سلام دوستان نگار هستم یک همسفر
هفته راهنما را خدمت اولین معلم کنگره ۶۰ جناب آقای مهندس و خانواده محترمشان و همه راهنمایان عزیز تبریک عرض میکنم به خصوص راهنمای خودم خانم هانیه عزیز تبریک ویژه عرض میکنم و امیدوارم راهنمایان در تمام مراحل زندگیشان موفق و سربلند و خوشبخت باشند. خداوند را هزاران بار شکر میکنم که راهی را برایم باز کرد که وارد کنگره شوم وقتی به من گفتند راهنما باید انتخاب کنم یک حسی مرا به طرف این عزیز هدایت کرد. انگار که سالها بود که میشناختمش و مرا به آغوش کشید، و با صدای پر مهر و محبتش به من خوش آمد گفت.
راهنما کسی است که این مسیر را قبل از من رفته است و میخواهد تجربهاش را در اختیار من قرار دهد. راهنما یعنی؛ عشق خالص، امید، انگیزه، دلگرمی، امیدوار به آینده مانند یک مادری نگران و دلسوز که راه را به من نشان میدهد و مانند خواهری رازدار تمام گفتههایم را میشنود. وقتی که ناامید میشوم تنها او است که میتواند با صحبتهای آرامش بخشش مرا آرام کند. من که تلخترین اتفاقات زندگیام را مینوشتم و به کسی نمیگفتم.خاطراتی که نوشته بودم پاره میکنم ؛ زیرا کسی را دارم که وقت و بیوقت به پای درد دلهایم بنشیند و عاشقانه به حرفهایم گوش بدهد و محرم تمام اسرار و سنگ صبورم باشد و همیشه با رویی گشاده مرا راهنمایی کند و از تاریکی و اضطراب و نگرانی و ترس، دورم کند.
گرچه هنوز مسافرم به درمان نرسیده؛ ولی طبق فرمایش راهنمای عزیزم اگر من امید داشته باشم قطعاً مسافر من هم به رهایی خواهد رسید. به نظر من شما منبع نور و عشق هستید از طرف قدرت مطلق و شما لایق بهترینها هستید خانم هانیه عزیزم وجودت باعث شد از خودم یک من واقعی بسازم و یکی از بهترین صفات خوبی که همیشه در شما دیدم اجرای صحیح قوانین در لژیون است. اعمال سالم و عشق بلاعوض شما بسیار قابل تحسین است. خدایا حکمت قدمهایی که برایم برمیداری بر من آشکار ساز تا درهایی که به سویم میگشایی ندانسته نبندم و درهایی که به رویم میبندی به اصرار نگشایم.
سلام دوستان فرح هستم یک همسفر
راهنما یعنی کسی که راه را نشان میدهد؛ راهی که میتواند ما را به جهنم یا بهشت هدایت کند؛ ولی راهنمای راستین کسانی هستند که راه ما را به بهشت ختم میکنند و راه و رسم درست زندگی کردن را به ما میآموزند. الحق که راهنمایان کنگره ۶۰ همان راهنمایان راستینی هستند که ما را در صراط مستقیم قرار میدهند و برای ما آغازی تازه شروع میشود که به صلح و آرامش و آسایش ختم میشود. راهنما یعنی کسی که از وقت خود، از وجود خود، از عشق خود، برای خدمت به انسانها میگذارد، انسانهایی که روزی مثل خود او در تاریکی بودند و در ناامیدی مطلق. او این کار را بدون دریافت دستمزدی انجام میدهد، تنها قدرت عشق است که او را ثابت قدم میکند عشقی از جنس خدا.
من خوشحال از بودن در کنگره و داشتن استاد و پدر مهربانی همچون آقای مهندس که الگوی همه ما هستند که با قلب بزرگشان عشق بیکرانشان کنگره ۶۰ را تشکیل دادند و با درایت خود زندگی هزاران نفر را از تاریکی به سوی نور و روشنایی هدایت کردند. در مسیر زندگی خود با مشکلاتی مواجه شدم که تنهایی نمیتوانستم آنها را حل کنم. به لطف خدا با کنگره ۶۰ آشنا شدم و در این مسیر ناهموار و سخت کسی را یافتم که دست من را گرفت و بلندم کرد و همراه من شد تا در مسیر زندگی، خود را بسازم و قوی باشم. من را با جهل خودم روبرو کرد،من را به تاریکیهای درونم آگاه کرد و با من همراه شد برای رشد من برای رسیدن به دانایی، برای رسیدن به روشنایی و قدم گذاشتن در مسیر نور یعنی صراط مستقیم.
اکنون راه برای من هموار شد و هرگاه ناامیدی به سراغم میآمد، تنها کسی که مرا امیدوار میکرد آن فرشته سپید پوشی بود با شال نارنجی و چهره نورانی، با لبخندی زیبا و نگاهی پر از امید که قلب من را آرام میکرد و امید را دوباره در من زنده میکرد. خانم هانیه عزیز؛ راهنمای عزیزم، شما همان فرشته سپیدپوش شال نارنجی من هستید که راه را به من نشان دادید و نفرت درونم را به عشق و قهرم را به مهر و جهلم را به دانایی و تاریکی درونم را به نور تبدیل کردید. خوشحالم و شاکر خداوند و سپاسگزار از شما، برای اینکه در این مسیر سخت راهنمایی چون شما دارم تا راه درست را نشانم دهد.
سلام دوستان حمیده هستم یک همسفر
ابتدا هفته راهنما را به تمامی راهنمایان کنگره ۶۰ تبریک عرض میکنم، و همینطور به راهنمایان شعبه خودمان شعبه یوسف تبریک عرض میکنم. راهنما کسی است که بلد راه است و در راهی که رفته است تجربه کسب کرده است و این راه را در اختیار دیگران قرار میدهد؛ البته کسانی هستند که راهنما بودن جزء شغل و کارشان حساب میشود و وقتی که انجام میدهند در قبالش پول دریافت میکنند و با این راه امرار معاش انجام میدهند مانند: وکیل، مشاور، معلم؛ اما در کنگره راهنما کسی است که خودش برای درمان به کنگره آمده و در کلاس ها حضور داشته، آموزش دیده و ساعتها را جهت آموزش و درمان سپری کرده است.
در درمان خودش تلاش و کوشش کرده است و به مرور زمان به تعادل فکری و جسمی همچنین جهانبینی رسیده و زمانی که از نظر کنگره آمادگی داشته و خواست خودش هم همراه بوده به کمک دردمندان دیگر آمده است؛ زیرا خودش هم به همین صورت به درمان رسیده و این عمل انجام نمیشود مگر با عشق، محبت، عمل سالم که در وجودشان و از خود گذشتگی که در این راه انجام میدهند برای سلامتی یک انسان دیگر و در قبال این کار به هیچ چیز ما نیاز ندارند و هیچ کمک، دستمزد و انتظاری ندارند.
بنابراین ما یاد گرفتیم در مرحله اول از خداوند شاکر باشیم به خاطر همچین انسانهای از خود گذشته و فداکار و در درجه دوم باید به عنوان یک رها شده و یک رهجو در مقابل راهنمای خود و دیگران اول از همه پذیرش داشته باشیم و هر حرف آنها برایمان مانند یک سند بدون نقص باشد و برایشان احترام قائل باشیم. در کنگره یک روز به نام روز راهنما است. ما یاد گرفتیم بهعنوان تشکر و قدردانی هم با گفتار و هم کردار این را به راهنمایمان نشان بدهیم و با پاکتی که در اختیار داریم به نحو احسنت و در خور راهنمایانمان باشد قدردانی کنیم.
رابط خبری: همسفر فرح رهجوی راهنما هانیه (لزیون سوم)
ویراستاری و ارسال: همسفر مونا راهنمای تازه واردین (دبیر سایت)
همسفران نمایندگی یوسُف تهران
- تعداد بازدید از این مطلب :
46