چه زیبا می‌گوید: آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است؛ بنابراین ما برای این‌که ظرف تهی نباشیم باید با افکار، اندیشه و کردار درست خوب حرکت کنیم، دانایی خود را افزایش دهیم. چقدر دیدگاه من قبل از ورود به کنگره با زمانِ حال متفاوت شده است، چقدر معنای محبت و عشق زیباتر شده است، وادی چهاردهم تمثیل کسانی است که در کنگره ۶۰ خدمت می‌کنند و این موضوع را هنگامی که به جایگاه راهنمایی رسیدم با تمام وجودم حس کردم. حالِ خوش چیزی جز خدمت بلاعوض به خلق نیست، تمام سعی و تلاش خودم را به کار می گیرم و از خداوند مهربان مدد می طلبم تا با تمام احساس، رفتار و گفتار این حال خوش پر از عشق و محبت را  به رهجوهای نازنینم انتقال بدهم.از خداوند بزرگ بسیار سپاسگزارم. راهنما همسفر فاطمه (لژیون هشتم)


چه چیزی باعث قدرت حرکت یک همسفر می شود؟ 
به نظر من بالا ترین سوخت برای حرکت هر همسفری ایمان است، ایمان به خداوند، ایمان به مسیر، ایمان به روش درمان و سیستم  کنگره ۶۰، ایمان به راهنما یکی از بزرگترین مشکلات همسفران و خیلی وقت‌ها مسافران این است که پس از تجربه درمان‌های خارج از کنگره، پس ازامتحان کردن رو‌ش‌های مختلف برای رها شدن از بیماری اعتیاد، باور وا یمان خود را نسبت به خیلی چیزها از دست دادند و اکثرا، ماه‌ها زمان می‌برد تا باور کنند و بپذیرند که می‌توانند از تاریکی دنیای اعتیاد خارج شوند و زمانی که آن ایمان و بیداری در فرد بیدارشد می‌بینیم باوجود مشکلات ومصائب بالاخره به پایان خوش سفرمی رسند. راهنما همسفر لیلا (لژیون نهم)


از نظر شما اهمیت و تأثیر راهنما در کنگره ۶۰ چگونه است؟ 
نقش راهنما در کنگره ۶۰ یعنی نشان دهنده راه، یک راهنما که خود درگیر تاریکی ها بوده و خودش یک زمانی رهجو بوده و از همه این مسیرها عبور کرده آن هم با آموزش های ناب کنگره. همه ما در کنگره زنجیره وار به هم وصل هستیم اگر زمانی که من وارد کنگره شدم راهنمایی نداشتم و آموزش های لازم توسط راهنما برای من داده نمی‌شد قطعا این زنجیره انتقال انرژی و آموزش‌ها یک جا قطع می‌شد و من همینطور در تاریکی می‌ماندم پس وجود راهنما برای انتقال انرژی و آموزش های کنگره لازم و ضروری می‌باشد و مهم تر از همه پیوند عشق و محبت بین رهجو و راهنما است که رهجو را پایبند قوانین می‌کند. یک راهنما زمانی درست حرکت می‌کند که طبق قوانین و حرمت‌ها باشد، رهجو هم همه این رفتارها را می‌بیند و حس می‌کند. یک راهنما مانند چراغی در عمق تاریکی‌ها است که می‌سوزد تا رهجو راهش را پیدا کند و به آرامش و روشنایی برسد و همه این‌ها دست به دست می‌دهند برای رشد ساختار کنگره که در آینده انسان‌های بی‌شماری که در گیر تاریکی اعتیاد هستند راه کنگره برایشان نمایان شود. راهنما همسفر سمانه (لژیون دهم)


