سومین جلسه از دوره اول کارگاههای آموزشی- خصوصی خانمهای مسافر و همسفر نمایندگی ارکیده کرمان، با استادی اسیستانت راهنمایان مسافر مونا، نگهبانی مسافر محدثه و دبیری مسافر اعظم، با دستور جلسه "هفته راهنما" روز چهارشنبه ۱ اسفند ماه ۱۴۰۳ راس ساعت ۱۴:۰۰ آغاز به کار نمود.
سخنان استاد:
سلام دوستان مونا هستم یک مسافر
دستور جلسه این هفته در مورد "هفته راهنما" میباشد و ما در طول هفته در کلیه شعب کنگره ۶۰ راجع به این موضوع صحبت میکنیم. نکات و عباراتِ مورد بحث در این دستور جلسات از اهمیت بسیار زیادی برخوردار میباشند، چراکه در کنگره دیدهبانان، در مورد آن بحث و گفتگو شده و به تأیید جناب مهندس رسیده است.
ما در کنگره ۶۰ در طول سال، چهار جشن اصلی برگزار میکنیم؛ جشن هفته راهنما، جشن هفته همسفر، جشن مرزبان و ایجنت و جشن دیدهبانان، در این هفتهها بر همه ما واجب است بیشازپیش نسبت به جایگاه این عزیزان تفکر و تعمق کنیم تا بدانیم در چه جایگاهی قرار دارند و چه خدماتی در سیستم انجام میدهند. مرحله اول شناخت این جایگاهها میباشد و اینکه من در قبال این جایگاهها چه مسئولیتی دارم. چرا من اینجا میگویم جایگاه و نام فرد را نمیآورم؟ زیرا در کنگره فرد اهمیتی ندارد، بهعنوان نمونه؛ من این خانم را میپسندم و دیگری را نمیپسندم، ایشان از این دیار است و آن یکی از دیاری دیگر، این یکی با چه زبانی صحبت میکند و آن یکی با چه زبانی ... اینها اهمیتی ندارد، مهم این است که این اشخاص، شال دور گردنشان میباشد و به آنها مسئولیت داده شده است. قبل از دادن شال و مسئولیت، آنها از مراحل و سختیهای بسیاری عبور کرده و نمرات بالایی در هر مرحله کسب کردهاند.
اگر بخواهم در مورد راهنمایان DST مسافران که شال گرفتهاند صحبت کنم، آنها خود قبلاً مصرفکننده یکی از انواع مواد مخدر بودند، به کنگره آمدند و با قوانین آن به درمان رسیده و ماندگار شدند، در بیش از ۲۰۰ الی ۳۰۰ کارگاه آموزشی نشستند، مشارکت کردند و به صحبت دیگران گوش فرا دادند، در جلسات جهانبینی روزهای سهشنبه آقای مهندس حضور داشتند و حتماً در یک رشته ورزشی فعال بودند، از نظر ادب، احترام و نظم نمره قبولی از ایجنت و مرزبان گرفتند، و بعد از تأیید، در آزمون راهنمایی که بسیار سخت است و هر سال یا دو سال یک بار برگزار میشود شرکت کردهاند.
آزمون جامع راهنمایی در تاریخ ۲۵ مرداد سال جاری (۱۴۰۳) برگزار گردید و ما بیش از ۱۲ هزار نفر شرکت کننده داشتیم. مشخصات هر شخص از جمله؛ نام و نام خانوادگی، نام راهنما، وزن، قد، میزان تحصیلات، رشته ورزشی و تاریخ رهایی، در بالای صفحه پاسخنامه درج شده است. اکثریت اعضاء حتی از دورافتادهترین شهرها، دارای مدرک لیسانس، فوقلیسانس، روانشناسی، کامپیوتر و ... هستند که به کار گمارده شده و جزو راهنمایان شدهاند، افراد زیادی نیز در حال تحصیل میباشند.
