سلام دوستان!
جایگاه و مقام راهنما در کنگره ۶۰ موضوعی بسیار مهم و حساس است؛ راهنما یعنی عشق و عاشقی؛ عاشق خدمت بودن، عاشق کمک به همنوع و عاشق رهاشدن مصرفکنندگان و گرفتاران مواد مخدر از دام اعتیاد.
یک راهنما طعم شیرین رهایی و آزادی از اعتیاد را چشیده است و خالصانه تلاش میکند تا این حس و حال خوش را به دیگران نیز هدیه کند.
به مناسبت هفته راهنما، مصاحبهای با راهنمایان نمایندگی غزالی مشهد انجام دادیم و سؤالاتی را از ایشان پرسیدیم. توجه شما را به این مصاحبه جلب میکنم:
________________________________________
مسافر عباس شبانی، راهنمای لژیون یکم تازهواردین:

1- لطفاً خودتان را به رسم کنگره معرفی کنید.
سلام دوستان، عباس هستم یک مسافر؛ مدت تخریب 17 سال، آخرین آنتی ایکس شیره، مدت سفر 11 ماه، روش درمان DST، داروی درمان OT، به راهنمایی آقا مرتضی نظامدوست، ورزش در کنگره کشتی، مدت رهایی 2 سال و 6 ماه.
2- با توجه به تجربیات شما، مهمترین ویژگیای که یک رهجو باید برای رسیدن به رهایی داشته باشد چیست؟
مهمترین ویژگی که یک نفر برای درمان بایستی داشته باشد، خواسته است. خواستهی درون مانند بذری است که در دل خاک میگذاریم، سپس با تلاش و پشتکار در یک بستر آموزشی عالی به کمک منابع ارزشمند آموزشی به وسیله کمکهای راهنما و معلم، محصول خویش را برداشت میکنیم که همان درمان یا رهایی است.
3- بزرگترین چالشی که در مسیر راهنمایی با آن مواجه شدهاید چه بوده و چطور آن را مدیریت کردهاید؟
خوشبختانه سیستم کنگره 60 آنقدر منظم و دقیق است و اعضای کنگره به چنان درک و فهمی میرسند که خدمت در کنگره زیاد چالش ندارد؛ اما برای من که در حال خدمت در راهنمای تازهواردین هستم، مهمترین موضوع نداشتن شناخت یک تازه وارد از سیستم کنگره است. شاید در بعضی مواقع فهماندن این سیستم برای بعضی از عزیزان کمی چالشبرانگیز باشد، اما از هفته سوم به بعد درک این موضوع راحتتر میشود زیرا افراد انرژی و حال خوش حاکم بر این فضا را دریافت میکنند.
4- اگر بخواهید یک پیام یا توصیه به کسانی که تازه وارد کنگره شدهاند بدهید، چه میگویید؟
توصیهای که من همیشه برای یک تازه وارد دارم این است که از همان ابتدا فرمانبردار باشند، زیرا زمانی میتوانند درکی از آموزش داشته باشند که فرمانبرداری را یاد بگیرند. به نظر من، اولین قدم برای حرکت در مسیر روشنایی، چشم گفتن به استاد و راهنمای درمان است.
ممنون از شما.
________________________________________
مسافر ابوالفضل عمارلو، راهنمای لژیون دوم تازهواردین:

1- لطفاً خودتان را به رسم کنگره معرفی کنید.
سلام دوستان، ابوالفضل هستم یک مسافر؛ مدت تخریب 10 سال، آخرین آنتی ایکس مصرفی شیره و حشیش، مدت سفر 321 روز، ره راهنمایی آقای بوستانی، ورزش در کنگره شنا، مدت رهایی 3 سال.
2- با توجه به تجربیات شما، مهمترین ویژگیای که یک رهجو باید برای رسیدن به رهایی داشته باشد چیست؟
با عرض سلام و احترام خدمت شما؛ بهترین ویژگی که یک رهجو میتواند برای رسیدن به رهایی داشته باشد این است که درمان DST را صرفاً محدود به گذشت زمان نداند و این را به عنوان خط مشی خود قرار دهد که باید یکسری مراحل را طی بکند.
ما برای درمان ۱۰ ماه زمان نیاز داریم و ۱۰ ماه هم زمان داریم؛ پس باید تمام تلاشمان را بکنیم تا از این زمان بهترین استفاده را ببریم. برای اینکه بتوانیم از این زمان استفاده لازم را ببریم و انرژی و زمانمان هدر نرود، بهترین کار این است که گوشبهفرمان راهنما باشیم؛ نه صرفاً بهخاطر اینکه راز درمانشدن در مطیع بودن است، بلکه بهخاطر اینکه حداکثر استفاده را با کمترین هزینه و کمترین اتلاف وقت و انرژی از این زمان ۱۰ ماهه ببریم و بهترین نتیجه را بگیریم. پس طبیعتاً فرمانبرداری به نفع خودمان است و میشود گفت مهمترین ویژگی است.
3- بزرگترین چالشی که در مسیر راهنمایی با آن مواجه شدهاید چه بوده و چطور آن را مدیریت کردهاید؟
چالشی که تمام کسانی که خدمت را قبول میکنند و تعهد میدهند که در یک مدت مشخص، در یک وظیفه مشخص خدمت کنند، با آن روبرو میشوند این است که ممکن است در برنامهریزی زندگی شخصی خویش دچار اختلال شوند. اما با گذشت زمان، خدمت به انسان این آموزش را میدهد که با برنامهریزی، همه کارها قابل انجام است و اگر ما زمان کم میآوریم یا در برنامهریزیمان دچار مشکل میشویم، به این دلیل است که باید مدیریت زمان را آموزش ببینیم؛ چرا که خدمت کردن این کار را به نحو احسن انجام میدهد.
4- اگر بخواهید یک پیام یا توصیه به کسانی که تازه وارد کنگره شدهاند بدهید، چه میگویید؟
به لطف خدا، من در جایگاه راهنمای تازهواردین خدمت میکنم و این فرصت را دارم که از نزدیک با نگرانیها و پرسشهای ذهنی یک تازه وارد آشنا شوم. تنها چیزی که میتوانم بگویم این است که باید تغییرات کوچک در تمام ابعاد زندگی شروع شود. این تغییرات کوچک باعث میشود که اتفاقات بزرگ رقم بخورد. اکثر کسانی که وارد کنگره ۶۰ میشوند، نه از نظر مالی و نه از نظر روحی حال خوبی نداشتند؛ اما در ادامه میبینیم هر کسی که مانده و این مسیر را ادامه داده، به اکثر خواستههایش رسیده است. پس من تازه وارد هم باید تصمیم جدی بگیرم و در مسیر صراط مستقیم بمانم.
________________________________________
مسافر مهدی رضازاده، راهنمای لژیون سوم:

1- لطفاً خودتان را به رسم کنگره معرفی کنید.
سلام دوستان، مهدی هستم یک مسافر؛ مدت تخریب 15 سال، آخرین آنتی ایکس متادون، 14 ماه و 10 روز سفر کردم به روش DST، داروی درمان OT، به راهنمایی مسافر مجید خلیلی؛ همچنین سفر ویلیام به راهنمایی مسافر مجید خلیلی، ورزش در کنگره شنا، رهایی از بند مواد و نیکوتین 5 سال و سه ماه.
2- با توجه به تجربیات شما، مهمترین ویژگیای که یک رهجو باید برای رسیدن به رهایی داشته باشد چیست؟
راهنما باید اول عاشق بوده، عشق و محبت داشته باشد. در مرحلهی دوم، باید صبر زیادی داشته باشد تا رهجو به رهایی برسد.
3- بزرگترین چالشی که در مسیر راهنمایی با آن مواجه شدهاید چه بوده و چطور آن را مدیریت کردهاید؟
چالش من در زمان قبولی آزمون راهنمایی و تشکیل لژیون، بیماری برادرم بود که بر اثر اشتباه در تزریق، چند ماه زمینگیر شده بود؛ اما من هم باید به کنگره میرسیدم و هم به برادرم. به هر حال، خدا را شکر که نهایتاً به خیر گذشت.
4- اگر بخواهید یک پیام یا توصیه به کسانی که تازه وارد کنگره شدهاند بدهید، چه میگویید؟
تازهواردین عزیز! قدر این مکان و صندلی سفید پلاستیکی را بدانید که از تخت پادشاهی هم برای فرد مصرفکننده باارزشتر و گرانتر است. باقدرت به سفر خود ادامه دهید و بدانید که «پایان شب سیاه سفید است».
