کنگره ۶۰ بر مبنای کمک فرد رها شده به فرد درحال مصرف به فعالیت خود ادامه میدهد. هر ساله در کنگره ۶۰ امتحان داخلی برگزار میشود و آقای مهندس از این عزیزان به عنوان راهنما انتخاب میکنند. جایگاه راهنما در کنگره ۶۰ از اهمیت بسیار مهمی برخوردار است و به فرموده آقای مهندس باید همیشه قدردان این عزیزان باشیم. به مناسبت این هفته مقدس گفتوگوی داشتیم با راهنمایان نمایندگی صائب تبریزی که در ادامه میخوانید:
راهنما مسافر پویا:
فعالیت در حوزه اعتیاد و بهویژه در جایگاه راهنمایی، کار سادهای نیست؛ یعنی کار هر کسی نیست. لطفاً بفرمایید برای راهنما شدن چه پارامترهایی نیاز است؟
مهمترین چیزی که نیاز است در وهله اول خواست فرد است، که این فرد بخواهد به انسانها خدمت کند. سپس اذن خداوند و بعد تلاش و کوشش خود فرد. علاوه بر اینها، باید یک سری ویژگیها در فرد باشد. وقتی که شال را میگیرد و شروع به تشکیل لژیون میکند، باید صبر ایوب، شجاعت حسین، و عشق و محبت زیادی در درونش باشد تا بتواند این محبت را به دیگران منتقل کند. آقای مهندس به ما یاد دادند که راهنما باید اول خودش را دوست داشته باشد تا محبت درونیش زیاد شود و بتواند از جوشش این محبت، آن را به دیگران منتقل کند.
اندازه راهنما و کنگره بینهایت است، ولی به نظر شما چگونه میتوان از راهنمای خود تقدیر کرد؟
تقدیر از راهنما باید در سه سطح باشد: گفتار، پندار، و کردار. ولی تجربه من در این چند سال که لژیون داشتم این است که رهجو باید تبدیل به یک خدمتگزار بشود و پا جای پای راهنمایش بگذارد. اگر توانست به جایگاه راهنمایی برسد، بسیار زیبا و قشنگ است. اما اگر نتوانست، میتواند در لژیون سردار خدمت کند و در شعبه حضور داشته باشد و با ادامه دادن مسیر راهنمایش در کنگره، از او قدردانی کند.
چرا تصمیم گرفتید که راهنما شوید و چه پیامی برای کسانی که میخواهند راهنما شوند دارید؟
من بذر راهنما شدن را از راهنمای خودم به ارث بردم. از حرکات ایشان و از عشقی که ایشان به رهجویان خود داشتند و تلاشی که میکردند تا راه مستقیم را به ما نشان دهند، این تصمیم شکل گرفت. لطف خدا و آموزشهای آقای مهندس هم بسیار تأثیرگذار بود. از زمانی که وارد کنگره شدم، همیشه چشمم به شال نارنجی بود و همیشه دنبال این بودم که به این جایگاه برسم. الان هم تلاش میکنم که این جایگاه را حفظ کنم تا بتوانم به انسانها کمک کنم. پیام من برای کسانی که میخواهند راهنما شوند این است که این افراد باید عاشق باشند تا بتوانند راهنمای خوبی شوند. اگر عاشق نباشند، باید مراحلی را طی کنند تا به این جایگاه برسند.
.jpg)
چه چیزی آفت جایگاه راهنمایی است؟
آفت راهنمایی این است که راهنما بیش از حد به رهجویش نزدیک شود. وقتی از حرمتها عبور کرده و ارتباط بیش از حد با رهجو برقرار کند، باعث میشود جایگاه راهنمایی را از دست بدهد. راهنما باید اندازهها را بشناسد و آنها را رعایت کند تا مشکلی برایش پیش نیاید.
چه انتظاری از شاگردان خود دارید و شاگردان شما چه کارهایی را انجام بدهند تا از آنها راضی و خوشحال شوید؟
مهمترین انتظار من این است که همیشه حضور داشته باشند و نظم و ساعت خود را رعایت کنند، یعنی زمان برای همه چیزشان مشخص باشد. مورد بعدی، صداقت داشتن با راهنما است، چون صداقت یعنی درست پیمودن مسیر. کسانی که صداقت ندارند، به نتیجه نمیرسند. من از رهجویانی راضی هستم که همیشه حضور دارند، غیبت نمیکنند، صداقت دارند و اگر مشکلی برایشان پیش میآید، آن را با راهنما در میان میگذارند. همچنین، فرامین را اجرا میکنند. من از این رهجوها راضی هستم و مهمترین مسئله این است که در لژیون سردار هم خدمت کنند.
چه رفتار یا آموزشی از راهنمای خودتان دریافت کردهاید که بیشتر از بقیه رفتارها و آموزشها در شما تأثیر داشته و همیشه در قلبتان حک شده و مرورش میکنید؟
همیشه در خاطرم میچرخد که وقتی در کنگره به چشمان راهنمایم نگاه میکردم، عشق را در چشمانش میدیدم. عشق همیشه در چشمان این مرد موج میزد و مانند آقای مهندس، محبت از وجودشان میبارید. من عاشق نگاه راهنمای عزیزم بودم و نگاهی که به من داشتند را هیچ وقت فراموش نمیکنم.
در کلام آخر از آقای ممدعلی، راهنمای سفر اولم، خیلی تشکر میکنم. بزرگترین مرد زندگیم ایشان هستند و تا عمر دارم شاگرد ایشان خواهم بود. هیچ وقت محبتشان را فراموش نمیکنم. از آقای مهندس، دیدهبانان و تمامی خدمتگذاران کنگره تشکر میکنم و در آخر از شما، آرش عزیز، بابت این مصاحبه زیبا سپاسگزارم. همچنین به بچههای سایت هم خداقوت میگویم.
راهنما مسافر سعید:
فعالیت در حوزه اعتیاد، بهویژه در جایگاه راهنمایی، کار سادهای نیست؛ این کار برای هر کسی نیست. لطفاً بفرمایید برای راهنما شدن چه پارامترهایی نیاز است؟
مهمترین و اصلیترین پارامتر برای این کار این است که تاریکی اعتیاد را تجربه کرده باشی و با یک سفر درست، چه از نظر فیزیولوژی و چه از نظر جهانبینی، بتوانی آماده پذیرش عشق و محبت شوی. در نهایت، همین عشق است که شما را راهبری خواهد کرد. عشق است که مرا به خود شیدایی مست کرده و ناگزیر میکند تا با یاری آن، قفل زندان عشق را بشکنم. تا عشق از حالت انحصار و زندان آزاد شود و با صدای بلند بر بلندای سلسله جبالها و در آسمانها فریاد بزنم: عشق متعلق به همه انسانهاست!
اندازه راهنما و کنگره بینهایت است، ولی به نظر شما چگونه میتوان از راهنمای خود تقدیر کرد؟
تا زمانی که راهنما نشده بودم، با تمام احترام و علاقهای که به راهنمای خود داشتم، عظمت کار ایشان را نمیفهمیدم؛ مانند فرزندی که تا خود پدر یا مادر نشود، نمیتواند والدین خود را درک کند. تقدیر و تشکر و اینگونه مسائل به جای خود، ولی واحد مبادلات جهانِ کنگره ۶۰ فقط محبت است. رهجویی که بتواند مسیر راهنمای خود را ادامه دهد و با او همآوا شود، دل راهنمایش را شاد میکند.
چرا تصمیم گرفتید که راهنما شوید و چه پیامی برای کسانی که میخواهند راهنما شوند دارید؟
به نظر من ما مصرفکنندهها جستجوگریم و کمی متفاوت هستیم. برای درک بیشتر، دانستن آنچه نمیدانیم و یافتن هدفی بزرگ، خود را از طریق اعتیاد آسیب زدهایم! شاید زیر آوار قرنها، گمگشتهای داشتیم، دور از یاران خود افتاده بودیم و توسط نیروهای منفی از هم جدا شده بودیم. اما حالا که دوباره برخاستهایم، گرد هم آمدهایم. به هیچ قیمتی حاضر نیستم قبیلهام را دوباره گم کنم. به افرادی که قصد راهنما شدن دارند میگویم: هر چه برای این جایگاه هزینه دادهاید، قطرهای در برابر اقیانوسی است که به دست خواهید آورد. اگر لازم باشد، حاضرم دوباره به قعر تاریکی بروم و مشقتها را از نو بگذرانم تا در این قافله باشم.

چه چیزی آفت جایگاه راهنمایی است؟
منیت، کبر و فراموش کردن روزهای درماندگی و دردمندی.
چه انتظاری از شاگردان خود دارید و شاگردان شما چه کارهایی باید انجام دهند تا از آنها راضی و خوشحال شوید؟
اول از همه، باید سفر درستی داشته باشند، از درگیری با مشکلات خود فراتر بروند و به اوج برسند. باید به فکر بقیه باشند و آتش خدمت را در دل خود شعلهور کنند. چرا که این تنها راه حل مشکلاتشان و رسیدن به آرامش حقیقی است.
چه رفتار یا آموزشی از راهنمای خودتان دریافت کردهاید که بیشتر از بقیه رفتارها و آموزشها در شما تاثیر داشته و همیشه در قلبتان حک شده است؟
بدون تعارف و اغراق، تمام زندگیم را مدیون راهنمای خودم هستم. من هیچچیز نبودم و راهنمایم به من همه چیز داد. تمام لحظهبهلحظه سفر اولم را در ذهنم دارم. روزی که اوایل سفرم کرونا گرفته بودم و دیسپ در شعبه نایاب بود، ظرفی بزرگ پر از دیسپ به من داد و خود و خانوادهام را از مرگ نجات داد. بزرگمنشی، مردانگی و عشق به خدمت در وجود آقای پویا موج میزند. او عزیزترین فرد زندگیم است؛ پشتوانهای امن و دردکشیده، با درک و فهم. تلاش میکنم که حداقل شبیه سایه ایشان باشم.
تهیه گزارش: مسافر آرش
خدمتگزار سایت: همسفر مهران
- تعداد بازدید از این مطلب :
212