الان که راهنما هستید اگر به عقب برگردید چه انتظاری از خودتان دارید؟ 
خدا را هزاران بار شکر و سپاس که امروز به گذشته ام نگاه میکنم و مسیر آمده ام را رصد می کنم میبینم که حسرتی، ‌ندامت و سرزنشی وجود ندارد که روحم را به بند کشد. عمیق تر و‌ ریز تر که می شوم می‌بینم جاهایی کم‌ گذاشتم و جا داشت که هوشیارتر بوده باشم، جا داشت که بیشتر از وقتم را بهتر و‌ درست‌تر استفاده کنم ولی چیزی که باعث می شود حال خوش الانم خراب و آلوده نشود این است که به گذشته ام به چشم تجربه، به چشم درس و آموزش نگاه می کنم و این دید، آزادی از بند بودن در گذشته را برایم دارد. از مسیر لذت می برم؛ حواسم هست که دو چیز می‌تواند مرا از بهشت، که همان بودن در لحظه حال است بیرون بکشد یک: رفتن در گذشته و دوم: رفتن در آینده و نگرانی‌ها است و درک این مطلب باعث می‌شود از بودن در هر مسیر شاد و خوشحال باشم و سپاسگزار هر پله ای باشم که روزی از آن گذر کرده ام و با درس‌های گذشته هوشیارتر، خوشحالتر، با ایمان‌تر به سمت آگاهی و‌ نور، به سمت خدمتگزار بودن و عشق قدم بردارم. از مهر و عشق سپاسگزارم که اجازه داده است تا به دنیایش قدم گذارم و هر لحظه وجودم را، نیتم را بررسی کنم، سیاهی‌ها و سنگریزه هایش را ببینم، جدا کنم و سبکتر از پیش به راه خدمت و آموزش که برای این دو به دنیا آمده ام، ادامه دهم. از نیروی مطلق طلب می‌کنم اجازه و فرصت دهد تا با تلاش خودم و ادامه خدمتگزاری که به من می دهد بتوانم سیاهی‌ها و تاریکی‌های وجودم را پاک نمایم. از همه ی عزیزانی که ره می‌جویند و به دنبال راه آمده اند سپاسگزارم تا با وجودشان و‌ با حضورشان اجازه می دهند خودم را در میانشان ببینم و بارها و بارها تکرار و تکرار نمایم تا آموزش‌های جدید، نور تغییر کم کم به ناخود آگاهم راه پیدا کند و‌ جایگزین بندها و‌محدودیت‌های نوع نگاهم شود. راهنما همسفر فریبا (لژیون یازدهم)

در جایگاه راهنمایی تازه واردین چگونه به همسفرانی که برای مضطرب و بهم ریخته هستند مشاوره می‌دهید که قدم بردارند؟


ابتدا خودم را مثال می زنم و می گویم من هم در ابتدا حال خوبی نداشتم، ولی با آمدن به کنگره، نوشتن سی دی و همچنین گوش کردن به حرف های راهنما کم‌کم استرس و اضطراب کم می شود. همچنین به همسفران درباره دیدگاه کنگره ۶۰ نسبت به مصرف کنندگان که با آنها باید همانند یک بیمار برخورد کرد، توضیح می دهم و اطمینان دادن به آنها که افراد زیادی در کنگره مانند آنها درمان شده اند. همچنین در مورد تاثیرات مثبت شربت OT هم صحبت می کنم، تا استرس و دیدگاه آنها نسبت به مواد مخدر تغییر کند. نکته دیگر که به آنها می گویم این است که دید خود را از روی مسافرشان بردارند و روی خودشان تمرکز کنند (راهنمای تازه واردین همسفر صدیقه)

در جایگاه راهنمایی تازه واردین بیشترین سوال یک تازه وارد در مورد چیست؟


بیشترین سوالی که از من می پرسند این است که  آیا مصرف کننده ی شما خوب شده؟ چ مدت است؟ و من پاسخ میدهم بله 3 سال، نه تنها ما بلکه 80 هزار نفر ایرانی درمان شده داریم. گویی آنها دیگر نمی‌خواهند راهی را که نتیجه ندارد بروند و خسته اند از راه هایی که فرد مصرف کننده شان رفته و بازگشت به مواد داشته.، گاها خسته ناامید و دل شکسته هستند که با لبخند و توضیحات و آرامش و حال خوب راهنمای تازه واردین جلسۀ بعد هم می آیند تا بیشتر بدانند. در جلسه ی اول یک جرقه از امید دیده اند و با حرکت خودشان به مقصد می رسند. (راهنمای تازه واردین همسفر زهرا)

 

به نظر شما یک راهنمای تازه واردین باید چه ویژگی هایی داشته باشد؟


ظاهری آراسته داشته باشد، لحن صدای آرام داشته باشد، خدمتی که انجام میدهد با عشق باشد، قوانین کنگره را با آرامی توضیح دهد، صبور باشد، از خود گذشته باشد، آگاهی داشته باشد، حس خوب داشته باشد، حس امنیت و راز دار بودن داشته باشد، چهره با نشاط داشته باشد. با لحنی آرام و با عشق و با جان و دل به صحبت‌های یک تازه وارد گوش دهد. (راهنمای تازه واردین همسفر مریم)