در سالهای اخیر که کلنگ دانشگاه قشم زده شد، با فرمانی که آقای مهندس صادر کردند و گفتند اعضا میتوانند ادامه تحصیل داده و ارتقا پیدا کنند، شمار بسیاری لبیک گفته و مشغول ادامه تحصیل شدند. من نیز دارای مدرک حسابداری بودم و اکنون در رشته روانشناسی در حال تحصیل میباشم، چراکه خیلی به راهنمایی و خدمت در کنگره علاقهمند هستم و از آنجا که هرچه آقای مهندس میفرمایند ما قبول کرده و انجام میدهیم، پس تعداد بسیاری خانم و آقا در هر سنی که بوده و هستند به دنبال ادامه تحصیل رفتهاند. فرزندان جناب مهندس نیز در رشتههای متعدد و مقاطع بالا در حال تحصیل میباشند.
اساتید آقای مهندس همیشه به ایشان میگفتند به سه مسئله توجه خاص داشته باشید؛ کلام الله را بشکافید، در طریق علم کوشا باشید، یعنی در هر رشتهای که علاقهمند هستید تحصیل کنید، حتی اگر فکر میکنید که فردا از دنیا میروید. چراکه هر آنچه آموزش گرفتهاید، درون شما ضبط و ثبت شده و در کائنات نگهداری میشود، من تا جایی که زمان و توان اجازه دهد، برای آموزش تلاش میکنم. مسئله سوم اصوات هستند یعنی موسیقی. افرادی که امکانات برایشان فراهم میباشد حتماً در یک رشته موسیقی فعالیت کنند، استاد بگیرند و آموزش ببینند، زیرا موسیقی دریچههای بسیاری را به روی انسان باز میکند.
تمام این اتفاقات در کنگره رخ میدهد، فقط درمان اعتیاد نیست. افرادی که بالای سر ما هستند و به ما آموزش میدهند از نظر علم در مقاطع بالایی قرار دارند. علاوه بر راه پر پیچوخم اعتیاد که طی کرده و به درمان رسیدهاند، در تمام جهات یک الگو هستند، نباید اضافهوزن داشته باشند، باید مبنای کار آنها بر اساس عشق و محبت باشد، مرتب و منظم در کنگره حضور داشته باشند.
خارج از کنگره ممکن است متدها و روشهای بسیاری را تجربه کرده باشید که در هیچ کدام به جواب قطعی نرسیدهاید، بهترین آنها داروهای نگهدارنده میباشد که شخص ۳ الی ۴ سال متادون یا داروهای دیگر مصرف میکند ولی درمانی اتفاق نمیافتد. اما در کنگره، شما ۱۰ الی ۱۱ ماه سفر میکنید، به فرامین راهنما گوش فرا داده و عمل میکنید و در نهایت به درمان قطعی میرسید. این شوخی نیست، مسئله اعتیاد در دنیا لاینحل میباشد، شیشه درمان ندارد، برای درمان مواد مخدر راهکار چندانی وجود ندارد، فقط میگویند مواد را قطع کن، اراده داشته باش، غیرت داشته باش...
اما گوهر گرانبهایی در کنگره وجود دارد که تکتک ما به دست آوردهایم یا در حال به دست آوردن هستیم، و این میسر نمیشود مگر با کمک راهنمایان کنگره، راهنمایانی که با عشق، محبت، آموزش صحیح و با کلام راستین جناب مهندس به ما کمک کردهاند تا به درمان برسیم. حال وظیفه من بهعنوان یک رهجو این است که برای راهنما احترام کامل قائل باشم، کاملاً فرمانبردار باشم، با خود بیندیشم که روزی با حال بد وارد کنگره شدم و دیگری به من کمک کرد، حال که من قدرت گرفتهام، این دینی بر گردن من است که بمانم و به دیگری قدرت بدهم، من خوب شدم، کمک کنم تا حال دیگری نیز خوب شود.
امیدوارم که بتوانیم این صدا و این ندا را با کمک همه راهنمایان به گوش تمام انسانها برسانیم، تکتک اعضای کنگره خدمت میکنند تا این چرخ بچرخد و افرادی به درمان برسند. ما یک هدف واحد داریم و آن درمان اعتیاد است، و هدف بالاتر از آن، استحکام بنیان خانواده میباشد. یک خانم مصرفکننده که عضوی از یک خانواده است، اگر احیا شود، گویی تمام خانواده احیا شدهاند. وقتی خانواده زنده شود، اطرافیان، جامعه و حتی کشور نیز حالشان بهتر میشود.
این سفر هزار فرسنگی با قدم اول آغاز میشود، نگویید من یک نفر هستم، همین یک نفر میتواند برای اینکه نیروهای بسیاری پرورش دهد، نقطه و شروع بسیار خوبی باشد. با پرورش و بزرگ نمودن نیروها، میتوانیم از نیروهای شیطانی و اهریمنی بکاهیم.
راهنمایانی که با حس وظیفه و هزینه خود در جایی که درمان شدهاند، خدمت میکنند، به بیداری رسیدهاند. بیداری یعنی خدمت کنیم، نه اینکه فقط شعار بدهیم یا کلمات و اشعار مولانا و حافظ بخوانیم. بیداری یعنی وقتی من به درمان رسیدم، بمانم و قلبم برای درمان درد یک شخص دیگر به تپش درآید.
اشخاصی هستند که با هزینه خود به کلینیکها میروند و آنجا را نظم میدهند. ممکن است خودشان مادر بیمار یا بچه کوچک و یا مشکلات دیگری داشته باشند، اما همچنان در حال خدمت هستند، این را فهمیده و به این شعور و آگاهی رسیدهاند که بخشی از حیات من، بخشی از زندگی من باید وقف خدمت به خلق باشد، اگر ما به بندگان خدا خدمت کنیم، گویی به زمین و آسمان خدمت کردهایم.
خدمت مالی یک کمک بسیار بزرگ است، هزینه هر چراغ و صندلی که در کنگره استفاده میشود ۳۰۰ هزار تومان میباشد. ببینید در هر شعبه چند صندلی موجود است. همه این وسایل با کمک شما عزیزان مهیا شده است، در تمام شهرهای سراسر کشور، اصفهان، قشم، هرمزگان، مشهد و... همه با کمکهای مالی و معنوی خود دست به دست هم دادهاند تا کنگره محکم و استوار باشد.
امیدوارم همه ما به این بیداری و بلوغ فکری برسیم که این راه را ادامه دهیم و به تعداد راهنمایان خانم مسافر در کرمان افزوده شود تا بتوانیم تعداد زیادی از خانمها را در مکانی که درخور آنهاست به درمان برسانیم، چراکه ما در پارکها نمیتوانیم درمان شویم، نمیتوانیم همراه آقایان در صف OT بایستیم، نمیتوانیم به جاهای نامناسب برویم و به ما بیاحترامیشود. در اینجا جمعی هستیم که با آرامش در کنار یکدیگر خدمت میکنیم، و باید بدانیم این مکان بینظیر با زحمات زیاد گذشتگان ما برپا شده است.
به کلیه راهنمایان و همه عزیزانی که در این جشن حضور دارند تبریک عرض میکنم. بر ما واجب است که در این روز به راهنمایان عزیز خود اعلام کنیم که قدر زحمات آنها را میدانیم و درک میکنیم. همچنین حس قلبی و وجودی خود را در یک دلنوشته بنویسیم و با یک پاکت از راهنمای خود تشکر کنیم، با این کار، احساس خود را به راهنما انتقال میدهیم، این کار یعنی قدرشناسی و سپاسگزاری، تکتک ما باید قدردانی را یاد بگیریم و فقط هم مختص کنگره نیست، بیرون از کنگره، تولد عزیزانمان، روز مرد، روز زن، روز دختر و... به هر بهانهای عشق و محبت خود را نثار عزیزانمان کنیم.
هستی و نیستی و هیچچیز دیگری در دنیا باارزشتر از محبت کردن نیست، و جالب است که بدانیم این محبت است که ما را دور همدیگر جمع کرده است. انشاالله که جمعمان پایدار و راهمان پررنگ باشد.
تایپ: همسفر زهرا راهنمای لژیون ششم- نمایندگی ارکیده کرمان
ویرایش: مسافر فرزانه، لژیون چهارم- نمایندگی ارکیده کرمان
بازبینی و ارسال: مسافر خاطره
- تعداد بازدید از این مطلب :
94