________________________________________
مسافر داریوش امینی، راهنمای لژیون چهارم:

1- لطفاً خودتان را به رسم کنگره معرفی کنید.
سلام دوستان، داریوش هستم یک مسافر؛ با ۲۸ سال تخریب و مصرف اپیوم وارد کنگره شدم، مدت ۱۲ ماه سفر کردم به روش DST، داروی درمان OT، به راهنمایی جواد آقای فلاح، ورزش در کنگره والیبال، مدت رهایی 4 سال و 7 ماه.
2- با توجه به تجربیات شما، مهمترین ویژگیای که یک رهجو باید برای رسیدن به رهایی داشته باشد چیست؟
ممنونم بابت فرصتی که دادید تا تجربه خودم را به اشتراک بگذارم. در مورد سوالی که فرمودید، به نظرم باید خودش را باور کرده و به راه مستقیم ایمان داشته، عاشق رسیدن به هدفش باشد و در این راه، همواره تسلیم گردد تا از این مسیر نهایت لذت را ببرد.
3- بزرگترین چالشی که در مسیر راهنمایی با آن مواجه شدهاید چه بوده و چطور آن را مدیریت کردهاید؟
بزرگترین چالش من در دوره راهنمایی، زمانی است که به آنچه میگویم خودم عمل نکرده باشم. این موضوع باعث میشود که ابتدا فکر و عملم را درست کنم و سپس در مورد آن صحبت کنم.
4- اگر بخواهید یک پیام یا توصیه به کسانی که تازه وارد کنگره شدهاند بدهید، چه میگویید؟
در مورد سوال آخر شما، به نظرم بهترین پیام برای تازه وارد، پیام سفر اول است؛ در آرامش در جای خود بنشیند و به آنچه علاقه دارد و کنگره به زیبایی در اختیارمان قرار میدهد، مشغول شود و اجازه دهد دست همیاری عزیزان و همسفران به او کمک و یاری برساند.
با تشکر؛ موفق باشید.
________________________________________
مسافر امین باغوش، راهنمای لژیون پنجم:

1- لطفاً خودتان را به رسم کنگره معرفی کنید.
سلام دوستان، امین هستم یک مسافر؛ مدت تخریب بیش از 15 سال با انواع آنتی ایکسها، آخرین آنتی ایکس مصرفی تریاک، شیره، قرص، متادون، الکل، B2 و حشیش؛ مدت 12 ماه سفر کردم به روش DST، داروی درمانOT ، راهنمای درمان حمید آقای سیستانی پور، ورزش در کنگره والیبال؛ مدت رهایی از اعتیاد و نیکوتین 6 سال و 10 ماه.
2- با توجه به تجربیات شما، مهمترین ویژگیای که یک رهجو باید برای رسیدن به رهایی داشته باشد چیست؟
مهمترین ویژگی یک مسافر برای درمان، به نظر من – که خودم این مسیر را رفتم، طی کردم و به هدف رسیدهام – این است که مهمترین و یکی از اصلیترین ویژگیهای یک رهجو، باید گوشبهفرمان بوده و به دنبال یافتن مسیر درست رهایی از دام اعتیاد باشد. وقتی که یک رهجو گوشبهفرمان باشد، مسلماً بعد از اینکه تنها در درمانش قدم مثبتی برمیدارد، بلکه مسیر درست ارزشهای خود را پیدا میکند، این مسیر برای من رهجو این است که بتوانم خودم را با صراط مستقیم همراستا کنم؛ با آن شرط که بتوانم اولین پلهای که گوش بفرمایید و آن فرمانی که به من داده میشود را به بهترین نحو اجرا کنم. این اجرای این فرامین از خواستهای من باید باشد تا بتوانم به حال خوب، به حس خوب، به انرژی خوب، به هر آنچه که نیاز دارم، برسم. من، امین، تا زمانی که گوشبهفرمان نباشم، تا زمانی که منیت داشته باشم، تا زمانی که توهم دانایی داشته باشم، تا زمانی که به سوادم بنازم، تا زمانی که خودم را از دیگران برتر ببینم، تا زمانی که در آن شک و تردید باشم، مطمئناً به آن فرمان و آن حال خوب نخواهم رسید. فرمان زمانی صادر میشود که من خواستهاش را داشته باشم و این خواسته برایم مسیر روشن میکند و در راست آن مسیر حرکت میکنم. حالا، این خواسته در زمان مصرف، یعنی مصرف کردن مواد مخدر، و در زمانی که دنبال رهایی و حال خوبم باشم، تا بتوانم در کنارم حال دیگران را هم خوب کنم و از حال خوب دیگران نیز لذت ببرم. من، امین، لذت را قبلاً در این میدیدم که اگر خودم از چیزی لذت بردم، پس خانوادهام، دوستانم و اطرافیانم از آن لذت میبرند؛ ولی الان فهمیدم که اگر میخواهم از آن لذت زودگذر، نیروی ضد ارزشی رها شوم، باید گوشبهفرمان و در صراط مستقیم باشم. و این صراط مستقیم است و امیدوارم که من نیز بتوانم در ادامه، در کنار شما همه عزیزان، به آن آرامش، به آن آسایش و به آن حال خوب برسم.
3- بزرگترین چالشی که در مسیر راهنمایی با آن مواجه شدهاید چه بوده و چطور آن را مدیریت کردهاید؟
من تازه الان متوجه شدهام که در دورهی راهنمایی، برایم پیش میآید و داری سپری میکنی و از آن رد میشوی؛ قبلاً فکر میکردم فقط شال راهنمایی را بگیرم، همهی کارهایم روبراه میشود، همهی کارهایم روتین میشود و همه سر جای خودشان قرار میگیرند. اما الان تازه فهمیدهام که وقتی راهنمای میشوی، بزرگترین چالش، ساختن خودت است، یعنی خودساختگی؛ یعنی فکر کنی به خویش، خویشتن خودت و آن را درست کنی. بزرگترین چالش این است که اول خودت دروغ نگویی تا بعد بتوانی به رهجویت بگویی دروغ نگوید. بزرگترین چالش این است که خودت کار ضدارزشی انجام ندهی و بعد بتوانی به رهجویت بگویی که کار ضدارزشی انجام ندهد. این بزرگترین چالشی است که فکر میکنم در دوره راهنمایی داشتم، دارم و خواهم داشت. چرا؟ چون به نظر من، راهنمایی ساختن خود است. ساختن خویش، خویشتن خود؛ ساختن نفس خودت؛ ساختن افکار و اندیشهی خودت؛ ساختن درون خودت. باید درون خودت آرامش داشته باشی تا بتوانی به رهجویت آرامش بدهی. باید درون خودت امید داشته باشی تا بتوانی به رهجویت امید بدهی. باید درون خودت خشم را کنترل کنی تا بعد بتوانی به رهجویت بگویی خشمش را کنترل کند. و بسیاری موارد دیگر هست که در زمان راهنمایی به نظر من به وجود میآید و این دوران، دورانی است که ما بتوانیم به بهترین نحو به مدیریت درونی خودمان برسیم، به ساختار درونی خودمان برسیم، به آن خویش، خویشتن خودمان برسیم، به آن نفس خودمان برسیم و بتوانیم به بهترین نحو خویشتن خودمان را تحت کنترل خودمان دربیاوریم و گوشبهفرمان خودمان باشیم.
4- اگر بخواهید یک پیام یا توصیه به کسانی که تازه وارد کنگره شدهاند بدهید، چه میگویید؟
اگر کسی میخواهد وارد کنگره ۶۰ بشود، به نظر من، اگر میخواهد درمان بشود، باید صدش را بگذارد؛ اگر صدش را نگذاشته باشد، اگر به بازی بگیرد، اگر در این تفکر باشد که بیاید اینجا یک سری بزند، یک سرکی بکشد و یک انداز براندازی بکند، این خیلی به ضررش تمام میشود؛ خیلی، خیلی به ضررش تمام میشود، چرا که کنگره با بقیه جاهای دیگر خیلی فرق میکند. دلیلش این است که کنگره تو را با خودت روبرو میکند؛ کنگره کسی را نصیحت نمیکند، کسی را منع کاری نمیکند؛ کنگره تو را با خودت روبرو میکند، تو را با نفس خودت آشنا میکند، تو را با روان خودت آشنا میکند، تو را با جهانبینی آشنا میکند، تو را با جسمت آشنا میکند؛ و وقتی که اینها را در کنگره باید با آنها آشنا شوی، تا زمانی که من مصرف میکنم، مصرف میکنم، ناز مینشستم – برام مهم نیست – ولی زمانی که میآیم به کنگره، اینجا دیگر ورق برمیگردد؛ اینجا دیگر با خودت آشنا میشوی؛ وقتی با خودت آشنا شدی، دیگر نمیتوانی به این سادگی از خودت بگذری. امیدوارم که تازهواردین عزیز بیایند و برسند به آن چیزی که برایشان لذتبخش است؛ به آن هدفی که دارند. امیدوارم که همه تازهواردین بیایند، عزیز، گذرگاه رد شوند و در صراط مستقیم قرار گیرند. إن شاء الله که بیایند رها شوند از دام اعتیاد، از دام ضدارزشها و امیدوارم که به آن حال خوب برسند.
ممنون و متشکر که برایم وقت گذاشتید و من در خدمت شما بودم و در آخر از خداوند میخواهم که همیشه جناب آقای مهندس و خانواده ایشان چراغ راه من و همه منهای دیگر باشند.
ممنون و متشکر.
________________________________________
مسافر مسعود، راهنمای لژیون ششم:

1- لطفاً خودتان را به رسم کنگره معرفی کنید.
سلام دوستان، مسعود هستم یک مسافر؛ مدت تخریب بیش از 18 سال، آخرین آنتی ایکس مصرفی تریاک و شیره، مدت سفر اول 10 ماه و 12 روز، راهنمای درمان آقا محمود بافنده، روش درمان DST، داروی درمان اپیوم تینکچر، ورزش در کنگره والیبال و شنا؛ مدت رهایی 10 سال و چند ماه، رهائی از نیکوتین 6 سال و چند ماه به راهنمایی حسین آقا.
2- با توجه به تجربیات شما، مهمترین ویژگیای که یک رهجو باید برای رسیدن به رهایی داشته باشد چیست؟
مهمترین ویژگی که هر رهجو بایستی داشته باشد، فرمانبرداری است.
3- بزرگترین چالشی که در مسیر راهنمایی با آن مواجه شدهاید چه بوده و چطور آن را مدیریت کردهاید؟
چالشهای زیادی در دوره راهنمایی وجود دارد و اصلاً برخی رهجوها برای به چالش کشیدن راهنما وارد لژیون میشوند؛ که البته به اعتقاد من، آنها هم ماموریتشان را انجام میدهند؛ گاهی همین چالشها باعث رشد و ارتقای راهنما میشود و گاهی هم ممکن است باعث سقوط راهنما شوند، که خیلی نادر است و شاید هم نباشد یا در حد خیلی اندک.
بستگی دارد که راهنما چگونه با مقوله چالشها برخورد نماید.
به قول استاد امین، ممکن است رهجویی با یک بشکن تمام مشکلات راهنما را حل کند؛ یعنی توانایی مالی رهجو بالا باشد و من راهنما هم از این مسئله سوءاستفاده کنم و ممکن است رهجو از این اتفاق خوشش بیاید و خوشایندش باشد که راهنما هوای من را بیشتر از بقیه دارد؛ ولی این صور آشکار قضیه است و صور پنهانش ممکن است چیز دیگری باشد و رهجو به درمان نرسد و راهنما هم قبلهاش را گم کند.
البته این مسائل در کنگره نیست و یا اگر باشد، بسیار نادر است.
البته یک رهجو خود من را هم در این چالش مورد ارزیابی قرار داد که خوشبختانه با آموزشهایی که از کنگره گرفتم، این مسئله مثل خوردن آب رد شد.
یکی از رهجویان وارد لژیون شد و بعد از اینکه روی پله درمان قرار گرفت، به بنده گفت که من همیشه برای مصرفم 5 کیلو جنس ناب از منطقه زابل-زاهدان برایم اختصاصی میآورند و الان هم که کنگره آمدهام و مقداری از جنسهایم مانده، اگر اجازه دهید بیاورم و چون به شما اعتماد دارم میدهم تا هر جایی که صلاح میدانید، خیرات کنید.
و ازآنجاییکه آموزشهای کنگره در صور پنهان همه ما رسوخ میکند، با صراحت تمام و بدون اینکه بخواهم لحظهای در موردش فکر کنم، گفتم: «خودت میدانی، با جنسهای خودت، و اگر نمیدانی چهکار کنی، بریزشان به چاه و دیگر به من از این مسئله حرفی نزنید.»
خوشبختانه، الان همان رهجو در پله پایانی درمان قرار دارد و جزو بهترینهاست در لژیون و چند روز دیگر موعد رهاییاش فرامیرسد.
البته چالشهای دیگر و از نوع دیگری هم هست که برخی از رهجویان فکر میکنند کنگره و راهنما بایستی آنها را به درمان برسانند و همین که وارد کنگره میشوند، دیگر درمانشان قطعی است؛ این افکار برای رهجو بسیار خطرناک است.
مسئله بعدی که خودم درگیرش بودم، حسهای منفی است که رهجو با دیده شک و تردید وارد میشود و گاهی باعث میشود که رهجو خیال کند راهنما دشمن اوست؛ چون راهنما میخواهد قوانین کنگره و مسیر درمان را برای رهجو مشخص کند، این موضوع برایش قدری نامفهوم و گنگ میشود.
از این دست مسئله، اتفاقاً چند روز پیش، یک رهجو بعد از 3 روز بودن در لژیون اعلام کرد که دیگر حاضر نیست در لژیون بماند و رفت مرزبانی برای تعویض لژیون.
اما بعد از صحبت در مرزبانی و با من دوباره برگشت و الان به اذعان خودش بهترین گزینه انتخاب همین انتخاب است و... .
خوب، همین چالشهاست که اسباب ارتقای هم رهجو و هم راهنما را فراهم میکند، به شرطی که هر دو کمی صبر را پیشه کنند.
نه تنها راهنمایی در کنگره، بلکه سراسر زندگی ما پر از چالشهایی است که با آن برخورد میکنیم و نحوه برخورد ما با چالشهاست که یا ما را میسازد یا میشکند.
که البته با آموزههای کنگره، حتی شکستهشدنش هم ساختهشدن است، اگر مثل آقای مهندس و از زاویه مثبت به آن بنگریم.
4- اگر بخواهید یک پیام یا توصیه به کسانی که تازه وارد کنگره شدهاند بدهید، چه میگویید؟
من کوچکتر از آن هستم که توصیه کنم؛ ولی تجربه من از بودن بیش از 11 سال در کنگره را به دیگر دوستان به اشتراک میگذارم.
حرمتها را جدی بگیریم. یک مثال عینی میزنم: 2 رهجو به طور همزمان وارد لژیون شدند و هر 2 نامه گرفتند که دارو دریافت کنند؛ با اینکه قبلاً توضیح داده بودم که تحت هیچ شرایطی هیچ ارتباطی با هم نداشته باشند، متأسفانه گوش نکردند و هر دو چون همسایه بودند در محل کار با یکدیگر ارتباط برقرار کردند. یکی از اینها موتورش را به دیگری میدهد تا دارو بگیرد و او هم با موتورش تصادف میکند و بسیار آسیب جدی میبیند و موتور هم داغان میشود؛ و همین اتفاق باعث شده که الان هر دوی آنها در کنگره حضور نداشته باشند.
پس، حرمتها را ارج بنهیم.
و مسئله بعدی هم این است:
من رهجوی بزرگترین و بهترین تفکرم این بود که کنگره را برای درمانم انتخاب کردم؛ با ارزشمندترین تفکرم در کل دوران حیاتم بوده و از این به بعد اجازه دهم در مقوله درمان – از شروع درمان تا پایان 10 ماه سفر اولم – راهنما برایم تفکر کند و من اجرا کنم و با سرخودم و باریبههرجهت عمل نکنم.
و سومین مسئله هم همان فرمانبرداری درست و اصولی است که اول گفتم؛ چون این فرمانبرداری درست و اصولی قطعاً مرا هم تبدیل به یک فرمانده قابل خواهد نمود.
با تشکر از همه شما عزیزان جان.
________________________________________
با سپاس و قدردانی از تمامی راهنمایان گرامی و گرانقدر
________________________________________
انجام مصاحبه: مسافر حسین مرزبان خبری
ارسال: مسافر آرش نگهبان سایت از لژیون پنجم
- تعداد بازدید از این مطلب :
107