مهم ترین دلیلی که باعث شد شما در کنگره بمانید و راهنمای درمان نیکوتین شوید؟


زمانی که هنوز شروع به سفر نیکوتین نکرده بودم در شعبه البرز این شال قشنگ را بر دور گردن خانم پونه عزیز دیدم و از همان روز عاشق آن شدم و به خودم قول دادم که روزی این شال زیبا را دریافت کنم و وقتی که سفر نیکوتین را آغاز کردم هم شاهد سلامتی جسم و همینطور حس خوبی که در این لژیون دریافت می کردم بودم و همین آموزش هایی که هیج جا نظیرش را پیدا نمی کنم باعث شد که در این مسیر بماند و همه تلاشم را انجام دهم به عزیزانی که در بند نیکوتین هستند خدمت کنم و خود در کنار آن ها آموزش بگیرم و رشد کنم. (راهنمای ویلیام همسفر فهیمه)

آیا درست است که یک راهنما از رهجویان خود توقع قدردانی داشته باشد؟
عاشق را حساب با عشق است با معشوق چه حساب دارد. یک راهنما  پیمان را جایی دیگر بسته و حسابش را جای دیگر خواهد گرفت پس واقعا توقعی از رهجو به آن صورت ندارد ولی این توقع می رود که رهجو در حد توان خود قدر دان و سپاسگزار باشد که این هم به نوبه ی خود یک آموزش برای رهجو دارد ولی راهنما بدون هیچ‌ چشم داشتی آموزش می‌دهند. (راهنمای ویلیام همسفر دلکش)

به عنوان راهنمای درمان نیکوتین چه پیامی یا توصیه ای برای همسفرانی که مصرف کننده نیکوتین هستند دارید؟
تا زمانی که شخص به صلح و عشق درون پی نبرد، نمی‌تواند در بیرون آن‌ها را به شکل صحیح دریافت کند و مصرف نیکوتین یکی از تاریک‌ترین سایه‌هایی است که مصرف کننده برای خود ایجاد می‌کند و مادامیکه در آن سايه قرار دارد آن صلح و عشق واقعی را لمس نخواهد کرد. شخص با مصرف نیکوتین یکی از اصلی‌ترین سیستم های حیاتی درون خود را مختل می‌کند مانند اینکه با یک تیزی به درون خود دائم ضربه وارد کند در اين شرايط بدن دائم به دنبال کسب انرژی از بیرون می‌باشد و در انجام اکثر امور روزمره خود دچار اختلال می‌شود، بدن انرژی بیشتری برای انجام کارها صرف می‌کند و در نتیجه دچار پیری زودرس می‌گردد حال تصور کنید مصرف کننده نیکوتین یک همسفر باشد یعنی کسی که نقشی کلیدی در برقراری حس و ارتباطات درست با مسافر خود را در این سفر ایفا می‌کند، همسفری که خود به واسطه مصرف نیکوتین دچار ضعف عمومی جسمی و روحی و روانی شده چقدر می‌تواند در این سفر همراهی سالمی انجام دهد؟ شخصی که تمایلی به آگاه شدن از درون خود ندارد چگونه می‌تواند در مورد چطور سلامت بودن مسافر خود نظری داشته باشد؟ تمامی این حالات را خود من در زمان مصرف نیکوتین تجربه کردم و حالا کاملا متوجه فرق نگاه خود می‌باشم. (راهنمای ویلیام همسفر آیدا)

به نظر شما چگونه افراد را برای درمان سیگار ترغیب کنیم؟
در برابر این سوال که چگونه افراد را برای درمان سیگار ترغیب کنیم به عنوان کسی که سالیان متمادی در تاریکی نیکوتین بوده، در درجه اول مضرات سیگار و قلیان و بیماری‌های لاعلاجی که توسط مصرف نیکوتین ایجاد می شود مطرح گردد و آگاهی لازم ارائه شود سپس فرد را توسط یک سوال بدین مضمون به چالش کشیده که لذتی که میبری را در یک کفه قرار دهید و زیانی را که متحمل می شوید در کفه دیگر قرار دهید و آن‌گاه عادلانه و عقلانی تصمیم بگیرید و انتخاب کنید. (راهنمای ویلیام همسفر مهری)

راهنمایی لژیون جونز، چه میزان در مسیر کنگره به شما کمک کرده است؟

حضور در کنگره خود به نوعی کمک به زندگی من بوده و زمانی که شخص در حیطه خدمت کردن قرار می گیرد آموزش های زیادی کسب می کند و در این مسیر به دانایی می رسد و این اتفاق در مسیر خدمت راهنمایی هم بسیار زیاد اتفاق می افتد زیرا همانطور که خود به دانایی در مسیر سلامت جسم می رسی از اعضا لژیون هم آموزش های متفاوتی دریافت می کنی که در مسیر زندگی و خدمت کردن بسیار کار ساز می باشد خداوند را بسیار شاکرم در این مسیر قرار گرفتم و با آموزش های ناب آقای مهندس به شناخت نسبی نسبت خودم و زندگیم رسیدم. (راهنمای تغذیه سالم همسفر فهیمه)

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .