جلسه نهم از دوره چهل و سوم کارگاههای آموزشی عمومی کنگرۀ ۶۰ نمایندگی ارتش، با استادی دیدهبان محترم مسافر سعید نمکی، نگهبانی مسافر محمدرضا و دبیری مسافر سعید، با دستور جلسه «هفته راهنما» در روز چهارشنبه ۱ اسفند ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
(14).JPG)
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان سعید هستم مسافر.
آن چیزی که بین همهٔ ما ارتباطی برقرار کرده و در کنگره خیلی راجع به آن صحبت میکنیم، محبت است و اگر این محبت از ما گرفته شود، لحظهای هم نمیتوانیم همدیگر را تحمل کنیم! من فکر میکنم محبت نشانهای از وجود خداوند است که در قلب انسانها راه پیدا میکند و انسانهایی که محبت دارند یعنی نشانهای از خداوند را دارند.
کسانی هستند که شاید در زندگی خودشان سختیها، تاریکیها و تخریبهای زیادی را دیده باشند مثل همین مسئله اعتیاد و مواد مخدر که ما با آن سرکار داریم؛ ولی حالا که وارد کنگره ۶۰ شدند، درمان شدند و ذرهذره به آموزشهای لازم دست پیدا کردند و ذرهذره خوب شده و به یک تعادل نسبی رسیدند تا بهعنوان خدمتگزار در کنگره جایگاهی را به دست بیاورند.
یک درصد از این عزیزان راهنمایان ما هستند؛ کسانی که محبت را احساس کردند و نشانهٔ خداوند در درون آنها نشست و با چیزی که به دست آوردند تمام تلاش خودشان را کردند که این جایگاه را به دست بیاوردند. چه راهنمای OT و چه راهنمای سیگار و جونز تفاوتی ندارد. هرکسی که در کنگره بهعنوان راهنما شال دریافت میکند، آن بازپرداخت و بدهی زمان اعتیاد خودش را پرداخت میکند.
سال گذشته دوازده هزار نفر حتی بیشتر در آزمون راهنمایی شرکت کردند. فکر میکنم از شعبهٔ ارتش شصت و دو نفر در آزمون شرکت کردند و یازده نفر قبول شدند و اینطور نیست که بقیه تلاش نکردند و قبول نشدند، شاید در زمان آزمون تمرکز لازم را نداشتند؛ ولی کسانی که در کنگره راهنما میشوند واقعاً سخت است. باید ساعتها و شاید ماهها وقت بگذارند، درس بخوانند، کتابها را دوره کنند و برای خود از کتاب سؤال طرح کنند. جالب اینکه بر خلاف آزمونهایی که مرسوم است، سؤالهای آماده نمیگیرند و یکی از شاهکلیدها این است که خودشان طراح سؤالها میشوند و خودشان پاسخ سؤال را میدهند! نحوهٔ برگزاری امتحانات در کنگره خیلی متفاوت است، همانطور که نحوهٔ ادارهی ساختار کنگره واقعاً متفاوت هست.
همهجا میگویند مواد مخدر را باید یکدفعه کنار بگذاریم ولی کنگره متفاوت است و میگوید باید با یک فرایند مشخص برای درمان اقدام شود؛ مثلاً اگر مصرف شما هروئین یا شیره یا تریاک است باید یکباره کنار بگذارید ولی کنگره شصت متدش چیز دیگری است. به نظر من جامعهای در صلح و آرامش است که معلمان خوبی داشته باشد. اگر بخواهید جامعهای را به سمت تاریکی بفرستید، معلمینش را از بین ببرید! اگر ما به کنگره ۶۰ میایم و نتیجه میگیریم چون معلمان خوبی داریم.
اولین معلم ما مهندس دژاکام هستند که خودشان یک الگوی بینقص هستند و سعی کردند چیزی که آموزش دیدهاند را به اجرا در بیاوردند. مسئلهی بعدی این است که هر کاری که از اعضا خواستهاند را اول خودشان انجام دادند! یعنی اول خودشان انجام دادهاند و تبدیل به الگویی بینقص شدند و بعد از اعضا خواستند و اول تبدیل به تجربه شده و بعد از اعضای کنگره درخواست کردند.
در مرحلهٔ بعدی کسانی هستند که بعد از درمان علاقه دارند در این جایگاه خدمت کنند. این افراد سعی میکنند مانند همان الگوی اولیه عمل کنند که بر مبنای دانش درست، علم درست و آموزش درست است و تجربهای است که انجام دادهاند. چیزی که تجربه کردند و چیزی که آموزش داده شده، یکی است. بهعنوانمثال میگویند بیست و یک روز تحمل کنید، اعتیادتان را ترک میکنید و تمام میشود میرود؛ ولی بعد از بیست و یک روز واقعاً حال ما خوب نمیشد حتی بعد از سه ماه یا سه سال هم خوب نمیشد چون اینها با هم همخوانی نداشتند و الگو، الگوی درستی نبود که بخواهد الگوهای دیگری را بسازد!
الگویی میتواند شعاع اضافه کند که خودش درست باشد. الگویی که به ما میگوید اگر درمان خودت را به صورت دی اس تی انجام دهی و طبق برنامههای راهنما عمل کنی، سی دی بنویسی و بهموقع در جلسات حضور داشته باشی، حالت خوب میشود، آن الگو آن موضوع را تجربه کرده و آن را به من انتقال میدهد. من هم میآیم و تجربه میکنم و میبینم چیزی که به من آموزش دادهاند دقیقاً همینطور است به همین خاطر به دل من مینشیند و مصمم میشوم که کارهایم را با قدرت انجام بدهم.
به همین دلیل است که میگویم اینجا از جاهای دیگر متفاوت است. این نیست که ما تعصب داشته باشیم یا مثلاً احساسی شده باشیم و راجع به آن چیزی که برخوردار شدهایم صحبت میکنیم. بههرحال کسی میتواند راجع به راهنمای خود صحبت کند که خودش روزی راهنما شود. کسی میتواند احساس یک راهنما را درک کند که خودش یک راهنما شود. کسی میتواند بگوید وقتی یک نفر را برای رهایی خدمت جناب مهندس میبرد چه حالی دارد که یک روز تلاش خودش را بکند، راهنما شود و آن را تجربه کند تا ببیند چه لذتی دارد!
در یکی از مجلات از آقای مهندس سؤال کرده بودند که بهترین چیزی که در حال تجربهاش هستید چیست؟ گفتند همین رهایی است که افراد میآورند و همهٔ آنها مثل یک آسمان خراشی هستند که به من میدهند و بسیار ارزشمند است. برای ما هم این اتفاق میافتد و اگر در جایگاه راهنمایی قرار بگیریم و زحمت بکشیم تا بتوانیم یک نفر را راهنمایی کنیم تا به رهایی و درمان برسد، روز رهاییاش روزی فوقالعاده لذتبخش، دوستداشتنی و فراموشنشدنی خواهد بود!
کسانی که در کنگره ۶۰ راهنما هستند این را دقیقاً احساس میکنند و دلیل آن هم این است که یک روز به ما اینطور کمک شد، برای ما وقت گذاشتند و صبوری، شجاعت و استقامت راهنما بود که من به درمان رسیدم و آرامش به خانوادهٔ من راه پیدا کرد. به همین خاطر است که میگویم اگر جامعهای معلمین و راهنمایان خوبی داشته باشند، نتیجهٔ آن صلح و آرامش است و راهنمایان ما در کنگره این کار را انجام میدهند. این نیست که مثلاً فقط سعید بیاید و ترک اعتیاد بکند! وقتی سعید میآید و به آرامش و تعادل میرسد، آن صلح و آرامش به خانواده و حتی بین همسایگانش میرود.
من باید این را بهعنوان رهجو بدانم که راهنمایی کار بسیار سختی است و عشق و محبت است که آن را آسان میکند و الا سختترین کار دنیا است. سروکله زدن با آدمها خصوصاً مصرفکنندهها است که خانوادهها و حتی خود مصرفکنندهها هم کم میآورند؛ ولی یک راهنما میآید، وقت میگذارد، برنامه میدهد، آموزش میبیند و سعی میکند از لحاظ آموزشی خودش را قدرت دهد که بتواند آن را در لژیون انتقال دهد. کار، کار سختی است ولی آن محبتی که از طرف خداوند در قلب این عزیزان نشسته، کار را برایشان آسان میکند که بیایند و من سعید را درمان کنند.
در زمان بعد از ترک کسی به من آدرس یک دکتر داد که با تمام احترامی که برای پزشکان قائل هستم باید بگویم آنها متد را نمیدانند. آدرس دادند و گفتند که متخصص اعصاب و روان است و خیلی خوب است و واقعاً هم بود، ولی در مسئلهی اعتیاد اطلاعاتی نداشت! از جایی که راه افتادم تا برسم به مطب، فکر میکردم که فقط چه بگویم و مشکلاتم طوری بگویم که یک نسخهٔ خوب برایم بنویسد. وقتی که رسیدم طبق روال باید اول وجه ویزیت را پرداخت میکردم و وقتی که نوبتم شد گفتند مشکل چیست؟ من گفتم مصرفکننده هستم و دیگر گوش نکرد و فقط نوشت و گفت این قرصها را بخور و سه ماه آینده برگرد! باور کنید این چیزی است که من تجربه کردم و سه دقیقه به من وقت نداد و من قرصی هم شدم! منظورم این نیست که ایراد دارند ولی راه درمان را پیدا نکردند و راجع به مصرف مواد مخدر اطلاعاتی نداشتند.
موقعی که به کنگره آمدم، راهنمای من با حوصله و صبوری ذرهذره به من یاد دادند و آموزش دادند که چه ساختارهایی خراب شده است و چه اتفاقی افتاده است و مسائل جسم، روان و جهانبینی را گفتند و اینکه مسئله وادی اول و دوم است و ذرهذره اینها را به من آموزش دادند و به ورزشکردن و خدمتکردن تشویق کردند و همهٔ این کارها را کردند تا سرانجام رهایی اتفاق بی افتد. بههرحال کنگره ۶۰ در شرایطی قرار گرفت که از معلمین خوبی برخوردار است؛ ولی مشروط بر اینکه قدردان باشم و از آنها به نیکی یاد بکنم و من این را بهعنوان نصیحت نمیگویم.
اگر راهنما یک روز جواب سلام من را نداد، حتماً صلاح دانسته و برایم خوب است و نباید معرکهگیری کنم. اگر میگوید که سی دی بنویس نگویم که به من فشار میآورد و حتماً صلاح درمان من و صلاح رسیدن به حال خوب نوشتن سی دی است. اگر میگوید در پارک طالقانی و جلسات حضور داشته باش همینطور است و فکر نکنم که الان به جایی آمدهام که سختگیری میکنند!
اتفاقاً راحتترین نسخه برای اینکه من به حال خوب برسم، در کنگره ۶۰ است که در کوتاهترین زمان ممکن است. خود من برای اینکه بتوانم این مسئله را حل بکنم، باور کنید اگر هفت سال از مصرف لذت بردم، هفت سال هم به دنبال ترک آن بودم! باور کنید که هفت سال به دنبال ترک بودم؛ ولی در یازده ماه این کار بهراحتی انجام گرفت. این موضوع زمانی اتفاق افتاد که در مسئله اعتیاد فرمانبردار راهنمایم شدم.
بههرحال ضمن تبریک امیدوار هستم که قدر این عزیزان را بدانیم و از صمیم قلب دوستشان داشته باشیم و همانطور که به ما کمک میکنند ما هم در لژیون کمک کنیم و در شعبه خدمت کنیم و از لژیونی که هستیم مشارکت داشته باشیم. راهنما کار خودش را انجام میدهد؛ ولی من هم آمدهام اینجا که با مسئولیت و کار خودم آشنا شوم، خودم را بشناسم و برای اینکه خودم را بشناسم باید الگویم راهنمایم باشد. راهنما سروقت میآید، بهموقع میرود و بهموقع کارش را انجام میدهد و انشاءالله که باشند و ما هم از آموزشهای ایشان استفاده کنیم.
ممنونم که به صحبتهای من گوش دادید.
تایپ: مسافر مهرداد
ویرایش و ارسال: مسافر محمدرضا
نمایندگی ارتش
- تعداد بازدید از این مطلب :
95